آفتابنیوز :
آفتاب- دکتر محمدباقر نوبخت: غائلهای که این روزها به بهانه چند انتقاد ساده و مشفقانه آیتالله هاشمیرفسنجانی از دولت آقای احمدینژاد ایجاد شده بسیار تاملبرانگیز است. هرچند که این شخصیت روحانی و انقلابی در سه دهه اخیر همواره در معرض حملات سازماندهیشده و غیرمنصفانه قرار داشته است اما حملات چند هفته اخیر را از نگاهی میتوان نگرانکنندهتر از همیشه دانست.
صورت مسئله بسیار ساده است. آقای هاشمیرفسنجانی با حدود ٥٠ سال فعالیت انقلابی، سیاسی و مذهبی و با قریب ٣٠ سال تلاش جانکاه در مسیر استقرار و اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی نسبت به سرنوشت نظام و کشور نگرانیهایی غیرقابل انکار دارد.
نباید فراموش کرد که هاشمیرفسنجانی نه فقط از نگاه دوستدارانش که حتی از نگاه مخالفانش هم یکی از محرمترین، دوراندیشترین، مطلعترین، کارآزمودهترین و فداکارترین بانیان جمهوری اسلامی است.
پیوند میان هاشمی و انقلاب به قدری درهم تنیده و ریشهدار است که با جرات میتوان گفت تفکیک این دو از یکدیگر و شناخت هرکدام بدون دیگری غیرممکن است.
در این شرایط، نگرانیهای هاشمی درباره سرنوشت نظام و کشور چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد یا آن را نادیده گرفت چه رسد به اینکه برخی به خود حق دهند نگرانیهای او را با سیل اتهامات و تخریب و دشنام پاسخ دهند.
اشتباه بزرگ مخالفان آیتالله هاشمیرفسنجانی که ظرف چند هفته اخیر غائله بزرگی را در حمله به او سازماندهی کردهاند این است که این یار نزدیک امام و رهبری را «رقیب سیاسی» خود میدانند و بر این اساس، استفاده از هر ابزاری ولو غیراخلاقی و غیردینی را برای حذف یا تضعیف این «رقیب» مجاز میشمارند.
این اشتباه استراتژیک البته حدود یک دهه قبل در اردوگاه حامیان دولت وقت نیز رخ داد. در آن زمان نیز برخی از فعالان سیاسی جوان تصور میکردند هاشمیرفسنجانی رقیبی قدرتمند است که لاجرم باید تضعیف شود. همچنان که یک دهه پس از آن تجربه تلخ، هماکنون هم برخی از فعالان جوان در اردوگاه دولت نهم چنین سودایی را در سر میپرورانند.
با این حال، زمانی نهچندان دور این مخالفان تازه ازراهرسیده اما جسور نیز متوجه خواهند شد که هاشمیرفسنجانی نه یک رقیب که ظرفیتی فراتر از تصور آنان برای نظام و کشور است.
ظرفیتی که عامدانه یا از سر غفلت بازیچه دست کسانی قرار میگیرد که مطلقا درک درستی از کشورداری و توطئههای پیچیده دشمنان برای خشکاندن ریشه نظام از داخل ندارند.
نکته تاسفبرانگیز آن است که آیتالله هاشمیرفسنجانی در حقیقت به دلیل طرح انتقادات مشفقانه و ناصحانهای در معرض تاختوتاز رسانهای قرار میگیرد که بیان آنها نهفقط ناشی از نگرانیهای حقیقی وی که تکلیف شرعی، قانونی و سیاسی اوست؛ تکلیفی که از سوی قانون اساسی و رهبر معظم انقلاب بر عهده مجمع تشخیص مصلحت نظام گذاشته شده است.
در شرایطی که سند چشمانداز بیستساله و سیاستهای کلی اصل ٤٤ قانون اساسی به استراتژی کلان نظام تبدیل شده و بارها و موکدا توسط مقام معظم رهبری مورد ابرام قرار گرفته است، سکوت و تعلل مجمع تشخیص مصلحت (که مسوول نظارت بر حسن اجرای موارد فوق است) در قبال تخطی از این فرامین طبیعتا قابل پذیرش نخواهد بود.
در شرایطی که برخی از تصمیمات دولت آقای احمدینژاد در زمینه نقدینگی، واردات کالا و... نهایتا بر مشکلات اقتصادی و فاصله کشور با اهداف برنامه بیستساله افزوده است، سکوت ریاست مجمع تشخیص نتیجهای جز تایید تلویحی این شرایط نخواهد داشت.
