آقای ابراهیم رییسی در دیدار با اعضای ستاد «امر به معروف و نهی از منکر» گفته است: «دولت، مصمم به امر به معروف و نهی از منکر به ویژه در مسایل اقتصادی و اجتماعی است. چون وظیفۀ دولت از همۀ نهادها بیشتر است.»
اگر بایدها و نبایدهای معمول در هر سخنرانی رییس جمهوری را که بیان بدیهیات است، کنار بگذاریم مهمترین جملۀ او همین است که نقل شد منتها جالب است که بلافاصله میگوید: «ظرفیت مردم در اجرای فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر باید به کار گرفته شود چون وظیفۀ آحاد ملت است.» معروف اما از «عرف» میآید و «منکر» هم یعنی آنچه جامعه ناپسند میداند. یعنی دولت میخواهد به مردم بگوید چه چیزی خوب است و چه چیزی بد؟
این حد از سادهانگاری و تخفیف یک مقوله را اگرچه میتوان به ادبیات غیر تخصصی و سطح سادۀ گفتمانی ابراهیم رییسی نسبت داد که کلیشههای رسمی را به شکل ناجذاب آن تکرار میکند و بیشتر به کار تیترهای خنثای روزنامۀ قدیمی میآید اما در این فقره به نظر میرسد مراد آقای رییسی از امر به معروف همان کاری باشد که گشت ارشاد انجام میدهد و با این که تب آن خوابیده و صدای برخی از امام جمعهها را هم درآورده و حتی بعضی چون آقای احمد خاتمی را به عقب نشینی و توضیح مکرر در مکرر واداشته ولی انگار آقای رییسی تازه به قافله پیوسته است. البته نه که آن سو و مسیح علینژاد هم موفق شده باشد مردم را به برداشتن روسری ترغیب کنند. چرا که زنان و دختران مثل قبلاند و کم و زیاد روسری بر سر دارند و نه برداشتهاند و نه گشت ارشاد سبب شده در پوششی که برگزیدهاند تغییر حداکثری ایجاد کنند.
مراد از امر به معروف در دنیای سنت همان کاری است که احزاب و رسانه ها در دنیای مدرن انجام می دهند و اگر آقای رییسی میخواست به زبان مدرن سخن بگوید باید میگفت "دولت من بستر امر به معروف را هم برای آحاد مردم و هم تشکلها و رسانهها فراهم میکند".
امر به معروف، گیر دادن به نوع پوشش دختران و زنان نیست چون قانون برای بی حجابی عمدی و علنی (و نه کمحجابی و شلحجابی و بدحجابی) از دو روز تا دو ماه زندان یا ۵ تا ۵۰ هزار تومان جریمه تعیین کرده و شاید منظور آقای رییسی از تصمیم دولت لایحهای برای افزایش جریمه باشد و اسم آن را هم بگذارند "جراحی اجتماعی" به عنوان پیوست فرهنگی جراحی اقتصادی! ( این روزها در هر سخنرانی منهای خود ابراهیم رییسی این کلمات را زیاد میشنوید: پیوست فرهنگی، همافزایی و گفتمان سازی)
در حالت عادی و نُرمال این جمله که "دولت مصمم به امر به معروف است" اگر نه کاملا که تا حد زیادی نادرست است چون مردماند که باید دولت را امر به معروف و نهی از منکر کنند. کاری که البته در دنیای مدرن رسانهها و احزاب انجام میدهند نه این که دولت دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کند!
امام حسین علیهالسلام هم در موضع دولت و قدرت نبود. بلکه در مقام منتقد از این تعبیر علیه حاکمیت وقت استفاده کرد. به نظر میرسد در نگاه آقای رییسی تا پیش از این دولت، یک کمیتۀ امداد بزرگ بوده (یا نبوده و قرار بوده بشود) و حالا لابد یک ستاد امر به معروف بزرگ با نماد گشت ارشاد است (یا باید بشود). موضوع اما پیچیده نیست. امر به معروف به زبان مدرن یعنی مردم باید رفتار و گفتار کار به دستان را رصد و پایش کنند و معیار هم عرف جامعه است.
دقت کنیم: گفته نشده "امر به مشروع". گفته شده "امر به معروف". تعریف "عرف" هم مشخص است. عرف، اختلاس را نمیپسندد، با وعدۀ دروغ سازگار نیست، انتخابات واقعی را در رقابت میداند، سانسور در مواردی فراتر از اخلاقیات را موجه نمیداند و در پوشش زنان متفاوت نه مانند نسلهای قبل که تا ۱۰۰ سال قبل برقع هم داشتند یا زنان بیشتر در خانه بودند اما همچنان منطبق با فرهنگ ایرانی میپسندد. این جمله که وظیفۀ دولت از همۀ نهادها بیشتر است هم شگفت آور است بلکه اتفاقا باید گفته میشد "دولت بیش از دیگران به امر به معروف و نهی از منکر نیاز دارد".
قبلا بارها توضیح دادهام که کلمۀ «ارشاد» در نام وزارت ارشاد به خاطر علاقۀ وزیر دولت مهندس بازرگان به حسینیۀ ارشاد بود و به همین خاطر وزارت فرهنگ و هنر که قبلا اطلاعات و جهانگردی [اطلاعات به معنی ارتباطات] بود به ارشاد ملی تغییر یافت و گرنه کار دولت که ارشاد نیست!
از دولتِ کمیتۀ امداد، تا دولتِ گشتِ ارشاد
در نگاه ابراهیم رییسی لابد همۀ امور به سامان است و تنها یک اقلیت در رعایت پوشش یا سلامت مالی کوتاهی میکنند و حالا دولت و ستاد امر به معروف باید آنها را امر به معروف کنند.
امر به معروف اما به رسمیت شناختن حق نقد کاربه دستان است. چرا؟ چون پول و امکانات عمومی دست آنهاست.
همچنین میتوان پرسید اگر دولت "خدمتگزار" مردم است، مگر "خادم" به "مخدوم" امر و نهی میکند؟ اگر قیم هستید و می خواهید امر و نهی کنید این همه سخن از خدمتگزاری دیگر چیست؟ خادمِ آمر هم پدیدهای است. پاسخ را البته میتوان حدس زد. در نگاه اصولگرایی ایرانی دو جور مردم داریم: یکی مردمِ حامی و همسو و دیگری مردم منتقد و ناهمسو. آیا دولت، خدمتگزارِ مردم حامی است اما برای بخشهای دیگر جامعه نقش آمر را ایفا میکند؟ امداد اولی و ارشاد دومی؟
پس لابد آنجا که میگوید "وظیفۀ آحاد امت است" مردم حامی و همسو را مد نظر دارد و آنجا که امر به معروف را وظیفۀ دولت میداند مردمان دیگر را.
درست است که این نگاه ریشه در دهۀ ۶۰ دارد ولی یک تفاوت جدی با ۴۰ سال قبل این است که مساحت دایرۀ این دو گونه از "مردم" در ایران امروز با مساحت دو دایره در دهه ۶۰ بسیار تفاوت کرده است. با این نگاه چنانچه دولت به دایرۀ بزرگتر تعلق داشته باشد یک بحث است و اگر به دایرۀ کوچکتر بحثی دیگر.