حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا نورالهیان به مسایل مهمی درباره رابطه فعلی مردم و روحانیت اشاره کرد و برخی چالشهای اساسی امروز روحانیت را موردکنکاش و بررسی قرارداد.
وی ابتدا به مشی آزادمنشانه یکی از گوهرهای تابناک معاصر، درحوزههای علمی شیعی (علامه فقید محمدرضا حکیمی) اشاره و بیان کرد: من تقریباً از زمانی که ۱۵ ساله بودم در محضر علامه محمدرضا حکیمی در مشهد حضور داشتم و با آثار ایشان آشنا شدم. این اواخر دو اتفاق در نجف اشرف افتاد. آقای حکیمی درباره اتفاق اول نکتهای را بیان کردند و سپس مکتوب و با تصویر آن را در کتابی به چاپ رساندند. بان کی مون آن زمان دبیرکل سازمان ملل بود و برای دیدار با حضرت آیت الله العظمی سیستانی به بغداد و آن کوچههای پر پیچ و خم و هوای گرم نجف آمده بود، و به محضر آیتالله رسید، علامه حکیمی تصویر این دیدار تاریخی را چاپ کردند و مقالهای ذیل آن نوشتند که در دسترس است.
وی ادامه داد: علامه حکیمی به صورت خصوصی به من گفتند، درست است که امروز به پایگاه مرجعیت شیعه آسیب وارد شده، اما اگر اتفاقی عظیم در کشور یا خارج از کشور رخ دهد و مرجعیت صدایی بلند کند، هستند کسانی که زیر پرچم آن سینه بزنند یا به مانند گذشته احساسات عمیق و مثبتی را نشان دهند. علامه حکیمی خطاب به من فرمودند، خدا را شکر که با فتوای تاریخی حضرت آیت الله سیستانی، در نهایت عراق عزیز در چنگال ستم و ظلم و بی خردی داعش و همه حمایت کنندگان آنها گرفتار نشد؛ البته نقش بسیار استثنایی شهید حاج قاسم سلیمانی (ره) بسیار پر رنگ بود.
نوراللهیان افزود: بان کی مون با ورود به بغداد و عبور از آن کوچهها وارد آن خانه ساده قدیمی شد و ادب و احترام کرد، مذاکره اش که تمام شد از نجف بیرون نیامده، بیانیهای صادر کرد و این بیانیه برای حکیمی شخصیت دردمند و عدالت خواه که در فکر و اندیشه مردم است، خیلی شگفتی داشت، یعنی عالم دین شب و روز در فکر جامعه و مردم و نا به سامانیهای آنان باید باشد آن هم نه افراد یک مکتب و مذهب و ملیت، بلکه همه بندگان خداوند.
آقای نورالهیان با اشاره به وقوع اتفاق دوم در دوران کسالت و بیماری مرحوم علامه حکیمی گفت: وقتی رهبر کاتولیکهای جهان از واتیکان برای دیدن یک مرجع شیعی با آن عزت و احترام که به نظر من در تاریخ ادیان بسیار کم نظیر و نادر است، به نجف آمد؛ و با نگاه به تاریخ این رویداد را بی نظیر میبینم، زیرا اینگونه نبود که هیئتی از ایران به دیدن پاپ برود و پاپ نشسته و هیئت ایستاده باشد بلکه پاپ از ایتالیا برای دیدار با مرجعی در یک گوشه از جهان و در شهر و فضای بسیار قدیمی و عتیق شارع الرسول آمده بود که در ادیان ابراهیمی یک دیدار تاریخی رقم خورد.
وی اظهار داشت: از مرجعیت انتظار نداریم که در برابر تمام اتفاقاتی که در دنیا میافتد اعلام موضع کند، گرچه در جای خود امری با اهمیت و مورد انتظار است، لااقل در خصوص کشورمان در زمینه مسایل اسلامی و غیر اسلامی که روی میدهد، بی تفاوت و ساکت نباشند. امروز شاهدیم مرجعیت شیعه برای برخی مراسم حکومتی و دولتی بیانیه میدهد، اما در مقابل بسیاری از جور و ستم و نا برابریها و تصمیمات اشتباه و برخوردهای بسیار خشن با مردمی که بسیاریشان مقلدین همین مراجع هستند کمتر صدایی بلند میشود، و مردم ما به درستی این را میفهمند. در حقیقت اتفاقی افتاده که در تاریخ تشیع بسیار ناگوار است.
