کد خبر: ۷۹۵۳۸۸
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۷:۵۱
زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاح‌طلب:

عرصه عمومی برخلاف گذشته متعلق به یک جنس نیست

زهرا نژادبهرام نوشت: امروزه عرصه عمومی برخلاف گذشته اختصاصی و متعلق به یک جنس نیست. امروزه عرصه عمومی همان‌طور که از نامش پیداست متعلق به زن و مرد است و کودکان، سالمندان، افراد دارای معلولیت و ... صاحب آن هستند و بر آن حق دارند.
عرصه عمومی برخلاف گذشته متعلق به یک جنس نیست
آفتاب‌‌نیوز :

زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در یادداشتی با عنوان «زنان و عرصه عمومی در شهر» نوشت: عرصه عمومی در شهر همان شهر است، شهری که در آن متولد شدیم و زندگی می‌کنیم و شهری که شاید به آن مهاجرت کرده باشیم؛ عرصه عمومی هویت اجتماعی، فرهنگی، تعلقات و کانون کار و فعالیت و اسکان است .نیمی از ساکنان عرصه عمومی زنان هستند آنها در این عرصه بستری برای خودآموزی و اجتماع‌آموزی دارند و در عرصه عمومی هویت اجتماعی خود را شکل می‌دهند و فرصت شکل‌دهی به هویت اجتماعی جامعه را فراهم می‌آورند . بستر عرصه عمومی فضای حقوق شهروندی و حق شهر و حق به شهر است با این سه مفهوم هویت اجتماعی و فرهنگی و جایگاه فرد در جامعه تعریف می‌شود . زنان در این کانون بستری برای آشنایی با حقوق خود و فرصتی برای انجام تکالیف دارند .باور‌پذیری حق به شهر در جامعه در بستر عرصه عمومی (1) معنادار می‌شود، حق به شهر زنان عینیتش در حوزه عمومی است آنجا که ارتباطات و گفت‌وگوها و مکث‌ها و تعاملات معنا می‌گیرد و زنان در این بستر حق خود را در معنای حق به شهر تعریف می‌کنند!

امروزه عرصه عمومی برخلاف گذشته اختصاصی و متعلق به یک جنس نیست. امروزه عرصه عمومی همان‌طور که از نامش پیداست متعلق به زن و مرد است و کودکان، سالمندان، افراد دارای معلولیت و ... صاحب آن هستند و بر آن حق دارند! از این‌رو عرصه عمومی از اختصاصی‌سازی باید خارج شود و در اختیار همه قرار بگیرد تا حق به شهر در معنای واقعی شکل بگیرد! در واقع از آنجا که با شهرنشینی حوزه خصوصی روز به روز کوچک‌تر و عرصه عمومی برخلاف آن بزرگ‌تر می‌شود؛ مساله ارتباط با شهر و ترسیم حقوق شهری و نقش زنان در این عرصه جدی‌تر می‌شود .امروز نگاه به شهر در واقع نگاه به عرصه عمومی است و این عرصه در اختیار شهروندانی است که تفکیک جنسیت در آن تعریف ندارد و مفهومی به نام جداسازی به حاشیه رفته است؛ شهر عرصه همگان است . سیاست زندگی که مفهومی دیرین در ادبیات فلسفی است؛ در واقع معنای رویکرد زندگی انسان‌هاست که شهروندان را در شهر از عرصه خصوصی برای آموزش، تفریح، اوقات فراغت، اشتغال، درمان، بهداشت و... جدا کرده و بیشتر به عرصه عمومی هدایت می‌کند...

در این میان نباید فراموش کرد که تفاوت‌ها وجود دارد و پذیرش تفاوت در نیازهای زنان و مردان به این معناست که شهر آمادگی و بهبود لازم را برای همه فراهم کند، نه آنکه با جداسازی سعی در جدایی‌گزینی زنان در عرصه عمومی ایجاد شود! بلکه بستر لازم برای حضور عمومی در شهر با توجه به تفاوت ایجاد شود؛ مثلا ایجاد اتاق‌های مادر و کودک در مکان‌های عمومی یکی از این محور‌هاست یا ایجاد پله‌های برقی و آسانسور ایمن و پرنور برای حضور امن زنان یا استفاده از روشنایی برای رفع فضاهای بی‌دفاع شهری و... این موارد به معنای باور‌پذیری حضور زنان در عرصه عمومی و ایجاد امکانات موثر برای آنان است! در واقع از آنجا که ساخت اجتماعی در شهر فضا را می‌سازد و فضا به مثبت و منفی تغییر می‌کند لذا هر چه این ساخت اجتماعی دموکراتیک و همه‌نگر و منطبق بر تفاوت‌ها باشد، میزان شکل‌گیری فضای مثبت در جامعه بیشتر می‌شود.(2) «فضا عنصر جدانشدنی ساخت مادی و ساختمند شدن زندگی اجتماعی است و این بدان معناست کـه نمی‌توان آن را جـدا از جامعـه و روابـط اجتمـاعی فهمید» از این‌رو به نظر می‌رسد که در شناخت روابط اجتماعی نمی‌توان به مفهوم فـضا و مکان و عرصه‌ای که روابط در آن متحقق می‌شود، بی‌تفاوت ماند. ایکه گامی (2000) فضای خالی نیست، بلکه آکنده از روابط است، لذا عرصه عمومی فضایی است که برگرفته از روابط است، هر چه میزان این روابط اجتماعی‌تر و همدلانه‌تر باشد میزان اثربخشی عرصه عمومی بر فضای شهری مطلوب‌تر است .حضور زنان که امروزه عنصری لاینفک از فضای شهری است قادر است نسبت به تعادل‌بخشی به فضا از منظر ارتباطات انسانی و اخلاقی و ایمنی‌بخش با جدیت و موثر اقدام کند! در این قالب به نظر می‌رسد از آنجا که مفهوم شهر گسترده‌تر شده و تنها مکانی برای اسکان و کار نیست بلکه فرصتی برای زندگی است، لذا عرصه عمومی و زنان رابطه‌ای تنگاتنگ و در عین حال اثربخش! از این‌رو بررسی مجدد دستورالعمل‌ها برای تاسیسات و امکانات شهر در قالب تامین نیازهای حضور زنان در شهر جدی‌تر است! در دوره پنجم شورای شهر پیشنهادی برای شورا ارسال کردم که 25 صدم درصد از بودجه مناطق برای مسائل زنان در سه حوزه: تاب‌آوری اجتماعی، حمایت از کارآفرینی و توانمند‌سازی زنان و رفع فضاهای بی‌دفاع شهری (امنیت)(3) که متاسفانه رای نیاورد! اما در برنامه سوم توسعه شهر هر سه محور مورد توجه قرار گرفت و مواد 69، 71، 73، 74، 77، 81 بخشی از این رویکرد است . در این برنامه که امید می‌رود دوستان دوره ششم به آن توجه کنند، مساله حضور زنان در عرصه عمومی و الزامات مورد نیاز آنها مورد توجه بوده است .در نهایت به نظر می‌رسد مساله عرصه عمومی و جایگاه زنان در آن در شهرهای کشور امری جدی است که با رویکردهای سلیقه‌ای و سیاسی قابل رفع نیست، بلکه نیازمند عزمی جدی از سوی تصمیم‌گیران برای این مهم است. شوراهای شهر و مدیریت شهری در این امر پیشگام هستند!

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین