بسیاری از کشورهای جهان در اوایل ماه جاری با حالتی گیج و مبهوت نظارهگر رویدادی بودند که در آن «لیز تراس» وزیر امور خارجه سابق پس از پیروزی در انتخاباتی که در آن تنها ۸۱ هزار رای کسب کرد، نخست وزیر بریتانیا، کشوری با جمعیت تقریبا ۶۷ میلیون نفری شد. کمتر از سه هفته بعد، سرگردانی به وحشت تبدیل شد زیرا تراس حرکات چشمگیری انجام داد که تهدیدی برای وارد کردن کشورش به یک بحران اقتصادی بود.
در عمل و روی زمین چه اتفاقی برای بریتانیا در حال رخ دادن است؟
به گزارش شبکه خبری «سی ان ان»، تراس به سادگی با جلب حمایت اکثریت اعضای حزب محافظه کار جایگزین «بوریس جانسون» گرفتار رسوایی شد. او رهبر حزب محافظه کار شد حزبی که هنوز اکثریت کرسی را در مجلس عوام بریتانیا در اختیار دارد. با این وجود، درست پس از نقل مکان به اقامتگاه نخست وزیر در ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ و منتظر بودن برای برگزاری مراسم رسمی تشییع جنازه پس از مرگ ملکه الیزابت دوم مجموعهای از اقدامات را اعلام کرد که باعث ایجاد وحشت در بازارهای مالی و در میان آن دسته از خانوادههای بریتانیایی شد که نگران وضعیت مالی خود بودند.
در بحبوحه موج تورمی که جهان را تحت فشار قرار داده و بانکهای مرکزی را وادار به افزایش نرخ بهره به امید کاهش فشارهای تورمی میکند طرح تراس برای کاهش مالیاتها به ویژه برای ثروتمندترین افراد جامعه به منزله ریختن بنزین بر روی آتش بود یک آتش سوزی اقتصادی.
اقتصاددانان و سیاستمداران راست و چپ تا حد زیادی موافق بودند که حتی اگر انتقادی بر ماهیت سیاست اعلام شده وارد نسازیم با این وجود، اعلام ناگهانی تصمیم تراس مبنی بر اجرای آن طرح و زمانبندی اجرای تصمیم در بدترین لحظه صورت گرفت و آشکارا نگرانی خود را در مورد زمانبندی اقدامات تراس ابراز کردهاند.
اکنون غرب بر لبه چاقو ایستاده است. از سویی با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه مواجه است که بخشهای بزرگی از اوکراین را به خاک فدراسیون روسیه ضمیمه میکند و تهدید استفاده از تسلیحات هستهای را مطرح کرده است از سوی دیگر انفجارهای مرموز در خطوط لوله نورد استریم اضطراب بیشتری را در آستانه زمستان مخوف با کمبود گاز در سراسر اروپا ایجاد میکند. همه این موارد در زمانی رخ میدهند که اصل دموکراسی در سراسر جهان تحت فشار قرار گرفته است.
در نتیجه، اکنون زمانی بسیار بد برای آزمایشهای هولناک در یکی کشورهای مهم غرب و جهان محسوب میشود. با این وجود، تراس استدلال میکند که کاهش مالیاتها باعث افزایش سرمایهگذاری و رشد میشود. این در حالیست که حتی طرفداران متعصب چنین رویکردی در حوزه اقتصاد نیز میدانند که کاهش مالیات در زمانی که تورم در بالاترین سطح خود در دهههای اخیر قرار دارد و بانکها به شدت در تلاش برای مهار آن هستند مانند خوردن آب نبات برای جلوگیری از کمای دیابتی است.
به محض این که او و «کواسی کوارتنگ» وزیر خزانه داری کابینهاش بودجه تازه حاوی کاهش مالیات را فاش کردند و بعدا اعلام نمودند که بالاترین نرخ مالیات را برای افرادی که بیشترین درآمد را دارند حذف خواهند کرد سرمایه گذاران شروع به دامپینگ اوراق قرضه دولتی بریتانیا کردند. در نتیجه آن کاهش ارزش پوند استرلینگ آغاز شد و به پایینترین سطح در چهار دهه اخیر رسید. پوند که در اغلب سالهای دهه ۱۹۷۰ میلادی با بیش از دو دلار آمریکا معامله میشد اکنون تقریبا با دلار آمریکا برابری میکند.
