کد خبر: ۸۰۰۵۸۸
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۶
آغاز به کار کمیته حقیقت‌یاب

روایتی از حادثه تلخ زاهدان/بازداشت فرمانده نیروی انتظامی چابهار؟

می‌گویند اوضاع در زاهدان آرام شده است؛ هم مردم محلی و هم مقامات این شهر. همین اینترنت نیم‌بند تهران و شهر‌های دیگر تا چند روز پیش در سیستان‌وبلوچستان نبود؛ حتی اینترنت داخلی. حالا یک ماه و نیم از ماجرای انتشار خبر تجاوز به دخترک چابهاری گذشته است. یکی از اهالی شورای روستایی چابهار می‌گوید: «تا جایی که می‌دانم دادگاه شکایت این دختر از فرمانده نیروی انتظامی چابهار در زاهدان تشکیل شده و این فرد اکنون در بازداشت است.» خبر‌هایی هم درباره بازداشت این دختر و خانواده‌اش در روز‌های گذشته منتشر شده بود. اما این عضو شورای روستایی می‌گوید که «اگر تا الان هم بازداشت بودند و محدودیت‌هایی داشتند، الان اینطور نیست. این دختر دیروز در مدرسه بود و بچه‌های من دیده بودندش. اما خانواده‌اش جرأت حرف زدن با کسی را ندارند.»
روایتی از حادثه تلخ زاهدان/بازداشت فرمانده نیروی انتظامی چابهار؟
آفتاب‌‌نیوز :

ماجرای زاهدان از خبری در چابهار شعله‌ور شد. شایعه تجاوز یک فرمانده نیروی انتظامی شهرستان چابهار به دختری چهارده پانزده ساله و روستایی. دختری در روستای بلوچی، در دهستان نگور بخش مرکزی شهرستان دشتیاری. خبری‌که گرچه آغازگر روایت‌های رسمی شروع درگیری در زاهدان بود، اما هنوز توسط هیچ‌کدام از مقامات رسمی تایید نشده است.

روزنامه هم‌میهن نوشت: اما پیگیری‌ها حکایت از این دارد که ریشه ماجرای جمعه زاهدان در هفته‌های قبل است؛ حدود دو ماه پیش. خبری که اولین بار توسط مبین بلوچ، یکی از فعالان اجتماعی و گردشگری چابهار منتشر شد و البته هم برای او گران تمام شد. مدتی بعد از انتشار خبر، مبین بازداشت و هشت روز بعد، ۱۶ مهرماه به قید وثیقه آزاد شد.

مبین بلوچ می‌گوید: «ماجرا خیلی پیچیده است. پیش از تمام این اتفاق‌ها قتلی اتفاق افتاده بود و این دختر مظنون به قتل بود. مردم هم فکر می‌کردند خانواده دختر این بازی را راه انداخته‌اند تا موضوع قتل به حاشیه کشیده شود.»

۱۷ مهرماه روزنامه فرهیختگان به نقل از منبعی مطلع نوشت که قتل این زن به دلیل تجاوز به او و درگیری با متجاوزان رخ داده است. اما مبین بلوچ چنین ادعایی را رد می‌کند: «این زن مذهبی و همسایه دختر و خانواده‌اش بود. زنی که به قتل رسید، این دختر را به خانه‌اش برده بود و چیزی که همسایه‌ها دیده‌اند این است که آخرین کسی که با این زن در تماس بوده، همین دختر بوده است. کمی بعد هم جسد این زن در اطراف خانه‌اش پیدا می‌شود.»

با همین فرضیات دختر و خانواده‌اش به عنوان مظنونان قتل به نیروی انتظامی احضار می‌شوند. «حالا برادر و پسرعموی دختر به عنوان دو نفر از مظنونان قتل در زندان‌اند. من فکر می‌کنم حتی دختر هم از جزئیات قتل زن اطلاع دارد. اما این موضوع با مساله تجاوز به او فرق می‌کند. البته ما هم نه تجاوز را رد کردیم، نه تایید. فقط گفتیم اخبار واقعی را خودتان منتشر کنید.»

