آفتابنیوز : آفتاب- سرویس بینالملل: سناتور«جان مک کین» در سال 2001 در مخالفت با کاهش نرخ مالیات توسط «بوش» گفته بود: «وجدانم نمیگذارد حامی طرحی باشم که در نتیجه آن توانگران و ثروتمندان بیشترین سود را میبرند». امروزه او در مبارزات انتخاباتیاش طرفدار تمدید این طرح بیش از زمان تعیین شدهاش است!
سناتور «باراک اوباما» سال گذشته خود را «طرفدار دیرینه» تامین عمومی هزینههای مبارزات انتخاباتی نامید. ماه پیش، او یکی از همین کمکهای مالی را رد کرد تا اولین نامزد انتخاباتی احزاب اصلی باشد که تا به حال چنین پیشنهاداتی را پس میزند.
فکر میکنید آنها دورو و ریاکارند؟ اگر بر این باورید، فکر میکنید آنها از ته قلب به حرفهایی که میزنند باور دارند؟
خوشبختانه برای نقد این موضوع مجبور نیستیم نکات دقیق و ظریف مربوط به نرخ مالیاتی یا هزینههای مبارزات انتخاباتی را مورد بررسی موشکافانه قرار دهیم. نگاهی به چند پژوهش که در روانشناسی به آن «دورویی اخلاقی» گفته میشود، موضوع را برایمان روشن تر میکند.
این دورویی با دوروییای که فرماندار نیویورک- تا زمانی که همراه یک روسپی غافلگیر شده بود، از خود به نمایش گذاشته بود - فرق دارد. برای صاحبمنصبی عالیرتبه که پیشتر، از مخالفان روسپیگری و از دستاندرکاران برخورد گسترده با این مساله و طرفدار افزایش مجازات مشتریان روسپیگری بوده، چنین اتفاقی افشاگر چهره دوگانهاش بود. مایه دلخوشی است که حداقل «الیوت اشپیتزر» به اشتباه بودن کارهایش اعتراف کرد.
«ریاکار اخلاقی»، برعکس، خود را متقاعد کرده که اعمالش از روی تقوا، نیکخواهی و راستی است، حتی اگر همان کار را در دیگران محکوم کند. این خودمقدسبینی در آزمایش دو روانشناس «پیرکارلو ولدسولو» و «دیوید داستنو» با آزمودن افراد در شرایط زیر به وضوح مشهود است.
شما برای آزمایش سر وقت به محل میرسید. به شما گفته میشود شما و فرد دیگری بایست دو کار متمایز را با کامپیوتر به انجام برسانید. یکی کار ساده پیدا کردن عکسی بین گروهی عکس است که کاری 10 دقیقهای ست. کار دوم، کاریست سختتر و ملال آور؛ حل یک مساله هندسه فکری که 45 دقیقه به درازا میانجامد.
شما میتوانید انتخاب کنید اینکه کدام کار را چه کسی انجام دهد چگونه تعیین شود: با قرعهکشی توسط یک کامپیوتر، یا به انتخاب شخص شما. در هر دو صورت، نفر دیگر مطلع نخواهد شد که شما در اختصاص دادن این کارها نقش داشتهاید.
با این شرایط، راه منصفانه تقسیم کارها چیست؟ کسانی که در این آزمایش شرکت نکرده بودند در جواب این سوال به اتفاق نظرشان بر این بود که برداشتن کار سادهتر برای خود، کار درستی نخواهد بود.
اما نتایج آزمایش نشان داد سه چهارم کسانی که مورد آزمایش قرار گرفته بودند، کار سادهتر را برای خودشان برداشته بودند. و در سوالات بعد از اتمام آزمایش، در قسمت رفتار منصفانه و بیطرفانه، به خود نمره بالایی داده بودند. پژوهشگران به این پدیده «دورویی اخلاقی» میگویند، از این رو که افراد خود را برای نقض معیار اخلاقی واضح و همهگیری چون این، معاف میدیدند.
معیار دوگانه اخلاقی دیگری نیز در آزمایشی دیگر مشهود شد: گروه شاهد دیگری به طور تصادفی به دو گروه با دستبندهایی به دو رنگ مختلف دسته بندی شدند. وظیفه آنها این بود که ناظر تصمیمگیری تقسیم کارها –انتخاب کار سادهتر– توسط فردی از گروه خود یا گروه غیرخودی باشند.
اگرچه نتیجه نهایی سود یا زیانی برای ناظرها در بر نداشت- میدانستند که قرار نیست کار سختتر را آنها انجام دهند – با این وجود بیطرف نبودند. رویهمرفته، آنها انتخاب کار آسانتر برای خود را، از طرف کسی که عضو گروه غیرخودی بود، غیرمنصفانه قلمداد کرده، اما همان کار را از طرف فردی عضو گروه خودیها عادلانه میدانستند.
«تخلف اخلاقی خودیها مشکلی ندارد». دکتر«دیاستنو»، روانشناس، از دانشگاه نورث-ایسترن بر این نظر است. «حس همبستگی نسبت به خودیها، در هر گروهی از هر نوع، باعث میشود نسبت به آنها آسانگیرتر فکر کرده و بامداراتر رفتار کنیم. به زبان ساده؛ وطنپرست یک جامعه، در جامعه دیگر تروریست محسوب میشود».
