روزنامه اطلاعات تاکید کرد که جامعه متکثر ۸۵ میلیونی را نمیتوان با یک روش اداره کرد و باید صدای اعتراض را شنید.
روزنامه اطلاعات نوشت: اینکه بگوئیم یا باور کنیم که مردم فقط همانهایی هستند که چون ما میپندارند و در تصدیق ما همیشه همراه بودهاند و دیگران مشتی خود فروخته و عوامل بیگانه، بردامنه شکاف اجتماعی میافزاید و در درون خود بحرانآفرین است. قدر مسلم هیچ ایرانی وطنپرستی سوختن و کشتن وآتش زدن و بحران آفریدن و امنیت و ثبات کشور به خطر انداختن را تائید نمیکند اما نشنیدن صدای جامعه و عدم درک دردها و آلام آنان و عدم مدارا و تحمل و شکیب برای شنیدن صدای مخالف و اعتراض به غفلتها و ندانم کاریها را نیز بر نمیتابد.
نویسنده در ادامه به مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که دهههاست کشور با آن مواجه است اشاره کرده و یادآور شده: وقتی دهههاست کشور با وجود این همه امکانات و ثروتهای خدادادی و توان بالقوه برای آسایش و رفاه و پیشرفت، با تورم دو رقمی، فاصلههای وحشتناک طبقاتی، ناکارآمدی آشکار سیستم اداری و قضایی و قانونگذاری، انحصارات گسترده در کسب ثروت و تقسیم ناعادلانه درآمد و فساد بالنسبه سیستمی و بحران کار و تولید و مسکن و اشتغال و ازدواج و نابرابری دهشناک اقتصادی و ویژهخواریها و رانتهای آزاردهنده روبروست نمیتواند نسبت به حساسیتهای نسبتاً کم اهمیتتر در مقام مقایسه با معضلات پیچیدهتر اجتماعی و اقتصادی نظام تصمیمگیری اقناع شود و آن را مورد قبول بداند. یا نمیتواند تنها یک تعریف محدود از دین و واجبات دینی را همه آموزههای دینی مفروض بداند.
در ادامه این یادداشت تاکید شده است: باید بپذیریم که جامعه متکثر ۸۵ میلیونی را نمیتوان با یک نظر و روش و یا با نگاه یک جمع محدود همفکر که حتی در حوزه مباحث معرفتی و دینی هم توسط دیگر اندیشمندان این حوزه محل نقد و مناقشهاند اداره کرد و حساب این جزماندیشی را به پای دین و باور دینی نوشت.
اطلاعات در پایان تذکر داده است: اگر میخواهیم هر بار بغض اجتماعی در هر حادثه کوچک و بزرگی سرباز نکند و بستر دشمن شاد کنی را فراهم نیاورد باب گفتگوهای بین نسلی و شنیدن صدای مخالف را باز کنیم. نه فقط در میانه بحرانها و زودگذر، بلکه به عنوان یک ضرورت همیشگی و مدام فضای مناسب برای اعتراض و نقد حکومت و دولت و تظاهرات اعتراضی مدنی، دکان اغتشاش و آشوب و کشتار و تخریب را تخته میکند.