یکی دیگر از فعالان اجتماعی چابهار که تمایلی به انتشار نامش ندارد می‌گوید پرونده مقتول کشدار می‌شود: «یک ماه می‌گذرد، اما قاتل شناسایی نمی‌شود. خانواده مقتول از نیروی انتظامی می‌خواهند ماجرا را جدی‌تر پیگیری کند. در همین بررسی‌ها فرمانده نیروی انتظامی چابهار این دختر و خانواده‌اش را احضار می‌کند. دختر را به تنهایی به اتاق بازجویی می‌برد و آنطور که ما می‌دانیم هیچ‌کس دیگری در آن اتاق نبوده است. یکی دو روز بعد، دختر زبان باز می‌کند که رئیس نیروی انتظامی چابهار به او تجاوز کرده است.»

حرف از تعرض و تجاوز به یک دختربچه، آن هم در روستایی کوچک ساده نیست. آنطور که مبین بلوچ می‌گوید اولین بار خانواده دختر خودشان موضوع را طرح می‌کنند: «وقتی دیدند شکایت کردند و نتیجه نگرفتند، در گروه‌های خانوادگی و واتس‌اپی مساله را گفتند. عهد بوق نیست که به دختری تجاوز شود و خانواده‌اش او را بکشند. گرچه در همین مدت شایعاتی هم منتشر شد. اینکه دختر خودکشی کرده یا توسط خانواده‌اش کشته شده است، اینکه فرمانده انتظامی چابهار به دست مردم کشته شده است. تمام این حرف‌ها دروغ است. همین حالا این خانواده در روستا زندگی می‌کنند. البته خیلی‌ها علیه آن‌ها شده‌اند. اما بیشتر مردم روستا دچار دوگانگی هستند و نمی‌دانند حرف چه کسی را باور کنند.»

خبر دست به دست می‌شود و در گروه‌های واتس‌آپی می‌چرخد و تمام اهالی شهر باخبر می‌شوند: «مسئولان قضایی و انتظامی موضوع را نپذیرفتند. گفتند مردم می‌خواهند فرمانده نیروی انتظامی چابهار را بی‌آبرو کنند. گفتند با کسانی که این خبر را پخش کرده‌اند، برخورد می‌کنند.».

اما این خبر همچنان راه خودش را باز می‌کند. از همان روستای کوچک می‌رسد به شهر، می‌رسد به استان، می‌رسد به تمام شهرها. ۵ مهر اتفاق مهمی می‌افتد. مولوی عبدالغفار نقش‌بندی، امام جمعه موقت شهرستان راسک، به خانه دختر می‌رود و براساس گفته‌های دختر و پدر او، با اطمینان ماجرای تجاوز را در بیانیه‌ای تأیید می‌کند: «دست‌درازی به حیا و عفت خواهر مسلمان بلوچم قابل اغماض و بخشش نیست.» او از قوه قضائیه هم می‌خواهد تا هرچه زودتر به این پرونده رسیدگی کند.

با تأیید خبر از سوی نقش‌بندی، چابهار شلوغ می‌شود. مردم چند بانک را آتش می‌زنند و بعد غائله جمع می‌شود. اما بنا به گفته منابع محلی تا ساعت ۱۲ آن شب در خیابان‌های شهر همچنان صدای تیر می‌آید.

بعد از شلوغی چابهار باز هم خبر تجاوز به این دختر از سوی مقامات رسمی تأیید نمی‌شود. خبری هم اگر هست، بر انکار و تکذیب موضوع است. این در حالی است که یکی از فعالان اجتماعی دشتیاری و همچنین مبین بلوچ می‌گویند که طی تحقیقاتی که در پزشکی قانونی انجام داده‌اند، متوجه شده‌اند که این فرمانده پیش از این هم پرونده‌هایی در رابطه با تعرض به زنان داشته است.

