کد خبر: ۷۸۱۹۱۷
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۷
پرونده هسته‌ای ایران در کشاکش معنا‌ها

قفل مذاکراتی، محصول تضاد گفتمانی

با توجه به تضاد گفتمانی حاد در طرفین این مذاکرات راه بسیار پر پیچ وخمی تا احیای احتمالی برجام پیش روی طرفین قرار دارد این در حالیست که مسیر فعلی گام به گام به سوی آنچه مکانیسم ماشه نامیده می‌شود به پیش می‌رود.
قفل مذاکراتی، محصول تضاد گفتمانی
آفتاب‌‌نیوز :

این روز‌ها بار دیگر وکما فی‌السابق کلاف ناموزون پرونده هسته‌ای چشمان نگران ایرانیان رنجور و نجیب را معطوف خود کرده است. این حساسیت اجتماعی پیرامون مذاکرات هسته‌ای از ماه اوت ۲۰۰۲ همزمان با اولین زمزمه‌ها حول وحوش فعالیت‌های هسته‌ای ایران تا به امروز بی‌تردید یادآور لحظات تلخ وشیرینی در ذهن تاریخی مردمان این سرزمین بوده است. تلخی‌ها و شیرینی‌ها آنجایی موضوعیت دو چندان می‌یابد که همواره علیرغم شعار‌های دولتمردان در خصوص عدم گره زدن سرنوشت اقتصادی کشور به مذاکرات، آنچه در این دوخت و دوز به سرنوشت مذاکرات گره کور میخورد، حداقل‌های معیشتی بر سفره‌های کوچک شده و رنگ باختهِ این روز‌های ایرانیان است. به هر رو اینک از روی کار آمدن دولت سیزدهم به شکل حدودی یکسال می‌گذرد و آنچه روند احیای برجام نامیده می‌شود در این یکسال به نفس‌های آخر نزدیک و نزدیک‌تر شده است. نتیجه مذاکرات نامرسوم غیرمستقیم بین هئیت‌های ایرانی و آمریکایی در دوحه طی هفته گذشته این مهم را در اذهان مخاطبان این مذاکرات زنده کرد که دست‌های توافق‌کننده اینک در دور‌ترین فاصله از هم قرار دارند. به بهانه این رویداد نویسنده این سطور بر آن است که بر مبنای تضاد گفتمانی بوجود آمده بین تهران و واشنگتن پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم، نگاهی به این مبحث داشته باشد.

در تعبیر ارنستو لاکلائو (Ernesto Laclau) و شانتال موف (Chantal Mouffe) از اندیشمندان به نام تئوری تحلیل گفتمان (۱)، گفتمان‌ها بستر‌هایی هستند که اشیاء و پدیده‌ها تنها از طریق آن معنا می‌یابند و در واقع هیچ واقعیت پیشینی و از قبل تعیین‌شده‌ای وجود ندارد. (۲) در بیانی کلی‌تر گفتمان‌ها مجسم‌کننده معنا و ارتباطات اجتماعی و شکل‌دهنده ذهنیت ارتباطات اجتماعی و سیاسی به مثابه قدرت هستند (۳). به تعبیری گفتمان‌ها هویت را تعیین نمی‌کنند، بلکه سازنده موضوعات بوده و در فرآیند سازندگی مداخله خود را پنهان می‌کنند (۴). پس گفتمان را می‌توان نظامی از روابط که ایده‌ها را صورت‌بندی می‌کند نام نهاد. در این نظام دال‌ها نشانه‌هایی از بیان مدلول هستند. با نگاهی به توضیحات فوق در میابیم که حاکمیت دولت‌ها در واقع تنها شکل نهایی قدرت می‌باشند و این گفتمان‌ها هستند که درون مایه معنابخش قدرت را در بر می‌گیرند.

