او نوشته است: مشکل سعید لیلاز به تعارضی برمیگردد که موجب این التقاط میشود.او در جبهه اصلاحطلبان است، اما مانیفستی که از جهان پیرامونی ارایه میدهد، راست افراطی در ایران را مدهوش میکند.
عیب بزرگ سعید آن است که به آن متوهمان بیسواد و مکتب نرفته ابزار تئوریکی میدهد و با بستهبندی زیبا جنسهای بنجلشان را قابل عرضه میکند. سعید امریکا را یک نظام امپریالیستی میداند -که هست- از نظر او همچنان مهمترین نبرد تاریخی، این تعارض طبقاتی است.
وی همواره بر این گزاره تاکید کرده که نمیتوان به امریکا اعتماد کرد. این سخن درستی است و با سابقه تاریخی امریکا هم سازگار است اما او پاسخ نمیدهد که آیا در جهان امروز امریکا که هیچ، به بحرین هم میتوان اعتماد کرد؟ به پاکستان و افغانستان چطور؟ جهان امروز محل تنازع بقا است. تلاش برای اشغال سهم بیشتر منافع. در علم سیاست مدرن بر آن نام منافع ملی نهادهاند. در این چارچوب نمیتوان به هیچ کشوری اعتماد و تکیه کرد. جهانی که به تعبیر تامس هابز، قدرت، قدرت را مهار میکند.
اما لیلاز وقتی با حرارت به رابطه یا گفتوگو و تعامل با امریکا واکنش نشان میدهد، چشمانش را بر دیگر اقطاب قدرت جهانی میبندد. مثلا درباره چین و روسیه ساکت است. من نمیگویم رابطه با غرب باید به معنای قطع رابطه با شرق باشد. مهمترین دستاورد این انقلاب بزرگ، سیاست نه شرقی و نه غربی است. یعنی امریکا همانقدر منفور است که باید روسیه و چین و انگلستان باشند. ما که نمیخواهیم از خاندانهای سلطنتی اروپایی و امریکا مانند دوره بیسمارک یا دولتهای تزاری و فئودالی چین عروس بگیریم! ما میخواهیم از مزیت ارتباط سالم با جامعه جهانی بهره ببریم. هم با روسیه کار کنیم هم با چین و البته اروپا و امریکا.
سعید معتقد است امریکا مترصد خروج از برجام است. شاید چنین هم باشد، اما باید به عقل سلیم آن دولت شک کرد که چرا برای خروج از برجام دو سال است که برای بازگشت به برجام تلاش میکند! به همان دلایلی که امریکا میتواند دوباره از برجام خارج شود، برای ایران هم این امکان متصور است.
لیلاز بر این باور است که تضامین محکم برای مناسبات ایران و غرب، برجام نیست، بلکه توافقات دوجانبه یا پروژه محور است. این حرف میتواند درست باشد، اما با انجام برجام راه آسانتری برای حل و فصل دیگر موارد مورد اختلاف ایجاد میشود.
سعید لوله توپ را عامل تضمین میداند و در جای دیگری تلویحا معتقد است که دستیابی به بمب اتم تضمین امنیت ژئوپلیتیک ایران است. اما سعید نمیگوید که اگر ما شرکتهای بزرگ امریکا و اروپایی را در پروژههای بزرگ نفت و گاز، پتروشیمی، مسکن و خودرو و هاب منطقهای و دهها پروژه دیگر درگیر کنیم، باز هم از برجام خارج میشوند؟ او جواب این نکته را میداند. اما چرا چنین تحلیل میکند رمز و راز ماجراست! من با این نظریه منسوخ مخالفم.
جهانی که سعید تصویر میکند به دوره فردریک کبیر در پوتسدام مربوط است. دوره پیش از جنگ جهانی اول. اسمش را صلح مسلح نهاده بودند. شبیه همان چیزی که پیش از پیمان سالت وجود داشت؛ قدرتهای بزرگ با داشتن بمب اتمی صلح را تضمین میکنند، چون گرگها شبها روبهروی هم و با چشم بیدار میخوابند! اما روند توسعه و تغییرات جهانی خلاف این نظریه را تایید میکند.