حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در دیدار با اعضای تحریریه پایگاه خبری «بیان فردا» در خصوص دلیل برتری دموکراسی نسبت به سایر اشکال حکومتی را تکیه آن بر «عقلانیت» خواند و اظهار کرد: بر اساس عقلانیت، بهترین و کمهزینهترین روش این است که نظر اکثریت ملاک باشد. باید به این نکته ظریف توجه داشت که اکثریت «ملاک حقیقت» نیست، بلکه اکثریت «ملاک اطاعت» است. یعنی این طور نیست که هرچه مردم میگویند درست باشد. اگر همۀ مردم میگفتند که زمین به دور خورشید نمیچرخد، به مفهوم این نیست که خورشید دور زمین میچرخد. بلکه در مقام عمل و در حکومتداری، بهتر این است که به حرف مردم گوش کنیم؛ چون حداقل سود آن این است که شیوه کمهزینهتری است و شاید بتوان گفت که خطای آن از نقطۀ مقابلش کمتر است.
وی یادآور شد: ما در همین طول عمر خویش دیده ایم که مردم به کسانی رأی دادند که از دید ما خطا بود، ولی مردم رأی هم دادند. اما این هم مهم نیست و مردم خودشان مسیر خود را اصلاح میکنند. حالا سؤال جدی شما این است، که با همۀ اینها و با همۀ قیوداتی که گفتیم، آیا راه دیگری دموکراسی وجود دارد؟ من نمیشناسم.
سید حسن خمینی تأکید کرد: به نظر من، عقلانیترین روش اداره کشور، «دموکراسی اکثریت محور» است که از صندوقهای رأی درمیآید و راههای دیگر، خطاها و هزینههایی به مراتب بیشتر دارند. سوال بعدی این است که آیا هر چه از این روش در میآید، درست است؟ نه! راه حل چیست؟ این است که شما دوباره بیایید و دوباره با مردم صحبت کنید. شما بیایید نظر خود را بدهید تا مردم به شما رأی بدهند، اما، اینجا اشکال کاملاً وارد است که گروههایی هستند که نمیگذارند این روش محقق شود.
یادگار امام ادامه داد: اگر کسانی هستند که نمیگذارند بخشی از جامعه وارد این رقابت سادۀ سالم در انتخابات بشوند، کارشان به دور از عقلانیت است و روش دیگری را جایگزین دموکراسی و حاکمیت اکثریت مردم کرده اند. در این صورت فواید دموکراسی که همان هزینههای کمتر است، به دست نمیآید. با فرصت ندادن به بخشهایی از جامعه در انتخابات ها، حذف شدگان نمیتوانند خرد خودشان را در جامعه نشان دهند و جامعه از آن محروم میشود.
یادگار امام در بخش دیگری از سخنان خود، توصیهای را به «بیان فردا» و کلیه رسانهها کرد و گفت: آن امری که امروز جامعۀ ما از آن تهی شده است، این است که امروز همه مشغول کار سلبی هستند. نقد کنید، عیبی ندارد، اما سعی کنید در حوزۀ اندیشه یک بنایی را بسازید. اگر این کلام ایجابی شما الأن ده نفر طرفدار دارد، بگویید که سال دیگر میخواهیم این ده نفر بشود، صد نفر؛ و الّا اگر من بنشینم غر بزنم، کار راحت است. آن وقت باعث میشود که جامعه حس کند، هیچ چیز ندارد و تهی شود. چرا که شما جرأت نداشته اید از گزارهای که قبول داشتید، دفاع کنید.
وی در ادامه سخنانش، در خصوص وقایع اخیر در کشور گفت: در شرایط تلخ و حساس ۵۰ روز اخیر هم که شاهد اعتراضات و اتفاقات ناگواری در سطح کشور بوده ایم، باز هم باید به این نگاه توجه کنیم که چارهای جز حاکم کردن عقلانیت و در پیش گرفتن رویکردهای «راه حل محور» نداریم.
یادگار امام تصریح کرد: در جا زدن در تلخی ها-هرچقدر هم آن تلخیها عمیق و تکان دهنده باشند-دردی را درمان نمیکنند و در این میان رسانهها وظیفه بسیار خطیری را بر عهده دارند. رسانههای داخلی نباید صرفا به انعکاس تلخیها بپردازند و به دنبال تحریک احساسات و تشدید تقابلهای اجتماعی مشغول شوند، بلکه باید به دنبال باز کردن افق روشن به روی مسئولین و مردم باشند و در این راستا با کمک نخبگان دلسوز راههای برون رفت از وضع کنونی را ارائه دهند. این راه حلها باید مشفقانه و معطوف به آرام کردن فضای اجتماعی باشد.
سید حسن خمینی یادآور شد: همانگونه که در بیانیه ۶ بندی خویش گفتم، «گفتگو» تنها راه برون رفت از بن بستهای اجتماعی است. اگر رسانههای داخلی برخوردار از آزادی عمل باشند، مهمترین مرجع برای تحقق این هدف هستند؛ ولو در ابتدای امر با مقاومتها و بازخوردهای منفی مواجه شوند. اما باید مسیر گفتگو را بدون ترسیدن از واکنشهای اولیه گشود و آن را بسط داد.
وی ادامه داد: درباره گفتگو لازم است این نکته را هم اضافه کنم که گفتگو نه تفهیم اتهام به طرف مقابل است و نه به قصد اقناع او انجام میپذیرد. در گفت و گویی که برای حل مشکلات کشور مطرح کردم، اصلا قصد نباید حتی کشف حقیقت باشد. بحث برای کشف حقیقت در جای خود کاملا درست است، ولی گفتگو برای یافتن راه حلی است که همه ضمن حفظ عقاید خود به آن تن دهند و آن را مفیدترین راه بدانند.
سید حسن خمینی تصریح کرد: گفتگو البته در سطح ملی در انتخابات سالم تجلی مییابد. یعنی همه حرفها در آنجا زده میشود و مردم هم آن را کسی را که میخواهند انتخاب میکنند.
وی با بیان اینکه در گفتگو باید طرفین خود را هم سطح دیگری بدانند، ادامه داد: و صد البته هرگز نباید به مقدسات و محترمات طرف مقابل توهین کنند. به خاطر همین هم خشونت پایان گفت و گوست؛ چرا که خشونت توهین عملی است. پس دشنام و توهین و خشونت و ستیزه جویی راه هر گونه گفتگو را میبندد.
وی با هشدار نسبت به اینکه امروز بزرگترین مانع گفت و گوی واقعی و موثر در کشور، بسط خشونت است، گفت: خشونت بلای خانمانسوزی است که میتواند کشور را به بدترین شرایط متصور برساند و رسانهها وظیفه دارند همگان را نسبت به این خطر هشدار دهند.
سید حسن خمینی با ابراز همدردی با تمام کسانی که در اعتراضات اخیر، حمله تروریستی به حرم شاهچراغ (ع) و حوادث سیستان و بلوچستان عزیزان شان را از دست دادند، تصریح کرد: چه از مردم عادی با هر مذهب و تفکر و چه از مأموران دولتی، هر خونی که ریخته شود، متعلق به این ملت بوده است و از دست رفتن هر کدام آنها خسارت بار است.
وی افزود: البته وقتی از خشونت سخن میگوییم، صرفا خشونت فیزیکی مدنظر نیست و خشونت کلامی را هم شامل میشود. بدن معنا که همانگونه که صحنههای تلخ و بعضا فجیع در خیابانها خطرناک است، خشم کلامی نیز ویرانگر تمام پیوندها و ارتباطات اجتماعی است. چه زبان به ناسزا و فحش گشودن و چه تهدید و خط و نشان کشیدن؛ جز تعمیق مشکلات و شکافها اثر دیگری ندارد.
سید حسن خمینی با بیان اینکه خشونت کینههای عمیق میآفریند، گفت: باید جلوی این چرخه خطرناک را گرفت و تلاش کرد تا ضمن آرام شدن زمینه برای اصلاح زمینههای بروز اعتراضات و شنیدن سخن مردم فراهم شود که رسانهها در این میان نقشی اساسی بر عهده دارند. البته توطئههای دشمنان خارجی و سرمایه گذاری سازمان یافته و پیچیده آنها روی اعتراضات داخلی را نبابد دست کم گرفت و همواره باید نسبت به آنها هوشیار بود و دیگران را نسبت به آنها توجه داد.
مشروح این مصاحبه در پی میآید:
یادگار امام خمینی (ره) تأکید کرد: عقلانیترین روش اداره کشور، «دموکراسی اکثریت محور» است که از صندوقهای رأی درمیآید و راههای دیگر، خطاها و هزینههایی به مراتب بیشتر دارند.
حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در دیدار با اعضای تحریریه پایگاه خبری «بیان فردا» در سخنانی به موضوع «ضرورت امید در جامعه» اشاره کرد و گفت امید چیست؟ کارکرد امید در یک مسأله چیست؟ یا به تعبیر بهتر، امید صحیح و امید واهی چه تفاوتهایی دارند؟ امید، یعنی شما باید تمام آن اقداماتی که مربوط به خودتان است را انجام دهید و بین نتیجهای که مدنظرتان هست و عملکردی که خودتان دارید، تناسب عاقلانه برقرار کنید؛ منتها بخشهایی در مسیر رسیدن به هدف، در اختیار شما نیست که در آن بخشها باید امید به خدا داشته باشید و توکل کنید. انسان امیدوار غیر مذهبی، در بخشهایی که مربوط به خودش نیست به بخت و اقبال خویش امید میبندد و آدمهایی که مذهبی هستند، امید به خدا دارند که در قالب توسل، توکل و دیگر مسائلی از این دست شکل میگیرد.
