سارا وقتی نوجوان بود از خانه فرار کرد و حالا عضو یک باند سرقت شده که خانههای مردم را خالی میکردند. سارا در فروش اموال به این باند کمک میکرد. او از زندگیاش برای اعتمادآنلاین میگوید.
*چطور با این باند آشنا شدی؟
به پسری علاقهمند بودم که بعد فهمیدم دزد است. او با باند بزرگی کار میکرد، من هم کمکم وارد باند شدم.
*از هر سرقت چقدر پول گیرت میآمد؟
پول زیادی نبود چون من در سرقت نقشی نداشتم، فقط برای فروش دلار و یا طلا از من استفاده میکردند.
*پسری که با او رابطه داشتی را چطور پیدا کردی؟
در پارک با هم دوست شدیم. من دنبال مواد بودم جلو آمد و کمکم کرد. از آن به بعد دیگر با هم ارتباط داشتیم.
*خانواده داری؟
بله. ولی با آنها ارتباط ندارم.
*چرا؟
خیلی سال است از خانه فرار کردم، هم آنها من را فراموش کردند هم من آنها را فراموش کردم.
*چرا با خانوادهات رابطه خوبی نداری؟
مادرم که مرد پدرم ازدواج کرد. دیگر زندگی خودش را داشت من یک روز خانه عمو بودم یک روز خانه دایی. زن بابایم از من خوشش نمیآمد پدرم هم من را مزاحم زندگیاش میدانست. او پنج بچه دارد؛ یعنی تا جایی که من بودم پنج بچه داشت حالا نمیدانم چه خبر است، ولی به هر حال سر نخواستن ما دعوا بود (میخندد).
*چطور فرار کردی؟
یک روز سوار اتوبوس شدم و به تهران آمدم. تولدم بود. داییام به من کادو، پول داد. من هم بلیت خریدم و به تهران آمدم دیگر هم برنگشتم. کسی هم دنبال من نیامد.
*چند سال است از خانه فرار کردهای؟
نزدیک ۱۰ سال.
*در این مدت خبری از خانوادهات نگرفتی؟
نه. آنها من را نمیخواهند من هم آنها را نمیخواهم.
*این پرونده سرقت اولین سابقه تو است؟
بله، تا به حال بازداشت نشده بودم. مسعود هوای من را داشت خودش چند بار بازداشت شد، اما من را لو نداد. این بار دیگر گیر افتادم.
*چند سال است با مسعود رابطه داری؟
یکی دو سال بعد از فرارم با او آشنا شدم و بعد از آن با هم بودیم.
*هنوز هم اعتیاد داری؟
از اول هم اعتیاد نداشتم، تفننی میکشیدم. با مسعود که آشنا شدم دیگر مواد مصرف نکردم.
*وقتی مسعود نیست کجا زندگی میکنی؟
در خانه مسعود. یک خانه جنوب شهر دارد اجارهای است. وقتی که زندان است با پولی که پیشم میگذارد اجاره خانه را میدهم بقیه را هم با کار کردن در میآورم.
*میدانی زندان طولانی در انتظارت است؟
به هر حال برای من زندان و بیرون از زندان فرق چندانی نمیکند کسی منتظر من نیست.