ترکیه در مسیر کریدور گاز جنوبی (SGC) که گاز را از جمهوری آذربایجان به اروپا منتقل میکند، قرار دارد. همچنین موقعیت این کشور اجازه میدهد به عنوان مسیری برای ترانزیت گاز از سایر بخشهای دریای خزر، بخشهایی از خاورمیانه و شرق مدیترانه استفاده شود.
آنکارا مکررا اعلام کرده که آماده است به یک کریدور گازی بزرگ برای اروپا تبدیل شود و هر دو بخش ترکیهای کریدور گاز جنوبی و زیرساخت شرکت دولتی بوتاس، ظرفیت مازاد برای انتقال گاز بیشتر را دارند.
اما هر گونه افزایش جریان گاز برای رقابت با صادرات گاز روسیه به اتحادیه اروپا که سال میلادی گذشته به ۵۵ میلیارد متر مکعب رسید، مستلزم دهها میلیارد دلار سرمایهگذاری برای توسعه منابع بالادستی جدید و خطوط لوله جدیدی است که به یکدیگر وصل شوند.
انتظار میرود سه کنسرسیوم خط لوله کریدور گاز جنوبی، سرمایهگذاری برای کمپرسورهای ضروری را تایید کنند، اما شرکت بریتیش پترولیوم که میدان گازی شاه دنیز جمهوری آذربایجان را اداره می کند، هشدار داده است که این میدان نمیتواند همه گاز لازم برای یک مسیر توسعه یافته را تامین کند.
از آنجا که منابع گازی دیگری از سوی جمهوری آذربایجان هنوز موجود نیست، آنکارا ماه گذشته علاقه خود برای تحویل گاز از ترکمنستان به ترکیه برای ترانزیت از طریق کشتی، یا توافقنامه سواپ یا خط لوله را اعلام کرد.
اگر چه هیچ جزئیاتی ارائه نشده است اما تصور میرود گزینه کشتی، شامل ترانزیت گاز طبیعی فشرده در دریای خزر از طریق کشتی باشد.
گزینه سواپ احتمالا شامل توسعه قرارداد فعلی است که تحت آن، ترکمنستان حداکثر دو میلیارد متر مکعب در سال گاز به ایران تحویل می دهد که سپس حجم مشابه به جمهوری آذربایجان تحویل داده میشود.
در نهایت، تصور میرود گزینه خط لوله اشاره به پروژه "ترانس کاسپین ریسورسز" باشد که برای یک خط لوله به ظرفیت ۱۰ تا ۱۲ میلیارد متر مکعب در سال برای ترانزیت گازی است که در حال حاضر در یک میدان نفتی فراساحلی ترکمنستان در دریای خزر سوزانده می شود. این خط لوله میتواند گاز این میدان را به میدان نفتی آذری چراغ گونشلی آذربایجان منتقل کند که از زیرساخت برای ترانزیت گاز فراساحلی برخوردار است.
توسعه بیشتر
اگر پروژه ترانس کاسپین ریسورسز محقق شود، ممکن است به معنای آن باشد که احتمالا میزان بیشتری گاز، حتی دو برابر ظرفیت خط لوله فعلی ترانس آدریاتیک که ظرفیت انتقال ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز در سال به ایتالیا را دارد، میتواند موجود باشد.
اما اگر مرحله نخست کریدور گاز جنوبی یعنی خط لوله قفقاز جنوبی فراتر از ظرفیت ۲۵ میلیارد متر مکعب در سال توسعه پیدا میکرد، حجم اضافه می توانست احتمالا از طریق ظرفیت بلااستفاده در خط لوله گازی ترانس آناتولی و شبکه ترانزیت شرکت بوتاس به اروپا منتقل شود.
بوتاس با بلغارستان در خط لوله مالکوکلار-استرانژا و با یونان در ایپسالا/کیپی متصل است که برای صادرات استفاده شدهاند اما ظرفیت محدودی دارند.
ظرفیت در مالکوکلار اعلام نشده است و تصور می رود به دلیل نزدیکی به خط لوله ای که گاز استانبول را تامین میکند، تنها در تابستان موجود است.
اتصال ایپسالا که از سال ۲۰۰۷ برای صادرات یک میلیارد متر مکعب در سال به یونان استفاده شده است، در حال حاضر تنها میتواند ۱.۷ میلیارد متر مکعب در سال را ترانزیت کند و مستلزم سرمایه گذاری قابل توجه در بخش یونانی برای رسیدن به ظرفیت کامل پیش بینی شده به میزان ۱۱ میلیارد متر مکعب در سال است.
