زنی که متهم است پسر دانشجوی شوهرش را به قتل رسانده در حالی پای میز محاکمه رفت که اعترافات قبلی را پس گرفت و مدعی شد فقط جسد را پیدا کرده است.
زن جوان متهم است پسر جوان شوهرش را کشته، جسد او را مثله کرده و چند خیابان پایینتر از خانهاش رها کرده است. او در دادسرا مدعی شده بود مقتول قصد تعرض به او را داشت.
اعلام مفقودی
سال گذشته مردی به پلیس گزارش داد فرزندش به نام فرشاد به طرز مشکوکی گم شده است. این مرد به ماموران گفت پسرش دانشجو است و چند روزی است از او خبری نیست.
در حالی که تلاش ماموران برای پیدا کردن پسر جوان ادامه داشت، پلیس از طریق رفتگرانی که در حال جمعآوری زباله بودند در جریان پیدا شدن جسدی در میان زبالهها قرار گرفت.
وقتی ماموران و بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شدند، پی بردند جسد مثلهشده احتمالاً متعلق به یک مرد جوان است. این در حالی بود که رد خون در خیابان نیز مشهود بود. وقتی ماموران رد خون را گرفتند به سه کوچه پایینتر رسیدند؛ رد خون مقابل در خانهای متوقف شده بود. پلیس زنگ در خانه را به صدا درآورد و تحقیقات بعدی نشان داد این خانه متعلق به همان جوانی است که مدتها قبل خبر گم شدنش را به پلیس داده بودند.
نحوه گم شدن پسر جوان و رها شدن جسد نشان میداد قتل کار یک آشناست. بنابراین پدر مقتول و همسر سومش بازداشت شدند.
بازجویی از پدر و نامادری
پدر فرشاد گفت: من سالها قبل با مادر فرشاد ازدواج کردم اما چون تفاهم نداشتیم از هم جدا شدیم. مدتی بعد با زن دیگری ازدواج کردم که او نیز به خاطر بیماری فوت شد و حالا چندین سال است که با همسر سومم به نام فرنگیس ازدواج کردهام و صاحب دو فرزند هستم. من از ماجرای کشته شدن پسرم هیچ اطلاعی ندارم. فرنگیس به من گفته بود فرشاد از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته است.
با اظهارات این مرد ماموران به بازجویی از زن ۴۰ ساله پرداختند. او پرده از جنایت فجیع برداشت و مشخص شد شوهرش در این ماجرا دستی نداشته است.
زن جوان گفت: با اینکه چندین سال بود با پدر فرشاد ازدواج کرده بودم اما فرشاد رابطه خوبی با من نداشت. پس از مدتی متوجه شدم او به من نظر دارد و حرفهای نامربوطی میزند. یک روز که میخواستم همراه دختر ۱۲ سالهام به حمام بروم در اتاق را بستم و پشت در یک میز تحریر گذاشتم؛ اما وقتی بازگشتم متوجه شدم فرشاد مخفیانه از پشت در از من فیلم سیاه گرفته است. میخواستم ماجرا را به شوهرم بگویم؛ اما آخر شب وقتی برای برداشتن گردو به طبقه سوم که اتاق فرشاد بود رفته بودم، او را در حال نگاه کردن به فیلم سیاه دیدم. آنقدر عصبانی شدم که کنترل اعصابم را از دست دادم و با میله آهنی به سر فرشاد زدم و گوشی موبایلش را شکستم. سپس به آشپزخانه رفتم و چاقو برداشتم و سر او را بریدم. سرش را در کیسهای در حمام نگه داشتم و سپس جسد را مثله کردم و چند روز آن را در خانه نگه داشتم. تا اینکه آنها را در چند کیسه و گونی پیچیدم و آنها را با کمک یک مرد کارتنخواب به سر خیابان بردم.
متهم در پاسخ این سوال که پیامکهایی که از گوشی فرشاد به پدرش فرستاده شده کار کیست گفت: من سیمکارت را داخل گوشی دخترم انداختم و به پدر فرشاد پیامک گمراهکننده میدادم.
انکار قتل در دادگاه
به دنبال اعترافات این زن، برای او کیفرخواست صادر و پروندهاش به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
این در حالی بود که پدر فرشاد اعلام گذشت کرد و گفت از همسرش هیچ شکایتی ندارد.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای فرنگیس اشد مجازات خواست.
سپس مادر فرشاد روبهروی قضات ایستاد و با اشاره به متهم گفت: از وقتی پسرم گم شده بود چند بار با فرنگیس تماس گرفتم و پیگیر ماجرا شدم. یک بار فرنگیس گفت امیدوارم کارهای پدر فرشاد دامن او را نگیرد. از شنیدن این حرف تعجب کردم و از او درباره علت این حرف پرسیدم اما او سکوت کرد. او و شوهر سابقم مدتها میخواستند مرا پنهان کنند و به همین خاطر به پلیس گفته بودند من مردهام؛ اما پلیس مرا پیدا کرد. من از خون پسرم گذشت نمیکنم و درخواست قصاص دارم.
سپس فرنگیس پشت تریبون ایستاد و به دفاع پرداخت. وی اظهارات جدیدی را مطرح کرد و گفت: اتهام قتل را قبول ندارم. من فقط جسد را پیدا کردم و آن را به سر خیابان بردم.
او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: وقتی از محل کار به خانه برگشتم گونی مشکوکی را زیر موتور پسرم در حیاط پیدا کردم که در کنار آن رد خون بود. مادرشوهرم هم گفت نمیداند داخل گونی چه چیزی قرار دارد. من گونی را کشانکشان سر خیابان بردم و رها کردم. دوباره هم سر خیابان رفتم و به آن سر زدم. آخرین بار دیدم یک مامور پلیس کنار آن ایستاده. وقتی مامور پلیس در گونی را باز کرد شلوار فرهاد را دیدم و فهمیدم جسد متعلق به پسر شوهرم است. چون شلوار را خودم برای او خریده بودم.
او درباره اعترافات قبلیاش در پلیس آگاهی گفت: من اعترافات قبلیام را درباره قتل و انگیزه آن قبول ندارم. قبلاً تحت فشار اظهارات دروغینی مطرح کرده بودم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند.