جواد حیراننیا؛ مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشورهای همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه. تحلیلهای او در خبرگزاری آنادولو ترکیه، نشریه نیوزویک، روزنامههای ژاپنی آساهی شیمبون و یومیوری شیمبون منتشر شده اند.
به گزارش نشنال اینترست؛ استراتژی ایالات متحده در خلیج فارس از زمان جنگ جهانی دوم به این سو بین "توازن دریایی" با تکیه بر قدرتهای محلی برای حفظ ثبات و "توازن خشکی" از طریق درگیری مستقیم نظامی در نوسان بوده است. از زمان تهاجم ایالات متحده به عراق دولتهای اوباما، ترامپ و بایدن به دنبال احیای اولین استراتژی برای کاهش تلفات نظامی ایالات متحده و تمرکز مجدد ایالات متحده بر روی چالش ناشی از رشد چین بوده اند.
اگرچه جنگ روسیه و اوکراین به طور موقت باعث توجه آمریکا به خاورمیانه و منابع انرژی آن شده است، اما دولت بایدن هم چنان به دنبال کاهش ردپای نظامی آمریکا در آن منطقه است. در این راستا، با سفر "جو بایدن" رئیس جمهوری امریکا به خاورمیانه ایده ناتوی خاورمیانه که نخستین بار توسط ترامپ مطرح شده بود مورد توجه تازهای قرار گرفت. با این وجود، این مفهوم و ایده دارای اشکالات بسیاری برای منطقه و ایالات متحده است.
اسرائیل با حمایت ایالات متحده در تلاش است تا همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی را با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با تکیه بر توافق نامه ابراهیم که در پایان دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ امضا شد گسترش دهد. یکی از اهداف سفر بایدن به عربستان سعودی زمینه سازی برای عادی سازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل بوده است.
عادی سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل بدان معناست که ریاض دیگر از طرح صلح عربی در سال ۲۰۰۲ میلادی که توسط "ملک عبدالله" پیشنهاد شد و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی را پیش شرط بهبود روابط قرار داد حمایت نخواهد کرد.
بعید به نظر میرسد تا زمانی که دست کم ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی باقی بماند سعودیها تا این حد پیش بروند. مشخص نیست که ریاض چه امتیازاتی را میتواند از ایالات متحده یا اسرائیل طلب کند.
بر این اساس پس از سفر بایدن به عربستان سعودی "عادل الجبیر" وزیر امور خارجه عربستان سعودی در پاسخ به پرسشی مبنی بر پیوستن کشورش به توافق نامه ابراهیم گفته بود:"ما باید روندی داشته باشیم و این روند باید از جمله اجرای ابتکار صلح عربی باشد. عربستان سعودی تا زمانی که راه حل دو کشور با فلسطینیها حاصل نشود به عادی سازی روابط خود با اسرائیل مبادرت نخواهد ورزید".
با این وجود، سعودیها و اسرائیلیها میتوانند تا حدودی از طریق پیوندهای متقابل خود با فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) با یکدیگر همکاری داشته باشند. اسرائیل پیشتر بخشی از فرماندهی اروپا بود. این تغییر به اسرائیل اجازه میدهد تا بیشتر بر تهدیداتی که در سوریه، لبنان و ایران احساس میکند متمرکز شود.
در اوایل سال جاری سنتکام در عملیاتی با همراهی بریتانیا برای توقیف قایقهای حامل تسلیحات ایرانی عازم یمن مشارکت کرد. بریتانیا که با تاخیر این عملیات را اعلام کرد ادعا نمود که انتقال تسلیحات ناقض قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت سازمان ملل بوده است.
توافق ابراهیم را میتوان به عنوان ترتیبی برای مقابله با برجام در نظر گرفت و تصور کرد. البته این بدان معنا نیست که اگر توافق هستهای با ایران به نتیجه برسد دستورکار مبتنی بر توافق ابراهیم ادامه نخواهد یافت. بر این اساس، "نفتالی بنت" نخست وزیر پیشین اسرائیل مدت کوتاهی پس از سفر شیخ "طحنون بن زاید" مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی به تهران از امارات بازدید به عمل آورد. ابوظبی همزمان اعلام کرد که روابط اش با اسرائیل علیه ایران نیست. بر این اساس، امارات سطح روابط خود با ایران را به سطح سفیر ارتقا داده است.
اسرائیل به خوبی میداند علیرغم آن که امارات قصد همگرایی و بهبود روابط با کشورهایی مانند سوریه و ایران را دارد هم چنان یکی از دشمنان محور مقاومت در سراسر منطقه محسوب میشود که نمونه بارز آن در جنگ یمن دیده میشود. علاوه بر این، امارات هرگز جزو حامیان آرمان فلسطین نخواهد بود. هم چنین، اسرائیل آگاه است که همگرایی با ایران و سوریه باعث نمیشود ابوظبی از اتحاد خود با اسرائیل عقب نشینی کند.
با این وجود، علیرغم آن که اعراب خلیج فارس روابط خود را با اسرائیل گسترش میدهند و تعمیق خواهند بخشید با ادعای اسرائیل که مشکلات با ایران باید از طریق جنگ و نه دیپلماسی حل شود مخالف هستند. در همین رابطه، "انور قرقاش" وزیر امور خارجه امارات متحده عربی گفته که ایده رویکرد تقابلی با ایران چیزی نیست که امارات از آن استقبال کند.
