کد خبر: ۷۹۰۰۷
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۸۷ - ۱۰:۴۱
نتیجه ناتوانی در حل مشکلات پدر و فرزندی

مرگ زن جوان در شعله‌های خشم پدر

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مردی که در یک اقدام جنون‌آمیز مبادرت به آتش‌زدن دختر خود کرده بود، پس از تحقیقات قضایی از سوی بازپرس ویژه قتل تهران روانه زندان شد. 

بازپرس محمد شهریاری با اشاره به این پرونده به خبرنگار سرویس اجتماعی آفتاب گفت‌:‌ «به دنبال گزارش مسوولان یکی از بیمارستان‌های تهران مبنی بر فوت زن 24 ساله‌یی که دچار سوختگی شدید شده بود، ماموران کلانتری 130 نازی‌آباد با حضور در محل موضوع را به دادسرای جنایی گزارش کردند». 

با آغاز تحقیق در این زمینه این آتش‌سوزی عمدی تشخیص داده شد و با احضار پدر، مادر و برادر زن جوان تحقیقات قضایی از آنها آغاز شد. 

شهریاری افزود: «با آغاز تحقیق از آنها و اظهارات ضد و نقیض سرانجام پدر خانواده به نام مصطفی زبان به اعتراف گشود و راز قتل دختر خود را فاش کرد». 

متهم گفت: «دخترم چندی پیش با وجود آنکه یک دختر داشت از همسر خود طلاق گرفت و به خانه من آمد. در این مدت نگران او بودم و این نگرانی زمانی بیشتر شد که متوجه شدم او تماس‌های مشکوک دارد و بی‌توجه به هشدارهای من و دیگر اعضای خانواده هرزمان به خود اجازه خروج و بازگشت به خانه را می‌داد».

روز حادثه از زبان متهم
متهم اظهار داشت: «روز حادثه پسرم با من تماس گرفت و گفت که خواهرم سوار یک خودرو شده بود که او را از خودرو پیاده کرده و قصد دارم او را به خانه بازگرداند اما او مقاومت می‌کند و جمعیت زیادی نیز جمع شده‌اند».
 
او ادامه داد: «به دنبال این تماس به سرعت خود را به محل رساندم و او را مشاهده کردم که برای بازگشت به خانه به شدت مقاومت می‌کند‌. از او خواستم به خانه باز گردد که مقاومت کرد و پس از آنکه کشیده‌یی به صورتش زدم با من و برادرش به خانه بازگشت». 

متهم افزود: «دیگر از رفتارهای او خسته شده بودم. وقتی او درون حیاط ایستاد، یک گالن نفت را که در خانه نگهداری می‌کردم به سرش ریختم و سپس کبریت کشیدم و زمانی به خود آمدم که متوجه شدم شعله‌های آتش او را در برگرفته است. دخترم از سوی برادر و مادرش به بیمارستان منتقل شد اما به علت شدت سوختگی جان خود را از دست داد».

هیچکس نقش نداشت
متهم در ادامه اعترافات خود گفت:‌ «نمی‌خواستم او را آتش بزنم. هدفم فقط ترساندن او بود، در این حادثه هیچکس نقش نداشت و خود من مرتکب جنایت شدم و...».

بازپرس ویژه قتل تهران افزود: «پس از ثبت این اعترافات و در ادامه تحقیقات مشخص شد، پسر وی که به اتهام همدستی با پدرش دستگیر شده بود، هیچ نقشی در قتل خواهر خود نداشته است، لذا مرد متهم با صدور قرار بازداشت موقت در اختیار پلیس آگاهی قرارگرفت تا در خصوص بررسی سوابق و بازسازی صحنه جنایت تحقیقات کافی انجام شود».
 
بازپرس شعبه 7 دادسرای جنایی تاکید کرد: «خویشتن‌‌داری، مدارا و حل مشکل از طریق اصولی از فاکتورهای لازم در مواجهه با مسائل است زیرا تصمیم آنی، خود موجب پشیمانی است کما اینکه شاهدیم پس از این جنایت هولناک، مرد متهم به شدت از رفتار خود نادم و پشیمان است. قطعاً‌ براین باوریم که این پشیمانی هیچگاه سودی در برنخواهد داشت».
 
بازپس ویژه قتل تهران در پاسخ به پرسش خبرنگار ما در ارتباط با قرار متهم گفت: «موضوع پرونده قتل عمد است و برای قتل عمد نیز قرار قانونی بازداشت موقت صادر می‌شود. در ارتباط با این پرونده نیز چنین قراری صادر شده است و پس از رضایت اولیای دم یعنی مادر مقتول، پدر از قصاص نجات پیدا کرده و آنگاه باید مجازات جرم عمومی را تحمل کند».

گفت‌وگو با متهم
درون شعبه 7 بازپرسی دادسرای جنایی او هنوز در اندیشه حادثه تلخی است که با دستان خود رقم زده است. در یک لحظه نگاه متهم با فرزند جوانش که به اتهام همدستی با او دستگیر شده تلاقی می‌کند‌. 

سعی می‌کند مانع از بغض آزاردهنده‌یی که لحظه‌یی رهایش نمی‌کند، شود اما نمی‌تواند...
چند سال داری؟‌
حدود 50 سال.
شغل؟
مغازه خشکشویی دارم.
میزان تحصیلات؟
تا کلاس یازده درس خوانده‌ام اما زیاد مطالعه می‌کنم.
چرا این حادثه اتفاق افتاد؟
همه چیز مثل یک خواب و رویا به نظر می‌رسد، اما اکنون مهر یک قاتل به پیشانی‌ام خورده است و نمی‌دانم چه سرنوشتی انتظارم را می‌کشد.
چرا با دخترت درگیر بودی؟
او پس از جدایی از همسرش دیگر به هیچ چیز توجه نمی‌کرد. من آدم آبروداری بودم. بارها با او حرف زدم و از او خواستم مراعات کند، اما هیچ توجهی نمی‌کرد تا اینکه روز حادثه وقتی پسرم با من تماس گرفت و عنوان کرد، خواهرش حاضر به بازگشت به خانه نیست، به شدت عصبانی شدم و بعد هم آن اتفاق افتاد.
تصمیم قبلی داشتی؟
برای چه کاری؟
برای قتل دخترت.
نه، به قاضی هم گفتم می‌خواستم او را بترسانم.
حادثه چگونه رقم خورد؟
وقتی سمیه را به خانه آوردم، از مادرش درخواست نفت کردم و روی او ریخته و کبریت زدم.
دخترت مقاومت نکرد؟
هیچ مقاومتی نکرد و تنها رفتار مرا نظاره می‌کرد.
پس از آتش‌سوزی آتش را خاموش کردی؟
بله، به طوری که خودم هم از ناحیه گوش و صورت و دست چپ دچار سوختگی شدم.
چه زمانی متوجه شدی او به قتل رسیده؟‌
در بیمارستان پزشکان گفتند، سوختگی عمیق بوده و او تاب و تحمل نداشته است.
فکر نمی‌کنی تصمیم عجولانه گرفتی؟
چرا اما دیگر دیر شده است.
همسرت درخصوص حادثه چه می‌گوید؟
او هم ناراحت است.
مقتول فرزند دارد؟
بله، یک دختر از همسر سابق خود دارد.
اکنون به چه نتیجه‌یی رسیده‌یی؟
هیچ، فقط می‌توانم بگویم پشیمان هستم، دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. اگر دخترم مراعات می‌کرد، اگر حرف‌های مرا درک می‌کرد، امروز او در گورستان و من در زندان نبودم.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین