مردی که در پی سوءظن به دختر مورد علاقهاش او را به قتل رسانده، در جلسه دادگاه مدعی شد به بیماری روانی مبتلاست.
متهم که مردی حدوداً ۴۰ساله است یک سال قبل دختری به نام شیما را با وارد کردن ضربات پیدرپی دو کارد به قتل رساند.
این قتل خشن توسط صاحب یک ویلا در شمال تهران به ماموران گزارش داده شد. او به پلیس گفت یک نفر به خانهاش حملهور شده و مهمانش را به قتل رسانده است. وقتی ماموران به محل رسیدند با جسد غرق در خون شیما روبهرو شدند. مرد صاحبخانه توضیح داد ضارب فرار کرده است.
گفتههای مرد ثروتمند
این مرد گفت: مدتی قبل با شیما آشنا شدم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. رابطه خوبی با شیما داشتم و به او دل بسته بودم. برایش یک ماشین خریدم و با آن به خانه من رفتوآمد میکرد. روز حادثه در ویلای من بود، یکباره مردی از بالای در ویلا وارد خانهام شد و تازه آن موقع بود که فهمیدم شیما علاوه بر من با مرد دیگری هم در ارتباط بوده است. آن مرد خیلی عصبانی بود، او به سمت ما حمله کرد و من فرار کردم. شیما جلو رفت و با او حرف زد. من از خانه بیرون رفته بودم و نفهمیدم چه میکنند ولی یکباره صدای جیغ شنیدم و متوجه شدم آن مرد شیما را زده است.
دستگیری متهم
ماموران مدتی بعد متهم را بازداشت کردند. این جوان که سجاد نام دارد به قتل شیما اعتراف کرد و گفت: من به شیما مشکوک شده بودم. ما مدتها بود با هم رابطه داشتیم، او یک ماشین خریده بود و به من نمیگفت پول آن را از کجا آورده است. یک روز که با هم بودیم او نام مرد دیگری را گفت و من آن موقع فهمیدم پای نفر دومی در میان است. هر چه به شیما گفتم واقعیت را به من بگوید انکار کرد تا اینکه تصمیم گرفتم ردیابیاش کنم. میدانستم او دروغ میگوید که کسی در زندگیاش نیست به همین خاطر هم یک ردیاب ماهوارهای خریدم و به ماشین شیما وصل کردم.
متهم تعریف کرد: روز حادثه متوجه شدم اطراف درکه رفته است. او تلفنش را جواب نداد تا به من بگوید کجاست، با خواهرش تماس گرفتم خواهرش هم جواب نداد. به آدرسی که ردیاب داده بود رفتم. در زدم کسی در را باز نکرد. خانه ویلایی بود، آنها میدیدند من پشت در هستم ولی باز نکردند من از روی در به داخل خانه پریدم و با شیما روبهرو شدم. لباس راحتی تنش بود من را که دید لباس رسمی پوشید. مرد صاحبخانه فرار کرد. به شیما گفتم نباید به من خیانت میکرد. با هم جروبحث کردیم. آنقدر عصبانی شدم که دیگر در حال خودم نبودم دو چاقو روی میز آشپزخانه بود، آنها را برداشتم و شیما را زدم.
بعد از گفتههای متهم و تکمیل تحقیقات، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
مقتول زن صیغهای من بود
در جلسه دادگاه بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و اولیای دم درخواست قصاص کردند، متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت اتهام را قبول دارد و حرفی برای گفتن ندارد.
این مرد مدعی شد دچار بیماری است و گفت: من بیماری روانی دارم، مدتی هم در بیمارستان بستری بودم و در زندان هم تحت نظر هستم و دارو میخورم. قبول دارم شیما را کشتم و حرف بیشتری ندارم. او زن من بود. ما صیغه محرمیت خوانده بودیم، من میخواستم رسمی با او ازدواج کنم که این موضوع پیش آمد.
در ادامه وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: موکل من به گفته خودش و پرونده پزشکیای که دارد، دچار اختلال شخصیت دوقطبی است. من به عنوان وکیل او درخواست بررسی این موضوع را دارم.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری شور کردند.