بلوای زاهدان

دامنه اعتراضات مردمی در پی خبر تجاوز به دختر دشتیاری در چابهار ادامه پیدا می‌کند و می‌رسد به زاهدان. می‌رسد به روز جمعه، ۸ مهرماه. آن روز مولوی عبدالحمید اسماعیل‌زهی، امام‌جمعه اهل‌سنت زاهدان در پایان خطبه‌های نمازجمعه به موضوع دختر چابهاری هم اشاره می‌کند. گرچه مولوی عبد‌الحمید تاکنون به صورت مشخص این موضوع را تایید نکرده و همیشه خواستار رسیدگی به این پرونده بوده است؛ هم روز جمعه و هم بعد از آن.

یکی از محلی‌ها می‌گوید: «بلوچ‌ها به غیرت معروف هستند. به زن‌هایشان خیلی غیرت دارند. خواسته بودیم با فرمانده نیروی انتظامی چابهار برخورد شود، اما این کار را نکردند و گفتند ماجرا دروغ است. آقای نقش‌بندی که خبر را تأیید کرد دیگر چابهار شلوغ شد و مردم بانک‌ها را آتش زدند. ۸ مهر هم برای همین رفتند جلوی کلانتری و سنگ پرتاب کردند و بعد اتفاقات دیگر از راه رسید.»

بعد از نمازجمعه ۸ مهر، قیامت می‌شود. مولوی عبدالحمید بعد از ماجرا روایتی دارد؛ اینکه نمازجمعه با آرامش برگزار شد: «دقایقی بعد از ادای نمازجمعه که نمازگزاران طبق معمول برای ادای نماز‌های سنت و نفل در مصلی می‌مانند، صدای تیراندازی شنیده شد. بعدا مشخص شد که تعداد معدودی از جوانان کم‌سن‌وسال بعد از ادای نماز مقابل کلانتری که نزدیک مصلی واقع شده، تجمع می‌کنند و شعار می‌دهند و تعدادی از این جوانان به سمت کلانتری سنگ پرتاب می‌کنند.»

در گفته‌های مولوی عبدالحمید که در کانال شخصی‌اش منتشرشده، به تیراندازی مأموران به سمت مردم و نمازگزاران اشاره شده است: «طبق گزارش‌هایی که به ما رسیده، نیرو‌های یگان‌ویژه که ظاهرا از قبل در کلانتری مذکور مستقر شده بودند، اقدام به شلیک گلوله جنگی به سمت مردم می‌کنند و در این بین نه‌تن‌ها به سمت جوانانی که در مقابل کلانتری تجمع کرده بودند، بلکه از روی ساختمان کلانتری به داخل محوطه مصلی و به سمت کسانی که در حال ادای نماز بوده‌اند، شلیک می‌کنند و در قسمت مردان و زنان گاز اشک‌آور پرتاب می‌کنند، به‌طوری‌که یکی از زنان نمازگزار نیز به شهادت می‌رسد. این درحالی است که هیچ‌کدام از افراد داخل مصلی هیچ‌گونه شعاری نداده بودند، بلکه جمع اندکی از جوانان در مقابل کلانتری تجمع کرده و شعار داده بودند.»

بعد از کلانتری و مصلی، ناآرامی به سطح شهر می‌رسد. خیام، شیرآباد، کریم‌آباد، بعثت، جام‌جم، خرمشهر و چهارراه رسولی از جمله محله‌هایی بودند که درگیری روز جمعه به آن‌ها رسید. در زاهدان محله‌هایی وجود دارد که مردم مسلح هستند. این را یکی از اهالی زاهدان می‌گوید: «در شیرآباد خیلی‌ها سلاح دارند. اما تا به‌حال ندیده‌ایم این افراد بخواهند جنایتی بکنند و خون مردم را بریزند. البته جا‌هایی مثل ایرانشهر درگیری‌های مسلحانه رخ می‌دهد. اما وسط زاهدان از این خبر‌ها نبود. خب وقتی درگیری رخ دهد و طرف مقابل شلیک کند، طبیعی است کسی که مسلح باشد هم پاسخ می‌دهد و حتی سلاح به مردم بی‌دفاع می‌رساند.»