اگر یک دستبند رنگی میتواند باعث شود جانبگیرانه قضاوت کنید، برچسب «د» دموکراتها یا برچسب «ج» جمهوریخواهها روی برگه رأی چگونه میتواند در تمایل فکری یک رأیدهنده موثر باشد. یک دموکرات، راحتتر به این نتیجه میرسد که آقای مککین بهخاطر جلب رأی بیشتر جمهوریخواهها موضعاش دربارهی نرخ مالیاتی را برگردانده، در حالیکه قضیه آقای اوباما در تغییر موضعاش در قبال تامین عمومی هزینههای مبارزات انتخاباتی دلایل خاص خودش را داشته و قابل توجیه است. در عین حال، یک جمهوریخواه راحتتر به این نتیجه میرسد که آقای اوباما با حرکتی موذیانه این حرکت نمایشی را انجام داده تا بتواند حمایت مالی بیشتری جلب کند، در حالی که آقای مککین برای کارش دلایل اقتصادی منصفانهای داشته است.
مساله جالبتوجهتر، پدیده دورویی کاندیداها و حامیانشان است. تجربیات پیدرپی نشان داده است که نژاد بشر نسبت به بیعدالتی حساسیت خاصی دارد. در روند تکامل، بقای انسان به شکل موجودی گروهزی نتیجه تبحر انسانها در شناسایی خودخواهی در اعضاء گروه و مجازات این رفتار ضداجتماعی است.
پس چگونه است که ما، خود، رمز اخلاقی بقایمان را نقض میکنیم؟ آیا غریزه درونی حفظ جان بر استدلال اخلاقی چیره میشود؟ آیا قدرت منطق ما غریزه اخلاق در ما را بیاثر میکند؟
دکتر دیاستنو میگوید: «سوال اصلی این است که ما قلباً و در عمق وجودمان انصافگر بوجودآمدهایم یا خودخواه»؟
برای پاسخ به این پرسش، او و دکتر ولدسولو افراد بیشتری را به محل آزمایش آوردند و شاهد انتخاب تکلیف سادهتر توسط آنها شدند. سپس، در شروع دور بعدی پرسشها، از تعدادی از این افراد خواسته شد لیستی از اعداد را بهیاد سپرده و در حین پاسخ به سوالات ارزیابی عملکردشان در آزمایش اول، تمرکزشان را بر روی آن اعداد از دست ندهند.
همین بار فکری اضافه کافی بود تا اثری از دورویی باقی نماند. در این وضعیت، آنها در قضاوت نسبت به خودشان به اندازه قضاوت در مورد دیگران سختگیر و بیجانب بودند. مغز آنها در آن لحظه آنقدر مشغول اعداد بود که مجالی برای توجیهکردن خودخواهی پیدا نکند، ازاینرو بهطور غیرارادی بر اساس غریزه انصافگرشان تصمیمگیری کردند.
«دورویی حاصل فرایندهای مغزیای است که در کنترل ارادی ما است». دکتر ولدسولو، روانشناس، از «کالج امهرست» بر این عقیده است. «به نظر میرسد غریزه وجودی ما در قضاوت در مورد خطاهای خودمان و دیگران به یک اندازه حساس است. به این ترتیب، فقط باید راههای بهتری برای تبلور این احساسات اخلاقی به اعمال منطبق بر این اخلاقیات یافت».
البته حرفزدن راحتتر ازعملکردن است، بهخصوص در سال برگزاری انتخابات. اگرچه وقتی کاندیداهای ریاستجمهوری در درون خود میدانند که در حال ریاکاریاند، نمیتوان ذهنشان را طی کل دوره چندین ماهه مبارزات انتخاباتیشان مشغول اعداد نگه داشت. از طرف دیگر، آنها در اطراف خود تعداد عدیدی مشاور و معاون دارند که با تامین قوای آزاد فکری، برای پیروزی در انتخابات هر چیزی را میتوانند توجیه کنند.
سیاستمداران به همان دلیلی دورو هستند که همه ما دورویی پیشه میکنیم: «درستکار بهنظر رسیدن، بدون تحمل سختیهای درستکاری پیشهکردن در زندگی. اگر بتوانی حتی تنها خودت را متقاعد کنی که در راستای مصلحت جمعی کار میکنی، انرژی و اطمینان بیشتری برای پیشبرد اهداف شخصیات خواهی داشت- و این ظاهر موجه، میتواند کمک دیگران را نیز در این راستا برایت فراهم کند».
اما هر قدر هم که این ریاکاری بتواند مفید فایده باشد، رقیبی برای غریزه بنیادین بشر «با دیگران آنطور رفتار کن که دوست داری با تو آنگونه رفتار شود» نیست. مغز شما ظاهراً میتواند معیارهای دوگانه را توجیه کند و بین شما و دیگران فرق قائل شود، اما در عمق وجودتان میدانید که اشتباه میکنید.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: تفضلات و رحمت الهی تا زمانی است که ما مراقب گفتار، رفتار، و عملکرد خود باشیم زیرا خداوند با ما خویشاوندی ندارد.
ایشان در پایان خاطرنشان کردند: برخی کارها و ظلم ها، فتنه ای به پا می کند که دامن همه، اعم از ظالم و غیرظالم را می گیرد بنابراین همه باید مراقب اظهارنظرها، تبلیغات، و اقدامات خود باشند.