در شرایطی که بر اساس آمارهای موجود وابستگی کشور به نفت طی سه سال اخیر افزایش یافته و اقتصاد دولتیتر شده است، این موضوع که هاشمی مطلقا سکوت نماید برای افکار عمومی قابل دفاع نخواهد بود.
در یک کلام؛ انتظار سکوت از شخصیتی چون آیتالله هاشمیرفسنجانی در قبال تعلل در اجرای اسناد فرادستی یا مسائلی مانند تورم افسارگسیخته، قطع گسترده برق، صفهای طویل بنزین و گاز و... انتظاری غیرقانونی است که نه با چهره و سابقه هاشمی سازگاری دارد و نه با وظایف شرعی و حکومتی ایشان.
همچنان که انتقادات ملایم ایشان از عملکرد اجرایی کشور نیز به معنی فراموش کردن موفقیتهای دولتها در زمینههای دیگر نیست.
در پایان یادآوری خاطرهای از آقای حسین شریعتمداری مدیرمسوول روزنامه کیهان درباره آیتالله هاشمیرفسنجانی را خالی از لطف نمیدانم: آقای شریعتمداری نقل میکند در یکی از شبهایی که در زندان شاه محبوس بوده است، یکی از زندانیان مبارز را برای گرفتن اعتراف تحت شکنجه قرار دادند و این زندانی تا صبح در مقابل فشارها و شکنجههای بازجویان مقاومت کرد و حتی یک کلمه دم بر نیاورد؛ زندانیای که بعدا مشخص میشود کسی نبوده است جز آیتالله هاشمی.
چنین پیشینه و مقاومت و شخصیتی است که باعث میشود آقای مسیح مهاجری مدیرمسوول روزنامه جمهوری اسلامی فریاد سر دهد با آنکه حمایت از هاشمیرفسنجانی در شرایط کنونی «گناهی نابخشودنی» محسوب میشود و «عوارض منفی و ناگواری» دارد؛ اما دفاع از وی را ادای دین و یک «واجب شرعی» میداند و تمام عوارض آن را نیز به جان میخرد، همانطور که دیگر دوستداران انقلاب و هاشمی چنین میکنند.
ما را ز کوی بادهفروشان گریز نیست / تا باده در خم است همینجا نشستهایم
در اين وضعيت تنها صراحت لهجه آقاياني چون رفسنجاني و ............................ بسيار ضروري است اين صراحت لهجه را مي توان آز جناب رفسنجاني آموخت
من هم با نظر فردی که گفته است (يكي از مشكلات محافظه كاران نداشتن صراحت لهجه است در حالي كه نالايقان صريح الهجه شده اند و به اين موضوع كه در باره چه شخصي دارند صحبت ميكنند هم كاري ندارند و قدرت اجرايي هم دستشان است) کاملا موافقم . در گذشه نیز شخصی قریب به این گفته بود هاشمی بلندترین دژ حفاظت از روحانیت است. پس آقایانی که تا کنون سکوت کرده اید اجازه تعرض به حصن خود را ندهید.
الحق كه تحليل آقاي نوبخت از شخصيت و جايگاه آقاي هاشمي بسيار عالي است. اما صرف نظر از اصل موضوع نوع استدلال آقاي نوبخت ايرادات زيادي دارد:
1. اگر آقاي هاشمي رقيب محسوب نمي شود(و نبايد بشود) چرا در انتخابات قبلي شما خود همين اشتباه را تكرار كرديد و با استدلالهاي سخيف در برنامه تلويزيوني (ويژه انتخابات قبلي رياست جمهوري) جايگاه ايشان را تضعيف كرديد.
2. اگر ظرفيت آقاي هاشمي فراتر از يك رقيب است (كه البته هم هست) چرا شما در انتخابات به جاي تبيين شخصيت واقعي ايشان و جايگاه ارزشمندشان ُ سعي در تخريب رقيب نموديد و در واقع شان ايشان را در حد مقايسه با يك رقيب پايين آورديد.
3- در يك كلام: با این حال، زمانی نهچندان دور این موافقان تازه ازراهرسیده اما جسور نیز متوجه خواهند شد که هاشمیرفسنجانی نه یک رفيق که ظرفیتی فراتر از تصور آنان برای نظام و کشور است
بدخواهان بدانند هاشمي زنده است تا نهضت زنده است.
