آنچه این روزها در افکار عمومی جامعهای که در آن زندگی میکنیم مشاهده میشود و جستجوهای کمسابقهای که مردم به صورت لحظه به لحظه برای به دست آوردن اخبار مربوط به نتیجه مذاکرات برجامی و رفع تحریمها میکنند، چند نکته برجسته و قابل تأمل را به مسئولین یادآور میشود که توجه به آنها مقتضای حکمرانی مردممدارانه است. بزرگترین سرمایه هر نظام حکومتی، پشتوانه مردمی آنست. این پشتوانه فقط هنگامی وجود خواهد داشت که حکمرانان به افکار و تمایلات مشروع مردم توجه و اعتنا کنند و از پذیرفتن آن گریزان نباشند. حکمرانی صحیح این نیست که هرچه دولتمردان میخواهند انجام بدهند و از مردم انتظار انقیاد و تأیید داشته باشند. آنها وکیل مردم هستند و هیچ وکیلی حق ندارد برخلاف نظر موکل خود عمل کند.
- ازجمله نکات برجستهای که باید مورد توجه مسئولین قرار گیرد اینست که مذاکره، مناسبترین راه برای حل اختلافات و رسیدن به اهداف مورد نظر است. با قطع نظر از ایرادهائی که گرفته میشود و نقطه ضعفهائی که عدهای برای هیأت مذاکره کننده برمیشمرند، اکنون این واقعیت به صورت بسیار بارز و روشن برای همگان به اثبات رسیده که دولت سیزدهم نیز توسل به مذاکره را مناسبترین راه برای نجات برجام میداند و با پیمودن این راه توانسته به نتایج مطلوبی نیز برسد.
- واقعیت مؤثر بودن تحریم در بحران اقتصادی کشور، نکته مهم دیگری است که اکنون هیچ مسئولی از مجموعه حکمرانی کشور درصدد انکار آن برنمیآید. هرچند ممکن است بعضی از آنها به دلایلی که برای همگان قابل درک و فهم است آشکارا این واقعیت را به زبان نیاورند، ولی اطلاع داریم که همانها نیز در موارد مقتضی به آن اعتراف کردهاند.
- در توافقی که اکنون مطرح است، تعهدات متعددی از طرف آمریکائی گرفته شده که هیأت مذاکره کننده آنها را در ردیف امتیازات این دور از مذاکرات محسوب میکند. بسیار خوب، هیچ منعی برای اینکه هیأت مذاکرهکننده فعلی این تعهدات طرف مقابل را به حساب امتیازاتی بگذارد که دریافت کرده و آنها را ازجمله نقاط قوت دولت سیزدهم بداند وجود ندارد به این شرط که با معطلیهای جدید همین امتیازات را هم از دست ندهد. البته خود حضرات هم میدانند که هیچیک از تعهدات طرف آمریکائی ضامن اجرائی ندارند، ولی با اینحال کسی با ثبت شدن آنها در کارنامه این هیأت و کارنامه دولت سیزدهم مخالف نیست بدین امید که برجام به فرجام برسد و باز هم گرفتار امروز و فردا نشود.
- طرف ایرانی هم تعهداتی را پذیرفته که امری طبیعی در فرایند مذاکرات برای تأمین منافع بالاتر است. اینهم قابل قبول است بشرط اینکه به بهانهای در دست افرادی در داخل تبدیل نشود برای به تأخیر انداختن اعلام نهائی توافق. مردم ایران از این تأخیرها بسیار زیان کردهاند و نباید بیش از این متحمل زیان شوند.
در توافق اردیبهشت ۱۴۰۰ که توسط هیأت مذاکره کننده سابق به دست آمده بود، خروج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست تحریمها بخشی از آن توافق بود و حالا این موضوع به بعد از نهائی شدن توافق برجامی موکول شده است. این، یکی از زیانهای به تأخیر انداختن پذیرش توافق است. در بخش اقتصادی، زیانهای تأخیر در پذیرش توافق، به قدری زیاد است که زندگی عموم مردم را تحت تأثیر خود قرار داده و کاری کرده که اکنون مردم بیصبرانه منتظر شنیدن پذیرش توافق هستند.
- یکی از برجستهترین نکات قابل تأمل اینست که دولت و مجلس توانستند با یک اجلاس کوتاه غیر علنی – که البته اخبارش علنی شد – به آسانی به تفاهم برسند و مقرر شد دولت سیزدهم میتواند بدون آنکه نیازی به مصوبه مجلس یازدهم داشته باشد، تفاهمنامه را بپذیرد. این، یعنی تقارن دولت سیزدهم و مجلس یازدهم «تقارن سعدین» است برخلاف تقارن دولت دوازدهم با مجلس دهم که مصوبهاش در تأیید برجام کام همین حضرات را چنان تلخ کرده بود که گوئی قهوه قجری به خوردشان دادهاند. چشم حسود، کور باشد. شما توافق را بپذیرید و شر تحریمها را از سر این مردم مظلوم کم کنید، ما هم این «تقارن سعدین» را به شما تبریک عرض خواهیم کرد.