شیرآباد یکی از محله‌های حاشیۀ زاهدان است. منطقه‌ای حاشیه‌نشین در انتهای شمالی بلواری که جنوبش به استانداری سیستان‌وبلوچستان ختم می‌شود. شیرآبادی‌ها آب و برق درستی ندارند، استاندارد‌های اولیه زندگی ندارند و در فقر و نداری دست‌وپا می‌زنند. از همه مهم‌تر اینکه شناسنامه ندارند. اهالی شیرآباد بدون هویت به دنیا می‌آیند، بدون هویت قد می‌کشند و حتی بدون هویت به خاک برمی‌گردند. شیرآباد پناه‌گاه معتادان و راندگان شهر است. جایی که کاغذ و پلاستیک و زباله حکم طلا را دارد و در چشم برهم‌زدنی می‌شود مخدر.

یکی از محلی‌ها به «هم میهن» می‌گوید: «بعضی‌ها به شیرآباد می‌گویند خلاف‌آباد. ارتباط آن‌ها با مردم زاهدان کم است. هرچه دزد و قاتل و موادفروش است آنجا جمع می‌شوند. چون شناسنامه ندارند راحت خلاف می‌کنند.» شاهدان عینی می‌گویند در درگیری‌های جمعه زاهدان، اهالی شیرآباد هم بودند. بعضی مسلح و بعضی هم بدون سلاح. حالا مصیبت شیرآبادی‌ها بدتر است. همان‌ها که اسم‌شان به خلاف و اعتیاد گره خورده است. همان بی‌شناسنامه‌هایی که در پی حمایت از مردم بی‌سلاح آمده بودند و کشته یا مجروح شدند. اما به دلیل نداشتن اوراق هویتی اسم‌شان نه در کشته‌هاست، نه در زخمی‌ها. فقط یا یک جان زخمی‌اند یا یک جنازه؛ بی‌نام و نشان.

روایت رسمی از ۸ مهر زاهدان

روایت‌ها ضدونقیض است. خبرگزاری‌های رسمی از همان روز ماجرای اعتراضات زاهدان را حمله‌ای تروریستی خواندند. خبرگزاری تسنیم نوشت گروهک تروریستی جیش‌الظلم مسئولیت این حمله را به عهده گرفته است. اما شاهدان عینی روایت دیگری دارند: «تیراندازی از کلانتری شروع شد. این همه فیلم هم وجود دارد. می‌توانید ببینید که چند نفر کشته شدند.»

خبرگزاری تسنیم همچنین در شرح روز حادثه نوشته است: «پس از دقایقی، خودروی پژو ۴۰۵ نیز در صحنه حضور می‌یابد و میان برخی افراد حاضر در صحنه اقدام به توزیع سلاح گرم می‌کند و همین مسائل و روش‌های تروریستی موجب شکل‌گیری درگیری‌هایی میان نیرو‌های امنیتی و افراد مسلح حاضر در صحنه می‌شود.»

یکی از اعضای بسیج رسانه‌های زاهدان هم می‌گوید: «بعد از نماز جمعه تعدادی با هماهنگی قبلی و با شعار الله‌اکبر به سمت کلانتری ۱۶ زاهدان رفتند. آن هم براساس شایعه تجاوز به دختری در چابهار. بعد‌ها در تصاویر مشخص شد که تعدادی از آن‌ها مسلح بودند و اتوبوسی را هم به دیوار کلانتری زدند و می‌خواستند وارد کلانتری شوند. بعد دامنه درگیری‌ها به شهر رسید و برخی هم از موقعیت سوءاستفاده کردند. بانک‌ها، مغازه‌ها و عابربانک‌ها را آتش زدند و به ۳۸ دستگاه از ماشین‌آلات شهرداری خسارت زدند. اما الان شهر آرام است و مشکلی نیست.»

او معتقد است ناآرامی‌های زاهدان هیچ ارتباطی به ماجرای کشته شدن مهسا امینی در تهران ندارد: «تا جایی که بنده اطلاع دارم، تعداد کشته‌های روز جمعه حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر بود. روحانیون را خدا توفیق دهد. عبد‌الحمید پیام داده و مردم را به آرامش دعوت کرده. در سیستان‌وبلوچستان حرف روحانیون برای مردم ارزشمند است. همینطور به یقین می‌گویم حوادث زاهدان هیچ ارتباطی به موضوع مهسا امینی ندارد و اگر کسی این حرف را بزند نادرست است.»

همان روز، مولوی عبدالحمید پیامی ویدئویی به مردم داد: «مردم عزیز زاهدان و استان به شایعات و تحریکات توجه نکنند و آرامش خودشان را حفظ کنند و از هر نوع تعرض و تحریکی در این شرایط اجتناب کنند. هرگونه تحریک در این شرایط مشکل‌ساز خواهد بود.»

همان روز -۸ مهر- در برخی از کانال‌های تلگرامی سیستان‌وبلوچستان خبری درباره زخمی شدن پسر مولوی عبدالحمید که او هم به گفته شاهدان جزو معترضان بوده، منتشر شد. اما ساعت ۱۱ شب، خبرگزاری تسنیم به نقل از عبدالبصیر اسماعیل‌زهی، نوه مولوی عبدالحمید نوشت که خبر زخمی شدن پسر مولوی عبدالحمید اسماعیل‌زهی، امام جمعه مسجد مکی زاهدان صحت ندارد. یک منبع آگاه، اما می‌گوید تاکنون خبری از پسر عبدالحمید نیست و زمزمه‌هایی در مورد کشته شدن او مطرح است. خبری که البته تاکنون در هیچ‌یک از خبرگزاری‌های رسمی به آن اشاره نشده است.

آمار متفاوت کشته‌ها

این روز‌ها خبر‌ها از زاهدان کمتر شده است. فیلم و عکسی هم اگر منتشر می‌شود، برای روز‌های گذشته است. خبرگزاری‌های رسمی از کشته شدن ۲۵ نفر در ناآرامی‌های زاهدان خبر می‌دهند. حسینعلی شهریاری، نماینده مردم زاهدان به ایلنا گفته: «آمار را پزشکی قانونی اعلام می‌کند و طبق آماری که روز پنج‌شنبه از پزشکی‌قانونی زاهدان گرفتم، تعداد این اشخاص را ۲۵ نفر اعلام کردند، حال اینکه یک عده کشته شدند و این افراد را به پزشکی‌قانونی نبردند و به روستا‌ها و جا‌های دیگر بردند و دفن کردند، در این خصوص ما آماری نداریم، فقط آماری را می‌توانیم ارائه دهیم که ثبت‌شده باشد، آمار پزشکی‌قانونی این است. از این تعداد ۲۵ نفر هم شش نفر بسیجی و فرمانده سپاه بودند و ۱۹ نفر هم مابقی افراد بودند.»، اما در خبر‌های غیررسمی تعداد کشته‌ها بیش از ۹۰ نفر اعلام شده است؛ تاکنون ۹۱ نفر.

استانداری سیستان‌وبلوچستان هم اعلام کرده است کسانی را که در حادثه روز جمعه کشته یا زخمی شدند، شهید یا جانباز اعلام می‌کند. حمید اربابی، مدیر روابط عمومی فرمانداری زاهدان می‌گوید: «امنیت در شهر برقرار است و تمام کسبه به کسب و کارشان برگشته‌اند و زندگی با آرامش جریان دارد. از نقش نیرو‌های نظامی، انتظامی، ریش‌سفیدان و علما نباید غافل شد. همه‌چیز به روال سابق برگشته و به لحاظ موضوعات امنیتی مشکلی در شهر وجود ندارد. هیچ وقت نشد اعتراضی پیش بیاید و بلافاصله محل موج‌سواری معاندین و بدخواهان نظام نشود. در زاهدان هم همین اتفاق افتاد. اعتراض چند نفر به اغتشاش تبدیل شد. تعدادی از افراد هم با برنامه‌ریزی قبلی در این ماجرا موج‌سواری کردند.»

جواد قنبری، مدیر روابط عمومی استانداری سیستان‌وبلوچستان هم این گفته‌ها را تایید می‌کند. با تأکید براینکه «ماجرای تجاوز به آن دختر در چابهار از ابتدا کذب بود. جواب پزشکی‌قانونی هم رسیده است، هم پزشکی‌قانونی استان و هم کشور اعلام کردند که تجاوزی صورت نگرفته، اما موضوع هنوز رسانه‌ای نشده است.» البته او بعد از این گفته‌ها می‌گوید که صلاحیت حرف زدن در این مورد را ندارد و باید از منابع امنیتی ماجرا را پیگیری کنیم. با این حال، پیگیری‌ها از پزشکی‌قانونی و مقامات امنیتی راه به جایی نمی‌برد. هیچ‌کس، مطلقا هیچ‌کس حاضر به گفتگو نیست. نه حرفی از تایید است، نه تکذیب.

پیگیری‌ها ادامه دارد

۱۳ مهر، علما و سران طوایف بلوچستان به همراه شش نفر از نمایندگان مجلس در مسجد جامع مکی زاهدان دور هم جمع شدند. مسجدی که یکی از بزرگترین مساجد اهل سنت در ایران است. در این جلسه مولانا عبد‌الحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان گفته: «هیچ‌کس تصور نمی‌کرد چنین حادثه ناگواری پیش بیاید و تعدادی از جوانان به سمت کلانتری سنگ پرتاب کنند و از جانب دیگر از هر طرف به سمت مردم گلوله جنگی شلیک شود. آن هم مردمی که غیرمسلح بودند.»

در این نشست خواستار تشکیل «کمیته‌های مستقل حقیقت‌یاب» شدند و مولوی عبدالحمید «ناکارآمدی و بی‌تدبیری مسئولان ارشد استانی به‌ویژه شورای تأمین استان» را در شعله‌ور شدن آتش ۸ مهر زاهدان موثر دانست. در این جلسه حاضران از مرتبط دانستن ماجرای جمعه زاهدان با «گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلب» هم انتقاد کردند.

جلیل رحیمی جهان‌آبادی، عضو کمیسیون امنیت مجلس حالا می‌گوید که این کمیسیون چند روز پیش، کمیته حقیقت‌یابی در زاهدان تشکیل داد، اما هنوز گزارش کمیته به مجلس نرسیده است: «گزارش که به دست ما برسد، آن وقت می‌توانم اظهارنظر مبتنی بر واقعیت داشته باشم. الان نمی‌شود حرفی زد.»

۱۴ مهر، احمد وحیدی، وزیر کشور برای بررسی موضوعات پیش‌آمده در زاهدان به این شهر رفت: «به دنبال حوادث تلخی که در شهر زاهدان اتفاق افتاد، به مردم، دستگاه‌های دولتی و خدمات عمومی خسارت‌های زیادی زده شده و تخریب‌هایی رخ داده است. در این اغتشاشات عده‌ای از هموطنان ما جان باختند که به منظور بررسی نزدیک به زاهدان سفر کردم.»

براساس پیگیری‌ها در روز‌های گذشته جلسات بسیاری با حضور نمایندگان مجلس، مقامات امنیتی و اجرایی در سطح استان و کشور برای سروسامان دادن به غائله زاهدان برپا شده است. جلساتی که هنوز خروجی آن‌ها منتشرنشده و هیچ‌یک از مقامات حاضر به پاسخگویی حتی مختصری هم در این باره نیستند. ابوالفضل عمویی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در یک جمله می‌گوید: «گزارش‌ها هنوز تکمیل نشده و گرفتن نظرات کارشناسی ادامه دارد.»