بطور قطع حضرت هاشمي يكي از مهمترين ستون خيمه انقلاب است و لازم است كه بيش از هركس ديگري اين شيخ الرءيس انقلاب دلواپس و نگران باشد و قطعا بيانات ايشان براي همه يك هشدار واعلام آمادگي است و ما از اينكه هاشمي چون گذشته در صحنه شجاعانه وبا صراحت لهجه حضور دارد به آينده اميدوار ميشويم ويادمان باشد كه در عبور از بحران انقلاب صراحت لهجه وشجاعت آيت الله هاشمي-مقام معظم رهبري-آيت الله العظمي اردبيلي-شهيد دكتر بهشتي وشهيد دكتر باهنر بود كه كشور را تحت زعامت امام و بيداري ملت نجات داد.
كانون فارغ التحصيلان آذربايجان غربي
اين گروه حاكم بر ايران بنام اسلام عزيز چه ضربه هايي كه به اسلام وايران نمي زنند وكسي هم جلو دار انها نيست.بر خلاف تمام مصوبات قانوني عمل مي كنند وبر خلاف دين وآيين جوانمردي بر همه تهمت مي زنند وباعث تورم وحشتناكي شده اند واما كسي ياراي برخورد با آنها را ندارد!!حالا چرا من نمي دانم شما اگر مي دانيد لظفا راهنمايي بفرماپيد. اين گروه خشن اين قدرت را ازكجا آورده اند. براي مثال مسئله آقاي مشايى از همه جالب تر است همه حتي مراجع هم به گفته اين آقا اعتراض كرده اند آما دولت هيچ محلي به اين اعتراضات نگذاشته است وبراي آن تره هم خورد نكرده است خوب اين دولت اين قدرت و حمايت را از كجا كسب كرده است خدا مي داند وبس. يا حق
در پاسخ به فرمايشات ايشان بايد عرض كنم :
1 ــ يكي از كساني كه موجب تضعيف آقاي هاشمي شما شد جناب عالي بوديد كه براي رسيدن به وزارت اقتصاد و دارايي هر چه به ذهن و زبان حضرت عالي رسيد از تمسخر و توهين و... بيان كرديد و ماهيت خود را به همه مردم نشان داديد .
آقاي احمدي نژاد بايد از شما خيلي تشكر كند . زيرا حرفهايتان مردم را ناراحت كرده و احساس كردند او مظلوم واقع شده است . بدين خاطر به وي راي دادند . همان اتفاقي كه براي آقاي خاتمي هم افتاد .
2 ــ آقاي هاشمي و نيز امثال شما از جواني وارد مباحث سياسي شديد . آن موقع شما جسور نبوديد ولي حالا هر كسي به آقاي هاشمي حرف بزند جسور است ؟
3 ــ آقاي هاشمي ذخيره انقلاب است و ظرفيت بالايي دارد به شرط آن كه قدر خود را بداند و مثل بزرگترها رفتار كند . اما شركت ايشان در انتخابات رياست جمهوري خلاف آن را نشان داد .
آيا ايشان مي خواهد تا دم مرگ بر مسند حكومت باشد ؟ . خداوند ايشان را به سلامت بدارد . اي كاش جناب هاشمي زحمت مي كشيد و جايي هم به جوانترها مي داد . گويا سرنوشت مشرق زمين همين است كه هر كس مي آيد بر اريكه حكومت تكيه مي زند ديگر ميل رفتن ندارد !
انچه که شما فرموده اید برهیچکس پوشیده نیست وسوابق ایت الله هاشمی قبلا با گفته های رهبر کبیر انقلاب که نهضت زنده است چون هاشمی زنده است بيان شده ، اما نكته قابل تامل اينكه بخش زيادي از مشكلات امروز به گذشته باز مي گردد :
1- اگر در حال حاضر برق قطع مي گردد به خاطر كوتاهي دولتهاي پيشين در گشترش شبكه هاب توليد برق بوده و يا كوتاهي در تسريع راه اندازي نيروگاه هسته اي
2- اگر صف بنزين و .. طولاني است به خاطر وظيفه اي بوده كه در چارچوب سند بيست ساله بر دوش دولت گذاشته شده و يكي از آن وظايف سهميه بندي بنزين بوده
3- اگر صف بنزين و .. طولاني است به خاطر عدم توسعه كافي و مناسب جايگاههاي بنزين و گاز توسط دولتهاي پيشين مي باشد
4- دولت آقاي احمدي نژاد مسپول اصلي افزايش نرخ تورم مي باشد و راه زندگي كردن را بر ما تنگ كرده و هر روز زندگي را برايمان مشكل تر مي كند ، اما قصور و كوتاهي دول قبلي را نبايد ناديده گرفت . آنها هم به اندازه و شايد خيلي بيشتر از دولت آقاي احمدي نژاد مقصر و مسپولند .
سلام بر هاشمي ! سپر بلاي انقلاب!