او ادامه داد: ببینید، مثلاً ما میخواهیم الأن حرکت کنیم و فردا به یک سفری برویم؛ مثلاً به مشهد برویم. خب باید مقدماتی فراهم کنیم. باید ماشین تهیه کنیم، بنزین بزنیم، بعد موتور ماشین را ببینیم، روغنش را ببینیم، جاده را ببینیم چه جور است، اگر جاده پر سنگلاخ است، وسایل پنچری بگیریم که در راه، اگر پنچر شدیم آن را درست کنیم. همچنین باید رانندۀ خوبی پشت فرمان بنشیند که تصادف نکند و.... همه اینها باید از طرف ما انجام شود، اما با همۀ این اوصاف، یک سری از عوامل از دست ما خارج است. یعنی اگر همۀ اینها درست بود، ممکن سیل بیاید و جاده را ببرد، یا رانندۀ ما سکته کند؛ لذا در در انجام هر کاری که ما برای حصول به نتیجه انجام میدهیم، حداکثر ۵۰ درصد کار در اختیار ماست.
یادگار امام با بیان نمونههای مشابه در حوزه ورزش اضافه کرد: هر بُردی، قوت شما و ضعف طرف مقابل است. یک اموراتی از حوزۀ اختیار شما خارج است. این چیزی است که قدما به آن «توفیق» میگویند. توفیق یعنی وفق. یعنی از خداوند توفیق بخواهید، یعنی از خدا بخواهید همۀ عواملی را که در اختیار شما نیست، موافق قرار دهد؛ باد موافق بوزد.
در مسائل اجتماعی حق نداریم شرایط را درک نکنیم
سید حسن خمینی تاکید کرد:، اما اگر شما آن چیزهایی را که در اختیار خودتان هست، انجام ندهید، و باز هم امید داشته باشید، این همان امید واهی است.
وی با اشاره به شعری از مولوی ادامه داد: من این شعر مولوی را زیاد میخوانم که میگوید «با توکل زانوی اشتر ببند». این شعر یعنی چه؟ یعنی تو باید کار خودت را بکنی، تو باید شتر را ببندی، اما ممکن است از قضای روزگار، یک موشی پیدا شود و طناب را بجود! یا شتر رم کند! یا یک گوشه از طناب پوسیده باشد و شما اطلاعی از آن نداشته باشید! و احتمالات دیگر. برای رخ ندادن چنین احتمالاتی باید توکل کرد، چرا که این مسائل در حوزۀ اختیار شما نیست. در مسائل اجتماعی نیز حق نداریم تناسب بین نتیجه و فعل را در نظر نگیریم، شرایط را درک نکنیم و بگوییم ما بی حساب و کتاب میخواهیم برویم و بزنیم به سینۀ صف! مثلاً در مورد جبهه و جنگ بگوییم، چون ما میخواهیم برای خدا بجنگیم، هیچ هدفی را دنبال نمیکنیم و میخواهیم بدون محاسبه به وسط میدان برویم! هر چه این مسائل مربوط به جامعه میشود، وظیفۀ شما در محاسبه بیشتر میشود.
وی ادامه داد: اگر کسی که متصدی امری مربوط به جمع است، به جای این که به خرد جمعی، دانش و علم روز عمل کند، سراغ خرافات برود و خوابنما بشود، یا مثلاً بگوید میخواهیم با دعا مشکلات را حل کنیم و میخواهیم «امنیجیب» بخوانیم! درست نیست. کارکرد «امنیجیب» اینها نیست. شما باید همه کار خویش را به درستی و در جای خودش انجام بدهی، نه این که به جای کارهایی که با عقل و تدبیر باید انجام دهی سراغ دعا بروی. البته دعا هم در جای خود باید باشد.
او با اشاره به آیه قرآنی «أبی الله أن یَجریِ الاُمورَ الّا بأسبابِها»، یادآور شد: وقتی میگوییم ما باید نسبت به امور جامعۀ خویش امید داشته باشیم، یعنی این که ما باید برای هدفی که صلاح کشور را در آن میدانیم اول تلاش خودمان را با امید به توفیق خدا بکنیم و سپس باقی را به خدا بسپاریم.
یادگار امام افزود: ممکن است هدفها در جامعه متفاوت باشد یا هدفها یکی شود، ولی برداشتمان از آن هدف متفاوت باشد مثلا نیت من این است که فرزندم سعادتمند شود و شما هم دلتان میخواهد که بچهتان سعادتمند بشود، ولی من سعادت را در علم میدانم و شما در ثروت. به همین ترتیب، ممکن است گروههای اجتماعی که تصدی امور را میکنند، همه به دنبال سعادت باشند، اما یکی سعادت را در پرو تحقق یک امر میبیند و دیگری سعادت را در یک چیز دیگر. هر کسی، اگر هدفی دارد باید برای آن تلاش کند، نه این که بگوید آقا ما مثلاً بنشینیم و دعا کنیم و خواب ببینیم و استخاره کنیم و جنگیری کنیم و به دنبال خرافه برویم؛ بلکۀ همۀ آنها بر اساس علم روز است.