البته دیروز، مسعود ستایشی، سخنگوی قوه قضائیه هم در بخشی از نشست خبری خود آماری از تخریب‌ها و تعرضات جمعه زاهدان داد: «شعباتی از بانک‌ها، ۲۲ باب مغازه، پنج مرکز درمانی، تخریب کامل دو پاساژ و سه داروخانه.» او از شناسایی عده‌ای از کسانی که در این حوادث نقش داشتند هم خبر داد. او گفت، تعدادی سارق مسلح هم شناسایی شده‌اند. ستایشی از دستگیرشدگانی هم یاد کرد که اصلاً بلوچ نبودند و فقط با لباس بلوچی به میدان آمده بودند.

زمزمه‌های بازداشت فرمانده انتظامی چابهار

حالا یک ماه و نیم از ماجرای انتشار خبر تجاوز به دخترک چابهاری گذشته است. یکی از اهالی شورای روستایی چابهار می‌گوید: «تا جایی که می‌دانم دادگاه شکایت این دختر از فرمانده نیروی انتظامی چابهار در زاهدان تشکیل شده و این فرد اکنون در بازداشت است.» خبر‌هایی هم درباره بازداشت این دختر و خانواده‌اش در روز‌های گذشته منتشر شده بود. اما این عضو شورای روستایی می‌گوید که «اگر تا الان هم بازداشت بودند و محدودیت‌هایی داشتند، الان اینطور نیست. این دختر دیروز در مدرسه بود و بچه‌های من دیده بودندش. اما خانواده‌اش جرأت حرف زدن با کسی را ندارند.»

بعد از تماس‌های مکرر فقط یکی از اعضای خانواده دختر می‌گوید: «این موضوع را نه تایید می‌کنم نه تکذیب.» و بعد از همین جمله چند روز است که دیگر مشترک مورد نظر در دسترس نیست.

مبین بلوچ هم به موضوع بازداشت فرمانده نیروی انتظامی چابهار که البته هنوز توسط هیچ‌یک از مقامات رسمی تایید نشده است، اشاره می‌کند و می‌گوید: «بازداشت او را من ندیدم. اما از حرف‌های مقاماتی که در زندان از من بازجویی می‌کردند، متوجه شدم این آقا بازداشت شده است. حالا اینکه خبر چقدر راست باشد و چقدر دروغ را نمی‌دانم. شاید فقط برای آرام کردن جو باشد. به هر حال می‌دانیم که او از چابهار خارج شده، اما از اینکه بازداشت شده یا نه بی‌خبریم.»

تاکنون جز مولوی عبدالغفار نقش‌بندی امام جمعه موقت راسک، کسی با قطعیت از بازداشت این سرهنگ حرف نزده است. او یک هفته بعد از جمعه خونین زاهدان، در خطبه‌های نمازجمعه ۱۵ مهرماه، ضمن محکوم کردن ماجرای زاهدان با قطعیت گفت: «همانطور که پدر بزرگوارم هفته قبل فرمودند، این سرهنگ فورا دستگیر شده و در بازداشت است. قضاتی از تهران به این موضوع ورود کرده‌اند و از مسئولین می‌خواهم هرچه سریع‌تر به این مساله رسیدگی کنند و مردم را از نگرانی دربیاورند.»

با این‌حال منابعی آگاه گفته‌اند این فرد، به تهران منتقل شده، اما هنوز خبر قطعی برگزاری دادگاه او نرسیده و فعلا هم با قید وثیقه آزاد است تا زمان دادگاه فرا برسد. همچنین علی رحیمی، معاون اجتماعی نیروی انتظامی استان سیستان‌و‌بلوچستان از آغاز به‌کار سرهنگ احمد ثمره به عنوان فرمانده نیروی انتظامی چابهار از دو هفته پیش خبر داد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین