آفتابنیوز : شخصی پیش قاضی آمد و بر کسی دعوی کرد.
قاضی از او گواه طلبید. مدعی هزالی را به گواهی آورد.
قاضی از او پرسید که هیچ مسئله می دانی؟
گفت: آنقدر که شرح نتوان کرد!
پرسید: آیا قرآن می دانی؟
گفت: به ده قرائت!
پرسید: که هرگز مرده شویی کرده ای؟
گفت: آن خود هنر آباء و اجداد من است!
پرسید: که چون مرده بشويی و کفن کنی و در تابوت نهی چه می گویی؟
گفت: گویم خوشا به حال تو که بمردی و جان به سلامت بردی تا ترا پیش قاضی نباید شد و گواهی نباید داد!!