وی ادامه داد: در بعد اجتماعی باید امید به خدا و سپس اعتماد به مردم داشته باشید. یعنی برای یک جریان سیاسی یا کنشگران سیاسی خیلی مهم است که به مردم اعتماد کنند؛ به این که اگر درست کار کنند، مردم میفهمند، مردم همراه میشوند، مردم را میتوان همراه کرد، همدل کرد و باور داشته باشیم که فطرت مردم سالم است. پس اگر شما حرف درستی بزنید، آنها آن را انتخاب میکنند. دوم این است که میتوانند بفهمند که تو چه میگویی و میتوانند نیتها را در کلان و در دراز مدت بفهمند. به خصوص که دورۀ ما دورۀ حرکتهای اجتماعی و تأثیرگذاری از این طریق ممکن است. اگر همه مسیرها مسدود شود، ولی در اوج این بسته بودن برای این که یکی از این پیچها باز شود، کاری کنید؛ این خود یک کار با ارزش است. یعنی نشستن، حرکت نکردن و بیعملی و حتی خودداری از انجام یک کار ساده؛ درست نیست. ولو این که آدم بگوید این الأن به آن نتیجۀ صد در درصدی دلخواه نمیرسد، ولی بالأخره یک گام به سمت یکی از این هدفهاست.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره دموکراسی و چرایی برتری آن نسبت به سایر شیوههای حکمرانی هم گفت: یکی از بحثهایی که در روزگار ما رایج است راجع به مردم و افکار عمومی است. واژه «مردم» تعاریف بسیاری دارد. وقتی که میگویید مردم، مرادتان اکثریت است؟ یعنی اکثریت کسانی که در انتخابات رأی داده اند؟ ممکن است به هر علتی، بخشی رأی ندهند، اصلا در هیچ انتخاباتی شرکت نکنند. آیا اینها هم جزو مردم هستند؟ یک نفر یک تعبیری کرده بود که فقط در حکومتهای دیکتاتوری است که مردم صد در درصد رأی میدهند. انتخاباتهای صدام با صددرصد مشارکت مردم بود صدام هم صد درصد رأی میآورد! اما در هیچ انتخابات واقعیای نمیبینید که صد درصد مردم رأی بدهند.
سید حسن خمینی افزود: مکانیزم عمل حکومت باید عقلایی باشد. یعنی شما وقتی میگویید مردم باید انتخاب کنند، معنایتان این است که عاقلانهترین طریقی که ما میتوانیم بگوییم راهی است که مردم انتخاب کنند. حتی اگر ۵۱ درصد موافق باشند و ۴۹ درصد قبول نکنند، باز هم شما نظر آن ۵۱ درصد را میپذیرید؛ با این که میدانید به هر حال آن ۴۹ درصد هم مردم هستند. اینجا آن وقت نکتهای پیش میآید که این اکثریت، تا چه حد میتواند تصمیم بگیرد؟ یعنی میزان حدود و ثغور اختیارات آن چقدر است؟ نظر مردم چقدر متبع است؟
وی گفت: در واقع مشروعیت دموکراسی از «رأی مردم» نیست، بلکه از «عقل» است. مشروط بودن حاکمیت مبتنی بر ساز و کار دموکراتیک، از مردم است. اما اصل نظام دموکراتیک، یک نظام عقلانی است؛ لذا ممکن است که یک نفر هم بگوید این نظام غلط است. میتوان با این فرد به بحث پرداخت. این فرد میتواند بگوید که این موضوع به عقل من نمیگنجد و من آن را قبول ندارم. ممکن است کسی بگوید نظام دموکراتیک درست است، چون دین گفته است، چون خدا گفته است. خیلیها از راه دین به نظام حکمرانی دموکراتیک میرسند، بعضیها هم از راه عقل میرسند و برخی دیگر نیز از سنتها میرسند. برخی دیگر از عقلانیت میرسند که باز به عقل باز میگردد.
یادگار امام افزود: اکنون عمدهترین دلیلی که همه آن را برای نظام دموکراتیک قبول دارند، عقلانیت است. چرا که بر اساس عقلانیت، بهترین و کمهزینهترین روش این است که نظر اکثریت ملاک باشد. باید به این نکته ظریف توجه داشت که اکثریت «ملاک حقیقت» نیست، بلکه اکثریت «ملاک اطاعت» است. یعنی این طور نیست که هرچه مردم میگویند درست باشد. یعنی اگر همۀ مردم میگفتند که زمین به دور خورشید نمیچرخد، به مفهوم این نیست که خورشید دور زمین میچرخد. بلکه در مقام عمل و در حکومتداری، بهتر این است که به حرف مردم گوش کنیم؛ چون حداقل سود آن این است که شیوه کمهزینهتری است و شاید بتوان گفت که خطای آن از نقطۀ مقابلش کمتر است.
وی افزود: نکتۀ سوم، این است که حالا تا چه میزانی مردم حق دارند حرفی بزنند و باید از آنها تبعیت کرد؟ فرض کنید در هند، هندوها گفتند که سر همۀ مسلمانان را باید بُرید. یا در عراقّ سنیها گفتند سر شیعیان را و یا در ایران، شیعیان گفتند سر سنیها را. آیا باید تبعیت کرد؟! هیچکس این موضوع را قبول نمیکند. پس محدوده تصمیم گیری اکثریت نیز چارچوب دارد.
یادگار امام ادامه داد: پس خواست اکثریت قیودی میخورد که بر اساس آن سوسیال دموکراسی و لیبرالدموکراسی و به عبارتی، دولتهای حداقلی و حداکثری پدید میآید. اتفاقاً لیبرالدموکراتها کمترین حق را به اکثریت میدهند. یعنی میگویند اکثریت حق دارد که در محدودۀ خیلی کلان ورود کند و حق ورود در زندگی شخصی مردم را ندارد. سوسیالدموکراسیها یک مقدار بالاترند و میگویند اکثریت حق بیشتری دارند، مالیات را زیادتر میگیرند، و در زندگی خصوصی مردم بیشتر دخالت میکردند. دولتها و سوسیالیسمهای شرقی خیلی بستهتر بودند، یعنی در همه چیز مردم دخالت میکردند. ولی باز همان هم تا یک محدودهای دخالت میکرد. در اعلامیۀ حقوق بشر، که یک میگویند یک اعلامیۀ مثلاً جهانی است، آزادیهایی را برای تکتک افراد تضمین کردهاند. مثلاً نمیشود ظلمی به زن کرد، نمیشود ظلم به اقلیتهای مذهبی کرد و....
وی ادامه داد: چهارمین نکتهای که در مورد دموکراسیها وجود دارد، این است که چرا باید به حرف اکثریت در صورتی که میدانیم حقیقت نیست گوش کنیم؟ مثلا جوامعی که شورش حاشیه بر متن دارد، همۀ طبقات اندیشمند جامعه ۲۵ درصد و ۷۵ درصد بی سواد هستند. در چنین جوامعی چرا باید به حرف اکثریت گوش کنیم؟ اینجا تبعیت از اکثریت بر مبنای عقلانیت است؟ عقلانیت عملی، یعنی: اول، کاری که شما میکنید، هزینهای کمتر از فایدهای که در بردارد، داشته باشد. دوم، راههای کم هزینه دیگری وجود نداشته باشد. این عقلانیت است.
سید حسن خمینی سپس با طرح این سوال که «ما چرا سراغ دموکراسی میرویم؟!» گفت:، چون عقلانیت به ما این را میگوید. ضمن این که کمهزینهتر است؛ بشریت هم به این نتیجه رسیده است که این مسیر در درازمدت بیشتر جواب میدهد. اما آیا در همۀ جوامع موضوع به همین شکل است؟ چرا که در جوامعی که اقوام بسیار متکثری دارند، مانند لبنان، دموکراسی منجر به خرد شدن اقلیت میشود. در این جوامع قدرت را بر اساس خود قانون اساسی تفکیک کرده اند. مثل عراق. در عراق کردها میگویند که اگر قرار است قدرت با رأی اکثریت باشد، کردها که در اقلیتند و نمیتوانند نقشی ایفا کنند. در حالی که فرض عقلانی بر این است که یک سیستمی روی کار بیاید که در جهت نفع همه باشد.
یادگار امام ادامه داد: در جوامعی که مانند جامعه ما جامعه تقریبا یک دست است این چالش چندان وجود ندارد، اما در جوامعی مانند عراق، لبنان و هندوستان و... اگر شما به این موضوع وارد شود، تازه اول دعواست. در این جوامع عقلانیت عین دموکراسی نیست. اتفاقاً باید حقوق هر بخشی مشخص شود که کسی نتواند تمام قدرت را در دست بگیرد. در جوامع جدیدی مانند جامعه آمریکا که دموکراسی حاکم است هم در مجلس سنا، همۀ ایالتها با هر جمعیت و جغرافیایی فقط دو نماینده دارند. یعنی یک نوع تساوی را در رأی پدید آوردهاند به این شکل است که ایالت کالیفرنیا، با بیش از ۵۰ کارت الکترال، با یک ایالتی که خیلی کوچک است و ۲ کارت الکترال دارد، در سنا به یک میزان حق رأی دارند و میزان رأی آنها در مجلس سنا به یک اندازه است.
سید حسن خمینی افزود: اگر این سه، چهار نکته را در نظر بگیریم، به یک نکته میرسیم و آن این است که وقتی ما میگوییم میخواهیم به سمت حکومت مردم برویم و اکثریت سر کار بیاید، از باب این میگوییم که بر این موضوع، عقلانیت بیشتری مترتب است، ضرر کمتری را در پی دارد و اگر به مردم اعتماد کنیم و با آنها صحبت کنیم، کمتر خطا میکنند؛ اما ممکن است باز هم خطا کنند.
