فصل دوم «اعجوبهها» در حالی مورد استقبال قرار گرفته که فصل اول آن چندان نتوانست نظر مخاطبان را جلب نماید، فصل نخست این برنامه کپی برابر اصل برنامه خارجی کلهگندههای کوچک؛ «little big shots» با اجرای «استیو هاروی» شومن معروف هالیوودی بود.
برنامهای که بدون هیچ خلاقیتی حتی از لحاظ دکور و شکل طراحی و استفاده از نور و رنگ بنفش هم از آن نمونه، بهرهبرداری کامل کرده بود. در فصل نخست برخلاف برنامههای استعدادیابی نظیر «عصرجدید» امکانات و فضای لازم نیز برای نمایش استعدادها و مهارتهای کودکان وجود نداشت و این مشکل برنامه را فاقد هرگونه هیجانی میکرد و اعجوبهها عملا به یک برنامه گفتگو محور تبدیل شده بود.
تغییرات مثبت در فصل جدید اعجوبهها
گروه برنامه سازی شبکه سه با هوشمندی فصل جدید این برنامه را با تغییرات متعددی در فرم و محتوا روانه آنتن کردند؛ از هیچ سلبریتی در سری جدید بعنوان مجری خبری نیست. انگار دستاندرکاران به این باور رسیدهاند که خلاقیت، نوآوری و محتواست که برنامه را سرپا نگه میدارد نه استفاده از سلبریتی.
قبلاً شاهد یک برنامه اصطلاحاً استعدادیابی بودیم به معنای اینکه کودکانی که کاری بلد بودند، سری در سرها داشتند روی جایگاه برنامه میرفتند، اما در این فصل به هویت ذاتی بچهها بها داده میشود. اعجوبههای این فصل با شعار «یک ایران اعجوبه» سعی دارد برخلاف روند پیشین که صرفاً به دنبال مهارتهای ویژه بین کودکان بود، نشان دهد که همه فرزندان ایرانی قابلیتهای ویژهای دارند و هر فرزند ایرانی برای خودش یک اعجوبه است. چراکه یکی از خطراتی که برنامههای استعدادیابی میتواند برای کودکان و خانوادههای آنها ایجاد کند، خوردن برچسب روی این بچههاست؛ از یکسو انتظار عموم مردم از یک اعجوبه خیلی بیشتر از یک کودک معمولی است و از سوی دیگر یک کودک که او را اعجوبه خطاب میکنند، خودش هم انتظاری بالاتر از حد معمول از خودش دارد و این وضع میتواند بر فشار و اضطراب روی جسم و روح او بیفزاید.
در فصل جدید در هر قسمت ۴ کودک در کنار مجری برنامه قرار میگیرند و به بازیهای مختلف میپردازند. با وجود مسابقههای رقابتی که باعث هیجان میان بچهها میشود، اما خبری از امتیاز بندی و اعلام برنده نیست و مجری با کمکهای خود تلاش میکند تا همه بچهها برنده باشد. بخشهایی مانند حضور روان شناس، شناخت مادران با چشم بسته، تعامل فرزندان با پدران، ازمونهای روانشناسی در اتاق و ... سبب شدهاند که اعجوبهها صرفاً یک برنامه کودک نباشد و طیف وسیعی از مخاطبان را شامل شود.
همچنین در فصل جدید سازندگان تلاش کردهاند تا با نمایش لطافت و شیرینیهای کودکان خود واقعی بچهها را بیشتر به مخاطبان نشان دهند و از این طریق بسیار زیرکانه رسالت بزرگ خود یعنی ترغیب به فرزندآوری را در دستور کار خود قرار دهند.
نقاط ضعف برنامه
باوجود تمام نکات مثبت از آنجا که رشد و تربیت کودکان بعنوان آینده سازان کشور اهمیت ویژهای دارد، فصل دوم «اعجوبهها» خالی از ایراد نیست. مثلا در قسمتهایی از این برنامه اگر کودک اشتباهی کند والدینش در بازی مجازات میشوند و این حس عذاب وجدان به کودک انتقال داده میشود و یا در بازی پیداکردن مادر با چشم بسته، روبهرو کردن کودکان و مادران با این چالشهای عاطفی درست نیست و این مساله در دوطرف استرس ایجاد میکند.
همچنین در بازیهایی که طراحی شده، مشخصا بازی پدرها در بعضی از قسمتهای عکسهایی از مکانهای تاریخی به کودک نشان داده میشود که کودک زمانی میتواند آن را به درستی تصویر کند تا پدر نام مکان را حدس بزند که لغات تقریبا سختی مثل، گنبد، منحنی و... را بلد باشد. این خود عدمتناسب بین رشد شناختی کودکان و نوع بازی را نشان میدهد.
کلام آخر
در پایان باید گفت کودک مخاطبی خاص خویش است که از منظر خود به دنیا و پدیدههای آن مینگرد، بر همین اساس برنامهای که برای این مخاطب میبایستی تولید شود، برنامهای خاص است.
به طور کلی کودکان دنیای خاص خودشان را دارند. آنها شبیه ما بزرگترها به جهان نگاه نمیکنند. دنیای کودک دنیایی است که به سبب شناخت محدود وی از پیرامونش خیلی با منطق بزرگسالی همخوانی ندارد. تلویزیون بعنوان رسانه ملی در این هجوم برنامههای کودکانه خارجی که گاه هیچ تناسبی با فرهنگ و عرف و شرع ما ندارند رسالتی خطیر و مهم برای ساخت برنامههای کودکانه برعهده دارد و باید از تمام ظرفیتهای موجود برای ساخت برنامههایی جذاب و در عین حال آموزنده برای کودکان استفاده نماید.