سینمای ایران و بحرانی که تمامی ندارد؛ بحران ریزش مخاطب که از انتهای سال۱۳۹۸ شروع شد و حالا که در پاییز۱۴۰۱ بهسر میبریم همچنان ادامه دارد. ماجرا با کرونا آغاز شد. در آخرین روزهای سال۱۳۹۸ پاندمی کرونا همه چیز را تحتالشعاع خود قرار داده بود و سینماها هم جزو نخستین مکانهای عمومی بودند که تعطیل شدند؛ اتفاقی که تقریبا در همه جای دنیا رخ داده بود. سالنهای سینما تعطیل شدند و همه راههای جایگزین هم عملا به بنبست خوردند که مهمترینش اکران آنلاین بود. به مرور زمان سینماها باز شدند ولی مردم استقبالی از فیلمها نکردند.
هنوز کرونا جولان میداد و قربانی میگرفت و طبیعی بود که کسی به سینما نرود. هرچند در همان زمان رستورانها و کافهها شلوغ بودند و فقط این سینما بود که مشتری نداشت. در رستوران کنار سینما، جای سوزن انداختن نبود ولی به ندرت پیش میآمد که کسی وارد سالن سینما شود. سال۱۳۹۹ سینماها تعطیل یا نیمهتعطیل بودند. کمرونقترین سال گیشه در تاریخ سینمای ایران که همه، آن را به پای کرونا گذاشتند. سال۱۴۰۰ شرایط کمی تغییر کرد. واکسن کرونا آمد و شرایط اکران کمی مساعدتر شد.
فروش بالای «دینامیت» نشانهای از بازگشت رونق به گیشه دانسته شد و همه امیدوار بودند که مردم با سینماها آشتی کنند. اینکه بیشتر فیلمهای اکران شده شکست میخوردند، خیلی مهم قلمداد نشد. حتی فروش پایینتر از انتظار «قهرمان» هم به پای حاشیههای کارگردانش نوشته شد. از سال۱۴۰۰ ما شاهد تغییرات گستردهای بودیم که طبیعتاً سینمای ایران را هم تحت تأثیر قرار داد. حالا تفکری در رأس ارشاد قرار گرفته که بهدنبال سینمایی دیگر است.
فیلمهای ایرانی ساخته شده در دهه۹۰ خیلی مطلوب مدیریت فعلی نیست؛ اصلا آن راه و آن مسیر مورد تأیید نیست و قرار است شاهد مسیر تازهای باشیم و تولیدات سینمایی در بستری متفاوت از شرایط دهه۹۰ شکل بگیرند. اینکه چقدر این اتفاق قابلیت تحقق دارد پرسشی نیست که بتوان به سادگی به آن پاسخ داد. فعلا یکی از مهمترین دلمشغولیهای مدیریت ارشاد یافتن راهی برای اکران انبوه فیلمهای پشت خط مانده است.
قهر تماشاگر و یک تجربه تاریخی
در سالهای اخیر به نظر میرسد عامه مردم، از سینما بریده است. موضوع هم که دیگر کرونا نیست. ضمن اینکه در زمان اوج کرونا به مکانهای عمومی و رستوران و پاساژ و... میرفتند و فقط سینما نمیرفتند. مسئله قهر تماشاگر از سینمای ایران در واقع مسئله بیاعتنایی و بیاعتمادی عامه مردم به سینمای ایران است. سینمای ایران دیگر مسئله مردم نیست.
بیشتر فیلمهای امسال تماشاگر زیادی نداشتهاند. آن قدر که عدهای از ورشکستگی سینمای ایران و تکرار ماجرای سال۵۶ میگویند که امیدوارم شرایط، مشابه آن زمان نشود؛ اتفاقی که در سال۵۶ رخ داد بریدن همزمان توده مردم و روشنفکران از سینما بود. اکران بیحساب و کتاب فیلم خارجی قطعا در بحران اقتصادی سینمای ایران تأثیر داشت ولی این، همه داستان نبود.
سینمای بدنه در آن سالها دیگر نمیتوانست مخاطبی را جذب کند و تماشاگران فیلمهای فارسی جذب فیلمهای خارجی شده بودند. به مرور زمان تهیهکننده فیلمفارسی به این نتیجه رسید که وارد کردن فیلم خارجی و دوبلهاش مقرون به صرفهتر از تولید فیلم ایرانی است.
سینمای ایران در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، عملا از بین رفته بود. بعد از پیروزی انقلاب و پس از پشت سر گذاشتن دوران گذار در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۲، سینمای ایران مسیر تازهای را آغاز کرد. اکران فیلم خارجی در انحصار دولت درآمد و با ظهور نسل تازهای از سینماگران، رونق به تولید بازگشت.
در نیمه دوم دهه ۶۰ سینمای ایران به لحاظ جذب مخاطب موفق عمل کرد. از دهه ۷۰ به مرور از تعداد تماشاگران فیلمهای ایرانی کاسته شد ولی هنوز خبری از بحران مخاطب نبود. بحران مخاطب از دهه ۸۰ رسمیت یافت و در دهه ۹۰ اوج گرفت. در انتهای این دهه آنچه واضح به نظر میرسید قهر مخاطب با سینمای ایران بود.
تغییر مناسبات تولید
در دهه ۹۰ مناسبات تولید در سینمای ایران تغییر کرد. در این سالها طیفی که همیشه از بودجههای عمومی ارتزاق میکرد همچنان به فعالیت خود ادامه داد و فربه شد. از سوی دیگر بخش خصوصی با ورود سرمایههای سرگردان و در مواردی مشکوک، سود را در تولید میدید نه در اکران. بهتدریج بخش قابل توجهی از تولیدات سینمای ایران بدون اینکه نیازی به جذب تماشاگر داشته باشند، شکل گرفتند.
وقتی میشد با پول فارابی یا سرمایهگذاری که به هر دلیلی دنبال سود از گیشه نیست، فیلم ساخت و دغدغه گیشه هم نداشت چرا باید به خواست مخاطب توجهی میشد؟ نتیجه، تولید انبوهی فیلم در این سالها بود که حالا پشت خط اکران ماندهاند؛ فیلمهایی که بهگفته یکی از مدیران سینمایی، ۷۰ درصدشان مناسب اکران در گروه هنر و تجربه هستند.
تعطیلی سالنهای سینما و بحرانی که همچنان ادامه دارد
«الان در برخی پردیسهای سینمایی تهران ۵ سالن تعطیل شدهاند و تصور کنید یک ماه آینده این تعداد افزایش پیدا کند، آن وقت با چه وضعیتی از بیکاری روبهرو خواهیم شد؟ بنابراین ما (شورای صنفی نمایش) معتقدیم که دولت باید حفظ سالنهای سینما و حفظ معیشت افراد را در اولویت قرار دهد. ما در این اوضاع فعلا بحث فرهنگ را کنار میگذاریم و مسئله اصلی «معیشت» است.
یکسری افراد در سینما کار میکنند، حقوق میگیرند و وقتی در موضوع «تولید» مسائلی را مطرح میکنیم، این را باید درنظر داشته باشیم که فقط یک بخشی از آن به محتوا مربوط میشود، بخش مهم دیگر به معیشت چند هزار نفر مربوط است.
افزایش جمعیت بیکار میتواند بحرانزا باشد و در ماجرای اکران و سینما نیز ما از همین زاویه قضیه را دنبال میکنیم که هر اختلالی در سینما، تولید و پروژهها در درازمدت بحرانزا خواهد بود.» این، صحبتهای علی سرتیپی است. عضو شورای صنفی نمایش، تهیهکننده و سینمادار و موفقترین پخشکننده سینمای ایران در یک دهه اخیر که توصیفش از شرایط، عمق بحران سینمای ایران را نمایان میکند. زنگ خطر گیشه به صدا درآمده است و قهر مخاطب با سینما همچنان ادامه دارد.