در تعاریف گفتمانی ارائه شده توسط لاکلائو و موف هر رخداد اجتماعی را که منجر به برقراری رابطه‌ای بین عناصر شود به گونه‌ای که هویت عناصر دچار تغییر و تبدیل شود، مفصل‌بندی (۵) نامیده می‌شود. کلیت ساختار یافته و ساخت‌مند ناشی از رخداد مفصل‌بندی، گفتمان را شکل می‌دهد. در این روند یک سری جایگاه‌ها و مواضع افتراقی پدید می‌آیند. این جایگاه‌ها را مادامی که درون یک گفتمان مفصل‌بندی شده باشند وقته (۶) می‌نامیم و در وضعیت دیگر هر جایگاه که به درون مفصل‌بندی گفتمان ورود نکند عنصر (۷) نامیده می‌شود. هدف هر گفتمان تبدیل عناصر به وقته‌هاست (۸). در این چرخه مفهومی تجلی مرکزی معنا‌ها با عنوان دال مرکزی شناخته می‌شود که نشانه برجسته و ممتازی است و سایر نشانه‌ها و دال‌های فرعی در سایه آن نظم می‌یابند.

با توجه به توضیحات فوق می‌توان چنین نتیجه گرفت که دال مرکزی گفتمان دولت سیزدهم در حوزه مذاکرات احیای برجام نوعی تقابل بازدارنده در نظر گرفته شده است. رد پای این گفتمان در دوران سرپرستی هئیت مذاکره کننده ایرانی توسط سعید جلیلی مشهود است که مقاومت در برابر خواسته‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی، سیاست تهاجمی و طلبکارانه نسبت به غرب، افزایش ظرفیت غنی‌سازی و امتیازخواهی بواسطه نفوذ منطقه‌ای را می‌توان از وقته‌های درون این گفتمان در نظر گرفت. این موضوع کاملا در تضاد با دال مرکزی گفتمان مذاکره کنندگان ایرانی در دولت‌های یازدهم و دوازدهم است که دال مرکزی آن به نوعی تعامل سازنده به جهت خروج پرونده ایران از شورای امنیت سازمان ملل متحد و رفع تحریم‌ها بود. در طرف مقابل گرچه کابینه دموکرات بایدن پس از عبور از یکجانبه گرایی ترامپ به ریل اجماع سازی اوباما به عنوان کانون سیاست خارجی دول دموکرات بازگشته است، اما نشانه‌هایی از محافظه کاری با توجه به بحران اوکراین نیز در روند دولت بایدن به چشم می‌خورد. در قبال ایران اینک دال مرکزی گفتمان سیاست خارجی امریکا بین الملل گرایی لیبرال است که این دال مرکزی وقته‌های از جمله نهاد گرایی لیبرال، چندجانبه‌گرایی، فراآتلانتیک گرایی، حقوق بشر وترویج دموکراسی و همچنین مداخله گرایی بین المللی را در روند مفصل بندی خود جای داده است (۹). با توجه به این مباحث در واقع بازگشت به برجام مسیر محدودسازی توان هسته‌ای در کنار فروکش کردن توانایی موشکی ایران از سوی دولت باید خواهد بود که این دو هدف را کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران از منظر دولت باید تکمیل خواهد کرد.

در نهایت با توجه به تضاد گفتمانی حاد در طرفین این مذاکرات راه بسیار پر پیچ وخمی تا احیای احتمالی برجام پیش روی طرفین قرار دارد این در حالیست که مسیر فعلی گام به گام به سوی آنچه مکانیسم ماشه نامیده می‌شود به پیش می‌رود.

منابع مورد استفاده:

۱.Discourse Method
۲. محمد رضا رسولی، پویا نعمت الهی. نظریه گفتمان از ساختار گرایی تا پسا ساختار گرایی، نشر لوگوس، ۱۴۰۰. صفحه ۸۰،

۳. فوکو، میشل. مراقبه وتنبیه، ترجمه افشین جهاندیده، نشری نی، چاپ هفدهم، ۱۳۹۹. صفحه ۴۸،

۴. تاجیک، محمد رضا. متن، وانمود و تجلیل گفتمان: تهران، فصلنامه گفتمان، تابستان ۱۳۷۷. صفحه ۱۵،

۵.Articulation

۶.Moment

۷.Element

۸.Laclau, Ernesto and Mouffe, Chantal: Hegemony and Socialist Strategy , Toward a Radical Democratic Politics, (London, Verso publication) p. ۱۰۵،

۹. سید جلال دهقانی فیروزآبادی، فیروزه رادفر. سیاست خارجی بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران، تهران: فصلنامه مطالعات راهبردی، زمستان ۱۳۹۹، شماره چهارم

منبع: احسان سپه وند/ دیپلماسی ایرانی

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین