«دنیای کودکان درست مثل خودشان ظریف و شکننده است پس همانطور که مراقب جسمهای نحیف بچهها هستیم باید حواسمان به احساسات شکننده آنها هم باشد.
ما بزرگترها ممکن است بیحوصله باشیم یا گاهی از کوره دربرویم ولی حتی در این مواقع هم نباید یادمان برود مخاطب ما یک کودک است و تکتک جملات و حتی کلمات ما تاثیر عمیقی بر ذهن او میگذارد. یکی از انواع این جملات، «طردکننده»هاست؛ همانهایی که معمولا به این شکل ادا میشوند: «من دیگه مامان یا بابای تو نیستم» یا «دیگه تو رو دوست ندارم». بچهها این قبیل جملات را باور میکنند و حس ناامنی به آنها دست میدهد. جملات برچسبی هم خطرناکند مثلا «از تو شیطون و شلوغتر» یا «بیانضباطتر وجود نداره». بچههای کمسنوسال قادر نیستند با این جملات منفی کنار بیایند. پس در نتیجه همیشه به خودشان از دریچه این واژهها نگاه میکنند. تکلیف جملات مقایسهای و تهدیدی هم که مشخص است و معمولا بیشتر از انواع دیگر جملهها به کار میرود؛ در حالی که والدینی که به مهارت فرزندپروری مجهزند به جای تهدید و مقایسه یا عصبانیشدن و دستزدن به رفتارهای خشونتآمیز، استعدادها و توانایی فرزندشان را شناسایی میکنند و آنها را پرورش میدهند.»