وی ادامه داد: اگر من و شما مروری به حوادثی که در این روزها اتفاق میافتد، داشته باشیم میبینیم که متاسفانه بسیاری از امام جمعهها و امامت جماعتها یک متن دستوری و تعریف شدهای را میخوانند. پس ما چه امتیازی بر دیگر روحانیون و از جمله ملاهای سعودی داریم! بسیاری از ما این کج راهه را میرویم، ما این نبودیم. سلمان، مقداد، عمار و ابوذر عالمان دینی بودند، مجموعهای کوچک، اما بسیار با کفایت، که در برابر هر خطا و انحرافی مردانه ایستادند. سلمان فارسی روزی که سقیفه شروع شد به زبان فارسی دو نکته را بیان کرد که در تاریخ ماندگار شده است. فرمود: «کِردید و نِکردید» یعنی یک کاری کردید، ولی آن کاری که نباید اتفاق میافتاد و نباید مردم را از در خانه علی (ع) میگرفتید و به جای دیگری میبردید، آن گناه اتفاق افتاد. سلمان عربی صحبت میکرد، ولی آن روز برای اینکه در تاریخ اسلام ثبت شود، با زبان فارسی خود به لهجهِ (شیرازی) به این نکته اشاره کرد.
وی افزود: در تاریخ همواره میبینیم که علمای دین، رهبران مذهبی در مکتب تشیع در برابر نابرابریها و بی عدالتی ها، فسادها و بی بند و باریها یک موضع سازنده داشتند. اگر امروز روحانیت در میان مردم مینشست و مباحث و درد دلهای مردم را گوش میداد و به خانههای مردم میرفت، رابطه دلی ایجاد میشد و اگر امروز این رابطه به رابطه پشت میز نشینی با ارباب رجوع تبدیل نمیشد، محبوبیت روحانیت اینقدر سقوط نمیکرد، این علایم است که نشان میدهد گسل بسیار شدیدی میان بسیاری از روحانیت و مردم ایجاد شده و این فاصله ظرف امروز و فردا قابل ترمیم نیست، مرزبانان مرزهای عقیدتی مردم، خود با دست خود آسیب شدیدی بر این حصن و رسالت عظیم شان وارد کرده اند.
آقای نورالهیان گفت: آن گروه روحانیتی که امروز اینگونه با مردم و بهترین پشتیبانان خود این همه فاصله پیدا کرده، دیر یا زود خواهد دید که یک اتفاق ناگوار برای بسیاری از حوزههای علمیه با این مردم و سهم سادات و سهم امام دهندگان، اهل بازار و نماز جماعت و کسانی که در دهههای محرم و صفر و… پناهشان ما بودیم، خواهد افتاد.
وی ادامه داد: به یک مرجع میگویند که این چه حرفی است که گفتید، سوگمندانه میگوید، اگر نمیگفتم، به خانه من میریختند! یا آن بی حرمتی را مرتکب شدند، مگر خانه امام صادق ع) و امام علی (ع) نریختند، مگر ما نمیخواهیم درد و داغ و رنج آن رهبران معصوم را در سینه داشته باشیم، چطور است که الان بعضی از ما سرمان به یک مسایل ناصواب و حتی منکر ِمسلم گرم میشود و فوراً میرویم روی تریبون و موضع گیریهای خلاف قرآن و اسلام و مکتب اهل بیت (ع) انجام میدهیم و انتظار داریم که مردم در خانه ما بیایند. اگر رابطه روحانیت با مردم به این وضع که امروز رسیده، ادامه پیدا کند، نسلهای آینده چگونه با احکام، مسایل، تفسیر و اخلاق و حدیث و تاریخ نبی مکرم و اولیای عظام ایشان و اصلاً تاریخ انبیاء الهی و ادیان رابطه برقرار کنند. امروز در آزمون بزرگی که پیش آمد ما رسالت اصلی خود را گم کردیم، ما حقیقت مکتب تشیع را بد جلوه دادیم. امیدوارم برگردیم و مسیر را اصلاح و تصحیح کنیم.
