پسر رزمیکار که با وارد کردن یک ضربه به دوستش باعث مرگ او شده بود برای بار دوم پای میز محاکمه میرود و این بار شاهد حادثه سرنوشت را تعیین میکند.
متهم مدعی است یک ضربه به فک مقتول زده اما همین ضربه به مغز و جمجمهاش آسیب وارد کرده است.
گزارش این قتل ۹ روز بعد از حادثه به ماموران داده شد و خانواده مرد جوانی مدعی شدند فرزندشان که ۹ روز قبل با دوستش عادل درگیر شده بود حالا بر اثر از بین رفتن بافت مغزی جان سپرده است. با این شکایت عادل بازداشت شد.
روز حادثه چه گذشت
عادل به ماموران گفت: من و رایان با هم دوستان صمیمی بودیم اما یک اختلاف بین ما پیش آمد و با هم درگیر شدیم. این درگیری مقابل باشگاه رخ داد. من در یک لحظه عصبانی شدم و مشتی به فک رایان زدم. رایان بیهوش روی زمین افتاد. بلافاصله او را به بیمارستان رساندم. اصلاً قصد قتل نداشتم و فکر نمیکردم چنین ضربهای بتواند منجر به مرگ کسی شود.
نظریه پزشکی قانونی
وقتی پزشکی قانونی در گزارش علت مرگ را ضربه به طاق جمجمه و شکستگی آهیانه و لهشدگی مغز اعلام کرد، برای عادل به اتهام قتل کیفرخواست صادر شد و او پای میز محاکمه ایستاد.
عادل در جلسه دادگاه مدعی شد ضربه مشت را به فک رایان زده و قصد کشتن او را نداشته است.
با پایان آن جلسه، قضات دادگاه پرونده را به دادسرا برگرداندند تا تحقیق از شاهدان تکمیل و نظر کارشناسان پزشکی قانونی درباره علت تامه مرگ بار دیگر استعلام شود. پزشکی قانونی در جواب استعلام جدید اعلام کرد شکستگی آهیانه به دلیل برخورد جسم سخت بوده و نه ضربهای که ناشی از مشت است. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی دوباره به دادگاه ارسال شد و متهم در شعبه ۱۰ پای میز محاکمه رفت.
درخواست قصاص
در ابتدای جلسه مادر رایان که تنها ولی دم بود در حالی که اشک میریخت درخواست قصاص کرد و با اشاره به عادل گفت: این متهم از قبل با پسرم درگیر بود و آگاهانه به صورت پسرم مشت زد که موجب مرگش شد، اما حالا مدعی است قصد قتل نداشته است. من به اتهام قتل عمد از او شکایت دارم و برایش قصاص میخواهم.
وقتی عادل روبهروی قضات ایستاد گفت: من ورزشکار هستم و مشت سنگینی دارم ولی باور کنید هرگز فکر نمیکردم مشتم باعث مرگ کسی شود.
او درباره شروع درگیری با مقتول گفت: من و رایان از قبل یکدیگر را میشناخیتم. او مدتی بود دنبال بهانه میگشت تا با من دعوا کند. چند بار جلوی راهم را گرفت و مسخره کرد. میخواست اذیتم کند اما به او توجهی نمیکردم. آخرین بار وقتی در خیابان او را دیدم دستم را گرفت و از من خواست با هم دعوا کنیم. نمیدانستم با چه انگیزهای قصد دعوا دارد. فحاشی کرد و به من مشت زد که جاخالی دادم. از رفتار رایان عصبانی شده بودم یک ضربه مشت به چانه او زدم که روی زمین افتاد و یکباره متوجه شدم از سرش خون جاری شده است.
این متهم ادامه داد: من که ترسیده بودم با اورژانس تماس گرفتم اما اصلاً فکر نمیکردم ضربهای که به سرش زدهام موجب مرگش میشود. وقتی بعد از ۹ روز در بیمارستان فوت شد من شوکه شدم. ممکن است وقتی تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد سرش آسیب دیده باشد.
سپس قضات از شاهدان درگیری خواستند تا یکبهیک آنچه را دیدهاند برای دادگاه تشریح کنند.
سه شاهد همگی گفتند لحظهای را که عادل با مشت به رایان زده ندیدهاند. آنها گفتند دوستشان به نام امید که حالا در دادگاه حضور ندارد به عادل و رایان نزدیکتر بوده و احتمالاً صحنه درگیری را دیده است.
به این ترتیب قضات ادامه جلسه را به بعد موکول کردند تا شاهد درگیری به دادگاه احضار شود.