همین زیرساخت میتواند برای ترانزیت حجم اندگی گاز از ایران به اروپا استفاده شود. ترکیه در حال حاضر ۹.۶ میلیارد متر مکعب در سال از ایران از طریق خط لوله به ظرفیت ۱۴ میلیارد متر مکعب در سال وارد می کند.
علاوه بر افزایش تدریجی جریان گاز و توسعه زیرساخت فعلی، هر گونه افزایش معنادار جریان گاز از ترکیه به اروپا، مستلزم سرمایه گذاری در تولید بالادستی و خطوط لوله بزرگ جدید خواهد بود. با این حال ذخایر گازی قابل توجهی در کشورها وجود دارد که میتوانند از ترکیه به عنوان مسیر ترانزیت گاز به اروپا استفاده کنند.
ایران دومین ذخایر گاز جهان به میزان بیش از ۳۲ تریلیون متر مکعب را در اختیار دارد در حالی که ترکمنستان ۱۳ تریلیون متر مکعب، عراق ۳.۵ تریلیون متر مکعب، رژیم صهیونیستی ۶۰۰ میلیارد متر مکعب و قبرس ۵۵۰ میلیارد متر مکعب دارد.
همه این ذخایر در گذشته برای ترانزیت حجم زیادی گاز به اروپا از طریق ترکیه پیشنهاد شدهاند اما اگر قرار باشد هر گونه توسعهای انجام شود، همگی با چالشهای مهمی مواجه هستند.
موانع توسعه
به نظر میرسد در حال حاضر، ترکمنستان بیشترین احتمال را دارد تا در کوتاه مدت پیشرفت کند و آنکارا هم تایید کرده که فعالانه ترانزیت محدود گاز را پیگیری میکند.
اما یکی از چالشهای اصلی برای توسعه بیشتر، متقاعد کردن دولت ترکمنستان برای انجام تغییرات حقوقی ضروری به منظور تشویق سرمایهگذاری بینالمللی در بخش بالادستی خود خواهد بود.
بعلاوه، هرگونه خط لوله که از دریای خزر عبور کند احتمالا با مخالفت روسیه و ایران روبرو می شود. هر چند از زمان پیمان ۲۰۱۸ درباره وضعیت حقوقی دریای خزر، زمینه برای اعتراضهای حقوقی کاهش پیدا کرده است.
عراق ذخایر گازی قابلتوجهی در منطقه شمالی کردستان و در مناطق تحت کنترل دولت مرکزی دارد که تمامی آن میتواند از طریق خطوط لوله زمینی به ترکیه ترانزیت شود. با این حال، عراق از نظر سیاسی مشکلاتی دارد. دادگاه عالی فدرال عراق در فوریه حکمی صادر کرد که بر اساس آن، قانون هیدروکربن منطقه کردستان، بر خلاف قانون اساسی شناخته شد و به این ترتیب اختلافهای بلندمدت در خصوص استقلال اربیل در فروش انرژی را تشدید کرد.
برای ایران، احتمال رفع تحریمهای بینالمللی میتواند ذخایر گازی فراساحلی وسیع این کشور را قابل دسترس کند اما تحریمها روی امکان توسعه این ذخایر و زیرساخت مربوطه تاثیر گذاشته است. سرمایهگذاری بین المللی قابل توجهی ضروری خواهد بود که احتمالا مستلزم این ضمانت است که تحریمها دیگر بازنخواهند گشت.
رژیم صهیونیستی و قبرس همواره به عنوان منابع مشترک گاز برای خط لوله احتمالی به ترکیه برای ترانزیت به اروپا مطرح شدهاند.
ترکیه و رژیم صهیونیستی ۱۸ اوت درباره برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک رسمی که چهار سال پیش معلق شده بود، توافق کردند. انتظار می رود این توافق، راه را برای مذاکرات گازی جدید هموار میکند.
اما در حالی که به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی تمایل دارد درباره ترانزیت گاز به ترکیه فکر کند، قبرس چنین تمایلی ندارد و ترکیه نیز ممکن است تمایلی نداشته باشد گاز قبرس را بدون توافقی سیاسی برای حل مشکل قبرس، ترانزیت کند.
بر اساس گزارش پلاتس، نظرات مختلفی درباره این که آیا از نظر حقوقی امکان دارد خط لوله حامل گاز رژیم صهیونیستی از طریق منطقه اقتصادی انحصاری که مورد ادعای قبرس است اداره شود، وجود دارد. اما حتی اگر از نظر حقوقی ممکن باشد، تضمین سرمایه گذاری در چنین پروژه پرریسکی، ممکن است دشوار باشد.