آیت الله جوادی آملی در پایان جلسه درس علوم القرآن امروز خود بیان داشت: شعار «زن، زندگی، آزادی» را ما هم قبول داریم؛ اما دو چیز است که اساس کار بوده و از یادها رفته است: اول اینکه تمام این هویّت مرا چه کسی به من داده است؟ دوم آیا من میمیرم و میپوسم یا از پوست به در میآیم؟! الآن مشکل جدّی بشر کنونی، جریان مرگ است و این غائله اخیر هم همین طور است. بله، «زن» هست، «زندگی» هست، «آزادی» هست، مرد هم همین طور است، همه اینها سرجایش محفوظ؛ اما بالاخره این اصل هم وجود دارد که آیا انسان میپوسد یا از پوست به در میآید؟ بشر امروز غافلِ غافل است!
وی گفت: اگر من برای خودم نیستم و تمام هویّت مرا دیگری داده است، پس تکلیفی هم به من داده است و من باید به دستور او عمل کنم! شما اگر بخواهید یک وسیله مانند یخچال و یا هر وسیله دیگری بخرید، یک دفترچه راهنما همراهش هست، آیا این حقیقتی که به ما دادند به عنوان انسان، دفترچه راهنما نمیخواهد که این را چگونه بکار بگیر؟! این سر را چگونه بکار بگیر؟! این چشم را چگونه بکار بگیر؟! این دست را چگونه بکار بگیر؟! چه چیزی بخور و چه چیزی نخور؟! دفترچه راهنمای ما همین قرآن است؛ این از یاد بشر رفته است!
اظهار داشت: دین ثابت کرده که انسان مرگ را میمیراند، نه اینکه بمیرد. این اهل بیت (علیهم السلام) آمدند تا از آن طرف خبر بدهند؛ فرمودند: «وَ لَکِنَّکُمْ تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَی دَار»؛ مرگ از پوست به درآمدن است، نه پوسیدن. مرگ هجرت است. ما مرگ را میمیرانیم، ما بر مرگ مسلّط هستیم، مرگ را زیر پا لِه میکنیم و به آن طرف میرویم. این بیان نورانی سید الشهداء (سلام الله علیه) در ظهر عاشورا در آن بحبوحهای که شمشیر میزدند است که فرمود: «صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَهٌ»؛ مبادا خدای ناکرده کوتاه بیایید، مرگ یک پلی است زیر پای شما، روی این پل پا میگذارید و به آن طرف پل میروید، «فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَهٌ تَعْبُرُ بِکُمْ»، همه خبرها آن طرف است!
آیت الله جوادی آملیدر پایان تاکید کرد: اگر این دو اصل روشن بشود که چه کسی ما را آفرید؟ و بعد هم به کجا میرویم؟ آیا میپوسیم یا از پوست به در میآییم؟ تمام غائله اخیر میخوابد، مرگ از مهمترین عوامل تربیت است که این غائله را میخواباند.