وی با برشمردن اقداماتی که امروز روحانیت باید برای اصلاحات انجام دهد، گفت: در منابع و نطقها و سخنرانی ها، قرآن و روایات و تاریخ اولیای گذشته و رهبران معصوم را تحریف نکنیم. در این گفتگو مشی من این نبود که مصادیق را برشمارم وگرنه در همین یک موضوع یک صد مصداق قابل ارایه است که تا دیروز که یک فضایی بوده و یک اتفاقاتی میافتاد، چگونه موضع میگرفتند و امروز چگونه موضع میگیرند. چه بسیار از ما با عملکرد خودمان، مردم را به شدت رنجاندیم که البته پرودگار و پیامبر اسلام (ص) را رنجاندیم، روحانیت باید از همین راه برگردد و وضعیتی که جامعه بر اثر سکوتها و یا عدم حمایت شان از مظلوم پیدا کرده را جبران کنند.
نورالهیان گفت: مرحوم علامه سید عبدالحسین شرفالدین موسوی جبل عاملی تعبیری دارند و میگویند:
لاینتشرالهدی الاّ من حیث انتشرالضلال «از همان راه بدی که مردم را گمراه کردند، از همان شیوه و نقطه خطا و اشتباه با همان جامعه اصلاح را باید آغاز کرد.»، اما آیا شدنی است؟ به نظر من که دوست دارم شدنی باشد، دیر شده است. آیندههای تاریکی در پیشرو داریم. خداوند دستی به حمایت از دینش بگشاید. دانشگاههای ما افتخار میکردند که اطراف بهشتی و مطهری و استاد محمدتقی شریعتی و علامه جعفری و استاد حکیمی و به طور کل چهرههای بسیار قابل قبول روحانی ۵۰ سال پیش باشند و در جمعهای آنها باشند. امروز به هر کسی میخواهید بگویید که به دانشگاه بیاید، این دانشجوها بچههای همان ملت و همان مردم هستند و حال چه شد که دیگر نمیخواهند حرف ما را بشنوند. این اتفاق نباید ما را به هوش بیاورد؟ همه ما انقلاب و جمهوری اسلامی را دوست داریم، اما باید مرز دفاع مان از مردم را با دفاع از قدرت مشخص کنیم.
آقای نورالهیان بیان کرد: قرآن تکلیف روحانیت را مشخص کرده است. خداوند در آیه ۱۲۲ سوره توبه میفرماید: فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ؛ چرا از هر جمعی، و شهرستانی و مجموعهای برخی بر نمیخیزند که آموزش فقیهانه دین ببینند و سپس به وظیفه قیام کنند! و این بالاخره یک سند بزرگی است برای اینکه ما در منطق قرآنی باید یک جمعی باشند که اینها فقه دین و فهم دین داشته باشند، برای اینکه در میان جامعه بدرخشند و سخن تأثیرگذار بگویند و نفوذ در دلها ایجاد کنند و قوم خود را انذار کنند، همان مردمی که سالها در انتظار نشستند که من طلبه در میان آنها بیایم و از من حقیقت دین بیاموزند، انتظار دارند که من از منکر و معروف و اخلاق و احکام الله به مردم بگویم و انذار بدهم و یک جامعه سالم ساخته شود. تا جامعهای که این چنین در مادیات فرو رفته و روح و مسایل معنوی را فراموش کرده، به افرادی مصمم با روحیه بالا و نگاههای ملکوتی بار بیاید. باید این فضا در میان روحانیت به وجود آید، زمانی مردمی که پای منبر یک روحانی مینشستند بی اختیار در یک فضای روحانی و معنوی پرواز میکردند. امروز چقدر این نوع روحانی پیدا میکنیم؟! به نظر میآید که بسیار از فقدان این مزیت در رنج به سر میبریم.