سیمین را به جرم همکاری با چند سارق بازداشت کردهاند. او مدتی قبل با جوانی به نام رامین آشنا شد و بعد از آن به دردسر افتاد. این متهم در گفتوگو با اعتمادآنلاین از زندگی شخصی و اتهامش میگوید.
*قبول داری با سارقان همکاری کردی؟
من که نمیدانستم سرقت میکنند. یک حساب بانکی داشتم، رامین به آن پول میریخت و کارتش هم دست خودش بود. اصلاً موضوع به من ربطی نداشت.
*چرا رامین از حساب بانکی تو استفاده میکرد؟ از او سوال نکردی؟
گفت چون میخواهد با من ازدواج کند و به من اعتماد دارد از کارت بانکی من استفاده میکند. من که نمیدانستم چه غلطی میکند.
*چرا رامین با تو ازدواج نکرد؟
وعده وعید میداد. نمیدانستم چه نقشهای دارد.
*او و دوستانش خانههای مردم را خالی میکردند. تو از رامین نمیپرسیدی این همه پول از کجا میآید؟
نه نمیپرسیدم. به من گفت موبایل دستدوم خریدوفروش میکند و درآمدش خوب است. من هم باور کردم.
*چطور با رامین آشنا شدی؟
در تلگرام با هم آشنا شدیم. پیام داد که از عکس من خوشش آمده بعد هم قرار گذاشتیم و رابطه ما شکل گرفت.
*چند سال است با هم رابطه دارید؟
چهار سالی میشود.
*در همه این مدت نپرسیدی چرا وعده ازدواجش را عملی نمیکند؟
میگفت باید خانه و ماشین بخرد بعد خواستگاری کند، پول را هم برای همین به حساب من واریز میکرد. ضمن اینکه من آنقدر در خانه مشکل داشتم که نمیخواستم رامین را از دست بدهم.
*چه مشکلی داشتی؟
پدر و برادرم معتاد هستند. مادرم دستفروشی میکند و هر چه درمیآورد خرج اعتیاد پدر و برادرم میشود. من اصلاً دلم نمیخواست به خانه برگردم.
*کسی میداند بازداشت شدهای؟
بله همه میدانند ولی کسی کاری نمیکند. پدر و برادرم اگر بیایند که خودشان بازداشت میشوند. مادرم هم اگر یک روز کار نکند، نان برای خوردن ندارد. چه کسی میخواهد دنبال کارم باشد؟
*درس خواندهای؟
در حد ابتدایی.
*حالا میخواهی چه کنی؟
هیچ. به قاضی میگویم واقعیت چیست. امیدوارم قبول کند.
*شاید تو خیلی در زندان نمانی، اما برای رامین احتمالاً حکم حبس طولانی نوشته میشود. میخواهی با او چه کنی؟
منتظرش میمانم.
*چرا باید منتظر یک دزد سابقهدار بمانی؟
راه دیگری ندارم. رامین با من خیلی مهربان است.