بانک انگلستان خرید اوراق قرضه برای حمایت از پوند و جلوگیری از از افزایش نرخ تورم را آغاز کرد. برای جلوگیری از سقوط صندوقهای بازنشستگی بانگ انگلستان وعد داد که خریدها را در هر مقیاسی که لازم باشد ادامه دهد. حتی صندوق بینالمللی پول که اغلب سیاستهای کشورهای فقیر را مورد نکوهش قرار میدهد نیز از رویکرد اقتصادی دولت تراس انتقاد کرده و هشدار داده که سیاست آن دولت باعث افزایش نابرابری میشود. برای خانوارهای بریتانیایی افزایش نرخ بهره حتی تاثیر بیشتری نسبت به ایالات متحده دارد. نزدیک به دو سوم وامهای مسکن بریتانیا دارای نرخ بهره شناور هستند یا در چند سال آینده منقضی میشوند. همراه با هزینههای سرسامآور گرمایش خانه تاثیر آن برای خانوادهها میتواند فاجعه بار باشد.
تراس برای کمک به کاستن از پیامدهای افزایش هزینههای انرژی سقفی را اعلام کرده است. روز پنجشنبه تراس با انجام مصاحبههای رادیویی با ایستگاههای محلی سعی کرد از سیاستهای بحث برانگیز خود دفاع کند. هیچ نشانهای وجود نداشت که او قصد عقب نشینی داشته باشد و توضیحاتاش درباره عملکرد کلی دولتاش تا حد زیادی فاجعهآمیز ارزیابی شد.
تراس فاقد حضور فرماندهی است اما به نظر میرسد سعی میکند با تعهد جزم گرایانه خود به بازار آزاد این موضوع را جبران کند. این باور او به جزمهای اقتصادی بازار آزاد در پیروزیاش در رقابت برای کسب مقام رهبری حزب محافظه کار خوب کار کرد اما در زمان زمامداری ویرانگر است.
داستان رسیدن لیز تراس به مقام نخست وزیری و اولین هفتههای وحشتناک او در آن مقام نماد دوران سیاسی ما و نه تنها سیاست بریتانیاست. در عصر رسانههای اجتماعی و قطبیسازی سیاسی اظهارات نمایشی ساده و طرح وعده «من مالیاتها را کاهش میدهم» جسارت و تعهد قوی به ایدئولوژی را نشان میدهد بدون آن که نکات دقیق و ظریف را در نظر گیرد. چنین توسل عریانی به پایگاه هواداران حزب مستلزم آن است که رهبران حزبی از جمله تراس در برابر انتقاد سخت و غیرقابل نفوذ ظاهر شوند و تمایلی به سازش نداشته باشند.
از آنجایی که پیروزی تراس مستلزم متقاعد کردن تعداد زیادی از وفاداران به حزب برای رای دادن به او بود این موضع به وی کمک کرد که به نخست وزیری برسد. بدون شک عوامل دیگری نیز دخیل بودند. با این وجود، این رقابت یادآور انتخابات مقدماتی حزبی در ایالات متحده بود زمانی که مشارکت رای دهندگان برای فعالان حزبی سنگین است و این به ضرر نامزدهای میانه رو بوده است. در نتیجه، تراس با توقعات بسیار کمی به نخست وزیری رسید. نتایج یک نظرسنجی نشان داد که تنها ۱۲ درصد انتظار داشتند که او یک نخست وزیر خوب یا عالی باشد.
حزب کارگر به عنوان اپوزیسیون احیا شده که از رهبری دهشتناک در گذشته رنج میبرد پس از مدتها تلاش برای پیروزی در انتخابات به سختی میتواند انتظار بخت خوب را داشته باشد. سه نخستوزیر اخیر محافظ کار بوده اند. نظرسنجیهای فعلی نشان میدهند که حزب کارگر به خوبی از محافظهکاران جلوتر است اما انتخابات بعدی ممکن است به زودی برگزار نشود.
تراس ممکن است پیش از انتخابات قدرت را از دست بدهد درست مانند بوریس جانسون که توسط هم حزبیهای خود سرنگون شد این سرنوشت میتواند برای تراس نیز تکرار شود. محافظهکاران دیگری هستند که بدون شک در حال استراتژیسازی میباشند. حتی جانسون ممکن است پوزخند بزند و به آیندهاش فکر کند.
فراتر از ناامیدی و خشمی که تراس در بریتانیا برانگیخته اقدامات او که با فقدان مهارت صورت میگیرد دلیل دیگری برای افزایش نگرانی متحدان غربی بریتانیا است. در برههای حساس از تاریخ زمانی که کشورهای دموکراتیک نه تنها در برابر اقتدارگرایی تهاجمی میایستند بلکه تلاش میکنند تا اثبات نمایند که دموکراسی به عنوان بهترین نظام حکومتی باقی میماند برای بریتانیا ضروری است که نه تنها اقتصاد خود را تقویت کند بلکه هم چنین نشان دهد که آن کشور دارای قدرت است. این دموکراسی است که قادر به ایجاد حکمرانیای عاقلانه و موثر میباشد.