با این وجود، سناریوی محتمل پس از شکست برجام تشدید تنشها در منطقه و گسترش سریعتر نزدیکی اسرائیل و اعراب خلیج فارس بر اساس دستورکار توافق ابراهیم خواهد بود. هم چنین، امریکا و اسرائیل از ایجاد یک سیستم دفاع هوایی مشترک شامل عربستان سعودی، مصر، اردن، امارات متحده عربی، بحرین و قطر برای مقابله با موشکهای بالستیک و کروز و پهپادهای ایران صحبت کرده اند. این موضوع یکی از محورهای سفر اخیر بایدن به اسرائیل و منطقه خلیج فارس بود. همزمان با حضور بایدن در اسرائیل ارتش آن کشور یک پرتو لیزر جدید به نام "پرتو آهنین" (طراحی شده برای مقابله با تهدید پهپادهای ایرانی) را به رئیس جمهور ایالات متحده نشان داد.
ایده اتحاد اسرائیل و اعراب علیه ایران با این واقعیت که همسایگان عرب ایران نگرش متفاوتی نسبت به تهران دارند مطابقت ندارد. برای مثال، کشورهایی مانند عمان، ایران را به عنوان یک تهدید امنیتی به همان شکلی که اعضای ناتو به روسیه نگاه میکنند نمیبینند.
از سوی دیگر، اسرائیل ایران را یک تهدید وجودی میداند و تصریح کرده که اقدامات مختلفی را برای مقابله با برنامههای هسته ای، موشکی و پهپادی ایران انجام خواهد داد. اسرائیل سطح درگیری را در قالب استراتژی "مرگ با هزاران بریدگی" یا به اصطلاح "دکترین اختاپوس" که شامل ترور دانشمندان ایرانی و خرابکاری در تاسیسات ایران میشود را در داخل مرزهای ایران عملیاتی کرده است.
کشورهایی مانند عربستان، مصر و اردن ضمن تلاش برای مهار ایران و ایجاد توازن در برابر آن کشور به منظور کاهش تنش به دیپلماسی نیز متوسل میشوند. آنان ممکن است نسبت به رسمی کردن همکاری نظامی با اسرائیل که میتواند در برابر اقدامات تلافی جویانه ایران آسیب پذیرشان سازد محتاط باشند.
نگرانی در مورد افزایش تنش با ایران مصر را بر آن داشت تا طرح استراتژیک خاورمیانه دولت ترامپ را رد کند طرحی تکرار قبلی ایده ناتوی عربی بود. هم چنین، مصر درباره این که آیا دونالد ترامپ دوباره انتخاب خواهد شد و آیا جانشین وی این طرح را ادامه خواهد داد یا خیر تردید داشت.
در واقع، تشکیل "ناتوی خاورمیانه" توازن قوای کنونی در منطقه را برهم خواهد زد و احتمالا منجر به افزایش درگیری خواهد شد. "اسماعیل هنیه" رئیس دفتر سیاسی حماس در سخنرانیای در کنفرانس ملی اسلامی در بیروت گفته بود که این طرح جنبشهای مقاومت در فلسطین و لبنان را هدف قرار میدهد. در حالی که ایران تاکنون در داخل اسرائیل برای حملات اسرائیل به ایران به اقدام تلافی جویانه دست نزده است، اما میتواند حمایت خود را از شرکایش از جمله حزب الله لبنان و حماس در نوار غزه برای مقابله با هرگونه اتحاد تازه اسرائیل و دولتهای عربی افزایش دهد.
به دنبال تهدید اسرائیل به حملات پیشگیرانه علیه ایران، "ابراهیم رئیسی" رئیس جمهور ایران اسرائیل را به حملات پیشدستانه تهدید کرد و گفت: "(اسرائیل) فاصله بین تصمیم و اقدام را ببیند. اگر تصمیم به حمله به ایران را بگیرند به آنان مهلت داده نمیشود تا دست به اقدامی بزنند. آنان خواهند دید که در فاصله بین این تصمیم از اسرائیل چیزی میماند یا نمیماند".
گسترش همکاریهای منطقهای با محوریت اسرائیل و بر اساس پیمان ابراهیم برای آمریکا معنای دیگری دارد. یکی از عوامل فشار جدید ایالات متحده برای همکاری نظامی اسرائیل و اعراب کاهش نفوذ چین و روسیه است. پنتاگون نسبت به گسترش حضور چین و روسیه در خاورمیانه ابراز نگرانی کرده و واشنگتن شرکای منطقهای خود را برای محدود کردن تعاملات خود با پکن و مسکو تحت فشار قرار داده است. البته کشورهای عربی نیز میدانند که چین و روسیه جایگزین مناسبی برای آمریکا در منطقه نیستند. این کشورها نه توانایی برقراری نظم منطقهای را دارند و نه اکنون تمایلی به این کار دارند.
با این وجود، ناتوی خاورمیانه از نظر سیاسی در ایالات متحده بحث برانگیز خواهد بود و تعهد آمریکا به یک وضعیت مستبدانه را رسمیت میبخشد. از سوی دیگر، شکست برجام و افزایش تنشها باعث میشود نظم منطقهای مدنظر آمریکا بر اساس استراتژی "موازنه سازی فرا ساحلی" یعنی عدم حضور مستقیم تبدیل به موازنه خشکی (حضور و درگیر شدن بیشتر در امور) شود و امریکا را بیشتر به مداخله نظامی در امور منطقه خواهد کشاند و تلاشهای ایالات متحده برای مهار چین را به خطر خواهد انداخت.
در اینجا خطری متوجه واشنگتن خواهد بود و آن کشانده شدن بیشتر امریکا به درگیریهایی است که از جاه طلبیها و اهداف بازیگران منطقهای ناشی میشود و انگیزه آنان را برای همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان شان کاهش میدهد.