کد خبر: ۷۹۸۹۰۴
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۲

کاشفی خوانساری: کانون را به ارشاد بسپاریم

سیدعلی کاشفی خوانساری با یادآوری این‌که کانون را فراموش نکنیم، می‌گوید: منطقی‌ترین و کم‌ضررترین راه‌حل ممکن، انفکاک کانون از وزارت آموزش و پرورش و الصاق آن به عنوان یک سازمان کاملا مستقل به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
کاشفی خوانساری: کانون را به ارشاد بسپاریم
آفتاب‌‌نیوز :

این نویسنده و منتقد ادبی ادبیات کودک و نوجوان که پیش‌تر نیز در پی خبر درخواست واگذاری کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، هشدار داده و این اتفاق را به معنای تعطیلی کانون خوانده بود، در یادداشتی جدید که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:

«مدت زیادی از زمانی که بحث واگذاری کتابخانه‌های کانون به نهاد کتابخانه‌ها مطرح شد و با مخالفات گروه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی روبه‌رو شد نمی‌گذرد. در آن زمان بسیاری از پاسخ‌ها و اظهارنظر‌ها شکل احساسی به خود گرفت و دلایلی که برای موافقت و مخالفت با این ایده مطرح می‌شد، کمتر به شکل منطقی مورد تحلیل قرار گرفت. حالا امروز جا دارد، آنچه اتفاق افتاد را مرور کنیم تا بتوانیم تصویری درست و جامع از این طرح، بازتاب‌ها، پیامد‌ها و راه‌های اصلاح آن داشته باشیم.

نکتۀ مهم، اعلان نظر رسمی همۀ تشکل‌های مرتبط با موضوع بود که تاکنون چنین رویکردی را شاهد نبودیم. انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک، شورای کتاب کودک، انجمن تصویرگران ایران، مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز، بنیاد نمایش کودک، انجمن علمی ارتقای کتابخانه‌های عمومی و انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران از جمله این نهاد‌ها بودند که همگی به جز یکی با این طرح مخالفت کردند.

همچنین صد‌ها نویسنده، هنرمند، کارشناس، مدیر و ... در این باره سخن گفتند که برآیند کلی و نسبی همۀ این حرف‌ها طی هزاران نوشته و فرسته را می‌توان چنین جمع‌بندی کرد:

۱. کانون پرورش، یک میراث ملی، یک برند جهانی، یک نهاد تأثیرگذار در دوره‌های مختلف و نهادی محبوب برای ابسیاری از ایرانیان است. پس لطمه زدن به این نام و عنوان، عقلانی و کارشناسانه نیست.

۲. هیچ‌کس مدافع وضع موجود کانون نیست. کانون از اهداف کلی و کارایی گذشته خود بسیار فاصله گرفته است.

۳. مهم‌ترین انتقاد، تنظیم چنین طرحی در وزارت ارشاد و ارایه به دولت پیش از مشورت با کارشناسان و متخصصان و نهاد‌های صنفی و مدنی این حوزه است. علی القاعده طرحی که به هیأت دولت ارائه می‌شود، باید مراحل منطقی و معمول کارشناسی، مشورت و بررسی را طی کرده باشد.

۴. جدا کردن کتابخانه‌های کانون از مابقی بخش‌های آن منطقی نیست. الصاق کتابخانه‌های کانون به هر سازمان دیگر، هم به ضرر کتابخانه‌های کانون و هم به معنای مرگ بخش‌های باقیمانده از کانون است. همچنین مسئولیتی سنگین و خارج از توان به سازمان جدید تحمیل خواهد کرد.

۵. وزارت آموزش و پرورش که از نظر تشکیلاتی متولی مستقیم کانون بوده، در این چهل ساله و بخصوص دهه اخیر توجه و عملکرد مناسبی در راستای حمایت و توسعه کانون نداشته و اساسا سنخیتی با اهداف و برنامه‌های کانون ندارد. حتی در غوغای عمومی اخیر، این وزارتخانه کوچک‌ترین موضع‌گیری، بحث کارشناسی و دفاعی از کانون نداشت. به تعبیری این وزارتخانه پیش از تصویب هر مصوبه‌ای کانون را طلاق داده و رها کرده است. پس انفکاک از این وزارتخانه، کاملاً منطقی و مورد پذیرش همگانی است.

