محسن جلال پور، فعال اقتصادی در کانال تلگرامی خود نوشت:
قصد دارید یک کانتینر مغز پسته برای صادرات به اروپا آماده کنید. ابتدا نیاز به منابع مالی دارید و در حالیکه نرخ بهره در کشورهای رقیب کمتر از پنج درصد است، شما باید نرخ ۲۰ درصد را در نظر بگیرید.
حال باید پسته مورد نیاز را از بازار بخرید، اما خرید برای شما سه بزنگاه سخت دارد.
بزنگاه اول؛ قیمت خرید محصول است که باید رقابتی باشد و شما این امکان را داشته باشید که با محصول کشورهای ترکیه و آمریکا و دیگر کشورها در بازار رقابت کنید. بزنگاه دوم کیفیت محصول است که باید مورد تایید کامل نهادهای بهداشتی و نظارتی اروپایی باشد. در اروپا سه مؤلفه برای مغز پسته اهمیت دارد؛ مؤلفه اول به شکل ظاهری و فیزیکی محصول برمیگردد، دومی به میزان سموم نهفته در محصول مربوط میشود و سومی با میزان آلودگی به میکروبها در ارتباط است. تعارف ندارند، محصول صادر شده هر کدام از این مؤلفهها را نداشته باشد، یا معدوم میشود یا مرجوع. اگر معدوم شود که سرمایهات از بین رفته و اگر مرجوع شود باید هزینه مضاعفی بپردازی که محموله را برگردانی یا اگر امکان پذیر بود به بازارهای دیگری ارسال کنی.
حال فرض کنیم به هر ترتیبی موفق شدهایم پسته مورد نیاز را تهیه کنیم، حدود ۴۵ تا ۶۰ روز طول میکشد تا مقدمات صادرات آن فراهم شود.
بزنگاه سوم فرآیند صادرات است. فرض کنیم این مرحله را هم به سلامت پشت سر گذاشتهایم و محموله صادراتی موفق شده از آزمایشهای داخلی سربلند بیرون بیاید و آماده ارسال است، باور میکنید کامیونی وجود ندارد که بار صادراتی را به اروپا ببرد؟
در ماههای گذشته اغلب رانندگان ترانزیتی موفق به دریافت مدارک مورد نیاز برای عبور از مرزها و جادههای اروپایی نشدهاند و تقریبا حمل و نقل زمینی ما از کار افتاده است.
به این ترتیب دو راه پیش روی شما قرار دارد؛ یا باید محموله خود را از مسیرهای دریایی ترکیه ارسال کنید یا از طریق بندرعباس که در این صورت ارسال محموله به خاطر تحریم و موانع موجود، ممکن است دست کم سه ماه طول بکشد و اگر بخواهی آن را از طریق دو یا سه مسیر ارسال کنی، باید هزینه مضاعف حمل را بپردازی و قطعا هم از نظر مالی زیان میبینی و هم محموله به موقع نمیرسد.
حال فرض کنیم با همه مشکلات موجود، این مرحله را هم طی کردهایم و محموله به کشور مقصد رسیده است. خطر بسیار بزرگ این است که محصولات کشاورزی ما به خاطر کیفیت پایین سموم وارداتی (به دلیل تحریم) یا به خاطر استفاده بیرویه از سموم (به دلیل نبود دانش کافی در زمینه چگونگی استفاده) به شدت ریسک آلودگی دارند و صادر کننده هر اندازه دقت کند ممکن است در یک محموله ۲۵ تنی، مقداری محصول آلوده به سم یا میکروب وجود داشته باشد که به خاطر آن کل محموله به خطر میافتد و خطر مرجوعی یا معدومی آن وجود دارد.
بیایید فرض کنیم این مرحله هم به سلامت به پایان رسیده و محموله صادراتی از این آزمون هم به سلامت عبور کرده و به دست خریدار رسیده است. خریدار حداقل یک ماه و نیم تا دو ماه زمان میخواهد تا پول محموله را واریز کند و این زمان ممکن تا یک سال هم طول بکشد.
در این مدت چه اتفاقاتی در داخل و بیرون کشور رخ میدهد؟ برابری ریال و دلار و یورو چه میشود، سیاستهای داخلی چه وضعی پیدا میکنند؟
تازه پول را که بدون مشکل دریافت کنی، شرایط انتقالش را نداری. حالا باید صراف پیدا کنی و هزینه مضاعف بپردازی تا پول انتقال پیدا کند. ارز آن، باید به قیمت نیمایی عرضه شود. ممکمن است تفاوت ارز نیمایی و بازار آزاد در هر یورو تا حدود ۶ هزار تومان یاحتی بیشتر باشد، فرض کنید هر کیلو مغز پسته ١٧ یورو باشد آن را در ۶ هزار تومان ضرب کنید میشود حدود صد هزار تومان یعنی در یک کیلو مغز پسته که هر کیلوی آن حدود ٥٥٠هزار تومان قیمت دارد، ۲۰ درصد اختلاف ارز نیمایی دیده میشود که چطور میتوانید پوشش دهید؟
بنابراین اگر بخواهی در بازارهای جهانی رقابت کنی ناچار زیان میببینی یا باید کنار بنشینی و اگر بخواهی ارز ناشی از صادرات را در بازار آزاد بفروشی به نوعی مرتکب تخلف شدهای که دولت یقهات را میگیرد یا اینکه باید به تقلب رو بیاوری و از کارت بازرگانی دیگران استفاده کنی.
هنوز مشکل به پایان نرسیده و اداره مالیات سراغت میآید و بابت تسعیر ارز مالیات مضاعفی درخواست میکند. نتیجه اینکه بعد از یک سال یا بیشتر به پول صادرات میرسی و خوب که حساب کنی، میبینی صادرات بیشتر شبیه بندبازی پر دردسر و پر خطر است تا یک تجارت.
به همین دلیل جا دارد روز ملی صادرات را به همه سیاستمدارانی که موفق شدند صادرات قانونی را از قاچاق مواد مخدر دشوارتر کنند تبریک بگوییم.