وی یادآور شد: ما در همین طول عمر خویش دیده ایم که مردم به کسانی رأی دادند که از دید ما خطا بود، ولی مردم رأی هم دادند. اما این هم مهم نیست و مردم خودشان مسیر خود را اصلاح میکنند. حالا سؤال جدی شما این است، که با همۀ اینها و با همۀ قیوداتی که گفتیم، آیا راه دیگری دموکراسی وجود دارد؟ من نمیشناسم. به نظر من، عقلانیترین روش اداره کشور، «دموکراسی اکثریت محور» است که از صندوقهای رأی درمیآید و راههای دیگر، خطاها و هزینههایی به مراتب بیشتر دارند. سوال بعدی این است که آیا هر چه از این روش در میآید، درست است؟ نه! راه حل چیست؟ این است که شما دوباره بیایید و دوباره با مردم صحبت کنید. شما بیایید نظر خود را بدهید تا مردم به شما رأی بدهند، اما، اینجا اشکال کاملاً وارد است که گروههایی هستند که نمیگذارند این روش محقق شود.
یادگار امام ادامه داد: اگر کسانی هستند که نمیگذارند بخشی از جامعه وارد این رقابت سادۀ سالم در انتخابات بشوند، کارشان به دور از عقلانیت است و روش دیگری را جایگزین دموکراسی و حاکمیت اکثریت مردم کرده اند. در این صورت فواید دموکراسی که همان هزینههای کمتر است، به دست نمیآید. با فرصت ندادن به بخشهایی از جامعه در انتخابات ها، حذف شدگان نمیتوانند خرد خودشان را در جامعه نشان دهند و جامعه از آن محروم میشود.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود درباره سوال یکی از حاضران که معتقد بود «کنشگران اصلاح گرا در این ساختار به بن بست رسیدهاند»، گفت: اگر به بن بست هم برسیم باز دوباره راهی غیر از حرکت دموکراتیک نداریم. ممکن است کسی انتظار داشته باشد که با یک حرکت اجتماعی، همه چیز عوض شود. این طور نیست. اما واقعا همین دولتهای مختلف که تاکنون آمدند، یکسان بودهاند؟
سید حسن خمینی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه فضای رسانه امروز نسبت به دهۀ ۷۰ اصلاً قابل مقایسه نیست، یادآور شد: درست است که الان هم امکان طرح خیلی مسائل وجود ندارد، اما میزان سخنانی که شما اکنون میتوانید در رسانههای داخلی مجوزدار خودتان طرح کنید، خیلی بیشتر از قبل است. بخشی از این مسأئله ناشی از واقعیت جهانی و به واسطۀ پیدا شدن شبکههای مجازی و ماهواره هاست. شما قبلا اخبار را از روزنامهها دنبال میکردید، اما امروز همه چیز را آنلاین میبینید از آن بالاتر الأن شما خودتان کنشگر در خبر هستید، یعنی خودتان خبر میگذارید، خبر را کامنت میگذارید، نسبت به خبر اظهار نظر میکنید. یعنی شهروندان خود وارد عرصۀ تولید خبر و حواشی خبر شده اند و حالا هر کسی به اندازۀ فهم خویش مطالب را تحلیل و منتشر میکند، در حالی که قبلا صرفا باید یک خبرنگار این کار را انجام میداد که گزارشش در شورای سردبیری طرح و بعد از حذف و اصلاح چاپ میشد.
وی ادامه داد: در برهه فعلی حتی ممکن است کسی با عصبانیت متنی را بنویسد، منتشر کند و بعد هم پشیمان شود! این فضای جدید که بخش زیادی از آن معلول روزگار ماست، ابعاد دیگری هم دارد. بخشی از آن پدیدهای که ما امروز آن را به عنوان «بزه» یا «ناهنجاری» میشناسیم، معلول روزگار است. یعنی شما نباید بگویید که اخلاق جامعه از بین رفته است. چرا که اخلاق جامعه هیچ وقت شرایط ثابتی نداشته است، بلکه همه متغیرها همراه با هم جلو آمده است.
یادگار امام یادآور شد: در دهههای قبل، در یک شهر شاید صرفا یک سینما وجود داشت، اما الأن دیگر همه چیز، از سبک زندگیها تا نوع پوششها تغییر یافته و الگوهای اجتماعی تغییر کرده اند و شاهد ظهور اینفلوئنسرها و سلبریتیها هستیم. این در حالی است که قبلا الگوی یک جامعهای فقط اساتید دانشگاهش، علمایش، حکام و... بودند. الأن الگوی جوانان شما هیچکدام از اینها نیستند. چرا؟ به خاطر این که اصلاً یک بخش دیگری در حال فعالیت است. این تغییرات منحصر به ایران هم نیست، جهان عوض شده است، اما این که ما بگوییم در یک مسیری هستیم که دیگر هیچ کاری نمیشود کرد، این را قبول ندارم؛ این را هم که بگویم تمام کارهایی که در گذشته اتفاق افتاده است، بیخاصیت بوده است نیز درست نیست.
سیدحسن خمینی درباره وضعیت روزنامهها در حال حاضر گفت: روزنامهها قبلاً روزنامۀ دیروز بودند؛ البته غیر از یک سری از آنها که روزنامۀ فردا هستند و مانند بولتنی هستند که آدم آن را میخواند که بداند فردا چه اتفاقی قرار است بیفتد!
وی ادامه داد: در حال حاضر، روزنامهها باید روزنامۀ امروز شوند. خیلی هم کار سختی است. چون کار کاغذی زمان بر است. به خاطر همین هم دچار افت شده اند. روزنامهها باید به سمت تولید «بستۀ خبری و تحلیلی» بروند. بستهای که کسی آن را مجانی جای دیگری عرضه نکند و مردم، حاضر شوند بابت آن پول بدهند. این کار سختی است. الأن هم هنوز این مجلههای ادبی که مثلاً مثل ماهنامه و دو ماهنامه منتشر میشوند، فروش خوبی دارند. چون یک کار تولیدی میکنند که شما آن را در جای دیگری پیدا نمیکنید؛ ولی خبر را شما همه جا پیدا میکنید؛ لذا روزنامه باید خود را از صرف پرداختن به خبر جدا کند؛ باید تحلیل خبر کند و زاویه نگاه خاصی را انتخاب کند.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به برخی پرسشهای حضار در خصوص سخنانش، گفت: فرض را بر این بگذاریم که در یک انتخابات بسیار آزاد، همین تفکری که شما الأن از آن بدتان میآید، ۸۰ درصد رأی آورد، آن وقت هم ناامید نشو. آن وقت هم چه باید بکنید؟ برو تلاش کن که بخشی از جامعه را راضی کنی.
او در پاسخ به این سوال که «آیا بیشتر نگران هستید یا امیدوار؟» گفت: هم نگرانم و هم امیدوار. امیدم بیشتر است. کلاً آدم خوشبینی هستیم. هم آن کسی که نمه پر لیوان و هم آنی که نصفۀ خالی را میبیند، هر دو واقعبین هستند. منتها یکی با دیدۀ امید میبیند، آن دیگری با دید یأس. بالأخره باید تلاش کرد.
وی گفت: سعی کنید بیشتر از این که سلبی باشید، ایجابی باشید. ما الأن در کشورمان مشکل جریانات ایجابی داریم. موج سواری نکنید. اینگونه نباشد که هر مطلب سلبی که میگویند، حالا شما هم یکی بگویید؛ چرا که سلبی حرف زدن کار راحتی است. یک سخن ایجابی بگویید و روی یک نقطه ایجابی بایستید. یک جملۀ مثبت بگویید و از آن دفاع کنید. ببینید، دیگران را به اندازهای که نقد میکنید، سعی کنید ده برابر آن از یکی از گزارههای ایجابی خودتان دفاع کنید. مهم نیست چه میگویید، اما از همان یک مورد دفاع کنید.
یادگار امام ادامه داد: آن امری که امروز جامعۀ ما از آن تهی شده است، این است که امروز همه مشغول کار سلبی هستند. نقد کنید، عیبی ندارد، اما سعی کنید در حوزۀ اندیشه یک بنایی را بسازید. اگر این کلام ایجابی شما الأن ده نفر طرفدار دارد، بگویید که سال دیگر میخواهیم این ده نفر بشود، صد نفر؛ و الّا اگر من بنشینم غر بزنم، کار راحت است. آن وقت باعث میشود که جامعه حس کند، هیچ چیز ندارد و تهی شود. چرا که شما جرأت نداشته اید از گزارهای که قبول داشتید، دفاع کنید.
وی گفت: نقدهایی را که بر گزاره تان وارد میشود، پاسخ دهید و از آن دفاع کنید. در فیلم «روزی روزگاری» شخصیت «قلیخان» را یادتان هست؟ آن دیالوگ، خیلی دیالوگ قشنگی است که گفت که «قلی خان، خان نبود، دزد بود، اولِ جوونیش با خودش نذر کرد که اگر صد تا قافله را در این دشت، لخت نکند، کارش را ول نکند. به نذرش عمل کرد. صد تا قافله را لخت کرد. بعد که رفت، با خودش عهد کرد که یک قافله را از این صحرا سالم عبور بدهد. نتوانست، مشغولالذمۀ خودش شد». امروز هم دزد به اندازۀ کافی که به همۀ قافلهها بزند، هست؛ شما سعی کند یک قافله را عبور بدهید.در مورد «بیان فردا» و یا هر هر رسانۀ دیگری بخواهم حرفی بزنم، باید بگویم که روی یک سخن بایستید و از آن یک سخن دفاع کنید. مهم نیست که چیست؛ هر آنچه که آن را قبول دارید. الأن جامعۀ ما از این حیث تهی است؛ یعنی تابع موج است. همه صبح بلند میشوند و یک اتفاق بد را سیبل میکنند و شروع میکنند به دشنام دادن دادن و تا شب که خسته میشوند ادامه میدهند تا فردا که دوباره به یک فرد یا فکر یا اتفاق دیگر بپردازند.
وی در ادامه، در خصوص وقایع اخیر در کشور گفت: در شرایط تلخ و حساس ۵۰ روز اخیر هم که شاهد اعتراضات و اتفاقات ناگواری در سطح کشور بوده ایم، باز هم باید به این نگاه توجه کنیم که چارهای جز حاکم کردن عقلانیت و در پیش گرفتن رویکردهای «راه حل محور» نداریم.در جا زدن در تلخی ها-هرچقدر هم آن تلخیها عمیق و تکان دهنده باشند-دردی را درمان نمیکند و در این میان رسانهها وظیفه بسیار خطیری را بر عهده دارند. رسانههای داخلی نباید صرفا به انعکاس تلخیها بپردازند و به دنبال تحریک احساسات و تشدید تقابلهای اجتماعی مشغول شوند، بلکه باید به دنبال باز کردن افق روشن به روی مسئولین و مردم باشند و در این راستا با کمک نخبگان دلسوز راههای برون رفت از وضع کنونی را ارائه دهند. این راه حلها باید مشفقانه و معطوف به آرام کردن فضای اجتماعی باشد.
سید حسن خمینی یادآور شد: همانگونه که در بیانیه ۶ بندی خویش گفتم، «گفتگو» تنها راه برون رفت از بن بستهای اجتماعی است. اگر رسانههای داخلی برخوردار از آزادی عمل باشند، مهمترین مرجع برای تحقق این هدف هستند؛ ولو در ابتدای امر با مقاومتها و بازخوردهای منفی مواجه شوند. اما باید مسیر گفتگو را بدون ترسیدن از واکنشهای اولیه گشود و آن را بسط داد.
وی ادامه داد: درباره گفتگو لازم است این نکته را هم اضافه کنم که گفتگو نه تفهیم اتهام به طرف مقابل است و نه به قصد اقناع او انجام میپذیرد. در گفتگویی که برای حل مشکلات کشور مطرح کردم، اصلا قصد نباید حتی کشف حقیقت باشد. بحث برای کشف حقیقت در جای خود کاملا درست است، ولی گفتگو برای یافتن راه حلی است که همه ضمن حفظ عقاید خود به آن تن دهند و آن را مفیدترین راه بدانند. گفتگو البته در سطح ملی در انتخابات سالم تجلی مییابد. یعنی همه حرفها در آنجا زده میشود و مردم هم آن را کسی را که میخواهند انتخاب میکنند.
وی با بیان اینکه در گفتگو باید طرفین خود را هم سطح دیگری بدانند، ادامه داد: و صد البته هرگز نباید به مقدسات و محترمات طرف مقابل توهین کنند؛ و به خاطر همین هم خشونت پایان گفت و گوست. چرا که خشونت توهین عملی است. پس دشنام و توهین و خشونت و ستیزه جویی راه هر گونه گفتگو را میبندد.
وی با هشدار نسبت به اینکه امروز بزرگترین مانع گفت و گوی واقعی و موثر در کشور، بسط خشونت است، گفت: خشونت بلای خانمانسوزی است که میتواند کشور را به بدترین شرایط متصور برساند و رسانهها وظیفه دارند همگان را نسبت به این خطر هشدار دهند.
سید حسن خمینی با ابراز همدردی با تمام کسانی که در اعتراضات اخیر، حمله تروریستی به حرم شاهچراغ (ع) و حوادث سیستان و بلوچستان عزیزان شان را از دست دادند، تصریح کرد: چه از مردم عادی با هر مذهب و تفکر و چه از مأموران دولتی، هر خونی که ریخته شود، متعلق به این ملت بوده است و از دست رفتن هر کدام آنها خسارت بار است.
خشونت کینههای عمیق میآفریند
وی افزود: البته وقتی از خشونت سخن میگوییم، صرفا خشونت فیزیکی مدنظر نیست و خشونت کلامی را هم شامل میشود. بدن معنا که همانگونه که صحنههای تلخ و بعضا فجیع در خیابانها خطرناک است، خشم کلامی نیز ویرانگر تمام پیوندها و ارتباطات اجتماعی است. چه زبان به ناسزا و فحش گشودن و چه تهدید و خط و نشان کشیدن؛ جز تعمیق مشکلات و شکافها اثر دیگری ندارد.
سید حسن خمینی با بیان اینکه خشونت کینههای عمیق میآفریند، گفت: باید جلوی این چرخه خطرناک را گرفت و تلاش کرد تا ضمن آرام شدن زمینه برای اصلاح زمینههای بروز اعتراضات و شنیدن سخن مردم فراهم شود که رسانهها در این میان نقشی اساسی بر عهده دارند.
وی گفت: البته توطئههای دشمنان خارجی و سرمایه گذاری سازمان یافته و پیچیده آنها روی اعتراضات داخلی را نباید دست کم گرفت و همواره باید نسبت به آنها هوشیار بود و دیگران را نسبت به آنها توجه داد.