۶. انجمنی وابسته به نهاد کتابخانه‌های عمومی در بیانیه خود از این موضوع انتقاد کرد که در استخدام کتابداران و مربیان کتابخانه‌های کانون، اولویت قانونی و منطقی استخدام فارغ‌التحصیلان رشته کتابداری رعایت نشده که نکته درستی است.

۷. الحاق کل یا بخشی از کانون پرورش به نهاد کتابخانه‌های عمومی توجیه قانونی، علمی و کارشناسانه ندارد. تفاوت ذاتی و ماهوی کتابخانه کودک با کتابخانه عمومی بسیار روشن است و این دو نوع کتابخانه در طراحی، برنامه‌ریزی، منابع، دکوراسیون، سکوت و آرامش در مقابل شادی و بازی و هیاهو، توانایی‌های مربیان، ساعت کار، برنامه‌های جانبی فرهنگی و آموزشی و... تمایز و حتی تناقض آشکاری دارند. این که کتابخانه کودک، کتابخانه‌ای عمومی نیست، موضوعی روشن و بدیهی است.

همان‌گونه که نام و تعریف نهاد کتابخانه‌های عمومی نشان می‌دهد این سازمان متولی کتابخانه‌های «عمومی» است و رسالت، مدخلیت و ارتباطی به سایر انواع کتابخانه‌ها همچون کتابخانه‌های کودک، دانشگاهی، تخصصی، وقفی، ملی و... ندارد.

۸. هرگونه تغییر در ساختار دولتی و اداری کانون نیازمند تصویب مجلس شورای اسلامی است. چراکه اساسنامه این شرکت دولتی، توسط نهاد قانونگذار به تصویب رسیده و تغییر مصوبات قانونی تنها در قوه مقننه ممکن است و قوه مجریه پس از مراحل کارشناسایی باید ایده خود را در قالب لایحه به مجلس ارایه دهد.

۹. ایده استقلال کانون در قالب یک شرکت سهامی عام، در چارچوب بورس یا فرابورس و... با توجه به ذات و ماهیت فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی عام‌المنفعه، اقتصادی و اجرایی نیست.

۱۰. استقلال کانون در چارچوب یک سازمان مستقل از وزارتخانه‌ها که مستقیم زیرنظر رئیس‌جمهور است چندان واقع‌بینانه نیست. ساختار اداری ایران به شکلی است که حتی نهاد‌های بسیار بزرگی مثل شرکت ملی نفت ایران و سازمان تأمین اجتماعی نیز به واسطه یک وزارتخانه به بدنه قوه مجریه متصل می‌شوند.

حال با مرور آنچه گفته شد به نظر می‌رسد منطقی‌ترین و کم‌ضررترین راه‌حل ممکن، انفکاک کانون از وزارت آموزش و پرورش و الصاق آن به عنوان یک سازمان کاملا مستقل به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. به نحوی که نام، سابقه، اجزا و... کانون محفوظ باقی بماند و قدرت و اختیارات آن افزایش یابد.

وزارت ارشاد برخلاف وزارت آموزش و پرورش نه تنها سنخیت بیشتری با اهداف و کارکرد کانون دارد، از سابقه و زمینه بیشتری برای فعالیت گسترده، آزاد و مستقل سازمان‌های تابعه خود برخوردار است. همان‌گونه که نهادهایی، چون سازمان حج و زیارت، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و امور خیریه و... همگی از نظر ساختاری نهاد‌هایی زیرمجموعه وزارت ارشاد و تابعه آن هستند. کانون نیز می‌تواند با هیات امنا و هیات مدیره‌ای فراوزارتخانه‌ای، موقعیت و جایگاهی مشابه این سازمان‌ها داشته باشد و قدرتمندتر و چابک‌تر از گذشته مسیرش را اصلاح و دنبال کند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین