آفتابنیوز : آفتاب: رییس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به سه شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی گفت: «اسلامیت پایه اصلی ماست، اگر آزادی نباشد مردم با ما نخواهند بود و اگر استقلال نباشد همه چیزمان از بین میرود پس این سه رکن باید یکدیگر را تقویت کنند».
به گزارش سرویس سیاسی آفتاب به نقل از ایسنا، آیتالله هاشمی رفسنجانی طی سخنانی در همایش «ایران و استعمار انگلیس» در تالار علامه امینی دانشگاه تهران با بیان اینکه «اگر هر کدام از این سه شعار خدشهدار شود، ما بقیه را هم از دست میدهیم» افزود: «نمیدانم اولین بار چه کسی این سه شعار را مطرح کرد، اما فطرت مردم از نبود این سه رنج میبرد و به همین خاطر این شعارها طرح شد».
وی یادآور شد: «بعد از انقلاب دوران سختی داشتیم شورشها، جنگ هشتساله، تحریم و بیوفایی به معاملات و پیمانها را شاهد بودیم حتی پولهای ما را هم پس ندادند، پس میبینید که یک کشور غیرمستقل چقدر مشکلات دارد».
آیتالله هاشمیرفسنجانی ادامه داد: «ایران در همین مسیر استقلال، آزادی و دین جلو آمد و به تنهایی با وجود مزاحمتهای بینالمللی خود را آنقدر جلو برد که اینک تفاوت ایران کنونی با آنچه ما از حکومت پهلوی تحویل گرفتهایم، بسیار زیاد است».
وی گفت: «اگر دانشمندان ما را میربایند، این از ضعف داخلی ماست، زیرا آنها سرمایه اصلی کشور هستند و کار کشور باید با آنها به سامان برسد».
هاشمی رفسنجانی خاطرنشان کرد: «ما اکنون در دانشگاه تهران حرف میزنیم؛ جایی که زمانی اشراف در آنجا درس میخواندند، اما اکنون ما سه میلیون دانشجو داریم، حتی آماده حذف کنکور هستیم و دانشمندان زیادی داریم».
وی افزود: «ما تا آخرین قطره خون روی استقلال کشورمان ایستادهایم، جمهوری اسلامی شیره جان ماست و ملت هم زیر بار سلب آزادی نمیرود و هرکس میخواهد این کار را بکند، وقتش را تلف کرده است. اکنون زیربناها ساخته شده، نیروهای ما آمادهاند، طرحهای بزرگی میتوانیم اجرا کنیم، در مسائل هستهیی ،IT ، نانو و صنایع پیشرفت زیادی داشتهایم و کارهای دیگری هم میتوانیم انجام دهیم که محصول استقلالمان است».
وی اظهار کرد: «ما راه سختی را پیمودهایم و اکنون در حال درک آثار استقلال هستیم، یکی از وظایف نخبگان و عالمان ما این است که برای مقایسه آن دوره تاریخی با اکنون تلاش کنند. اگر ما امیرکبیر را در آن دوران داشتیم از ژاپن جلوتر میافتادیم زیرا امکانات طبیعی، موقعیت جغرافیایی، منابع انرژی، آدمها و مکتب ما از آنها بسیار غنیتر است. متاسفانه در آن دوره همه سرمایهها ضایع و تلف شد و بیثمر بود».
رییس مجلس خبرگان تصریح کرد: «اکنون ما در حال جلو رفتن هستیم، باید هوشیار باشیم که به خاطر کارهای نسنجیده و بیبرنامهگی فرصت کنونی را از دست ندهیم، و ملت هم دلگرم و همراه ما باشند. انشاءالله بتوانیم با سه رکنی( استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) که در اختیار داریم جایگاه واقعی ایران را در نقشه جهانی پیدا کنیم».
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ابتدای سخنان خود نیز با ابراز خرسندی از برگزاری همایش «ایران و استعمار انگلیس» با توجه به مظلومیت تاریخ ایران گفت: «در دوره قاجار و بعد از آن در دوره پهلوی واقعیات عمدا مکتوم ماند و از آن طرف هم دولتهای خارجی به دلیل آنکه در تاریخ ما محکوم بودند، تا توانستند آن را مکتوم نگه داشتند».
هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: «امروز وظیفه دلسوزان و محققان است که به زوایای تاریک این تاریکخانه وارد شوند و ملت را آگاه کنند».
وی خاطرنشان کرد: «هدف مهمی که من برای آن سخن میگویم مقایسه ایران بعد از انقلاب و ایران دوران قاجار و پهلوی است که چه تفاوت عظیمی پس از استقلال بین این دو دوره وجود دارد. البته این موضوع در اهداف همایش شما نبود، اما هدفدارترین نقطه برای ما این است که ببینیم ملت ایران با انقلابش چه کرده است».
وی یادآور شد: «آنچه تعریف تاریخ معاصر است مربوط به دویست سال گذشته و رفتاری میشود که قدرتهای مسلط دنیا به ویژه روسیه و انگلیس با ما داشتند و وضعیتی که در مقابل آن کشور ما داشت. به اعتقاد من دوران دویست سال گذشته منهای سی سال بعد از انقلاب نمایشگاه عجیبی از حرص، طمع، بیرحمی و حرکات ضد انسان استعمارگران و از سویی بیعرضگی، بیاطلاعی، ضعف مدیریت و نبود آگاهی از سوی مسوولان ایران است».
رییس مجلس خبرگان ادامه داد: «به خوبی میشود این دوران را به صورت سریال تاریخی به مردم نشان داد. گرچه قطعاتی از آن گفته شده اما مجموعاش را باید جمعبندی کنیم؛ چراکه برای آگاهی از وضعیت آن دوران مطالعه این قطعه تاریخی به ویژه برای جوانان و دانشجویان اهمیت فراوانی دارد. ما در انقلاب سه رکن را از زبان مردم مطرح کردیم و آن استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. اکنون میخواهیم روی بعد استقلال تکیه کنیم».
وی خاطرنشان کرد: «این ماجرا در آستانه قرن نوزدهم شروع شد که استعمار غرب نشاط و تحرک جوانی خود را داشت. هدف آنها هم دستاندازی به مراکز مختلف دنیا از جمله خاورمیانه بود. آنها اولا میخواستند بازاری برای سند خود ایجاد کنند، نیروی ارزان بیابند و سلطه سیاسی داشته باشند به نحوی که ملتها در بند نگه دارند تا نتوانند حرکتی انجام دهند».
وی با بیان اینکه «انگلیس و روسیه میداندار استعمار در آن دوران بودند» اظهار کرد: «گاهی هم فرانسه در این میان دیده میشود و به نظر میرسد فرانسه بهتر از دو رقیب عمل کرده است. در آستانه قرن نوزدهم اولین حرکت انگلیس هدف آنها را نشان داد؛ آن تصرف هند بود. در شبه قاره هند همه چیز برای انگلیس و حفاظت از این مستعمره برای آنها در درجه اول اهمیت قرار داشت».
هاشمیرفسنجانی یادآور شد: «یکی از راههایی که میتوانست رقبای انگلیس را به هند برساند ایران بود؛ لذا انگلیس ایران را اولویت خود قرار داد و برای اینکه این راه را برای دیگران ببندد به دلیل اینکه به ایران چشم طمع هم داشت، قبل از سال 1800 بی هیچ دلیلی جزیره قشم را اشغال کرد و در ساحل بوشهر نیروهای خود را پیاده کرد تا با تهدید قرارداد بازرگانی را به ایران تحمیل کرد».
وی ادامه داد: «زمانی که روسیه متوجه این کار شد آنها که با وصیت نامه پطرکبیر آرزوی رسیدن به آبهای گرم جنوب ایران را داشتند، با انگلیس رقابت کردند و ایران قربانی تنازع قدرتهای استکباری شد. البته نقطه ضعف ایران وجود استبداد خفقانآمیز داخلی بود و دوام کار خود را درسایه حمایت خارجیها دید. همین دو عنصر شوم منافع ملت را قربانی کردند».
وی گفت: «استبداد نیاز به استعمارگران از سویی و مستبدین نیازمند به دیگران از سوی دیگر داشت؛ این اتفاقات باید با استراتژی مشخصی تحلیل شود. انگلیس با حضور نظامی در جنوب ایران حرکت خود را آغاز کرد و روسیه هم با ایده وصیتنامه پطر کبیر و با حرکات تند الکساندر اول به طرف ایران حرکت کرد که اولین کارش اشغال گرجستان بود و زمینه جنگ اول روسیه با ایران را فراهم کرد».
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه «جنگ روسیه با ایران فرصت طلایی و استثنایی برای نفوذ انگلیس در ایران بود» گفت: «در سایههای همین تحلیل، انگلیس اولین قرارداد نظامی و دفاعی با ایران را منعقد کرد و در سایه این قرارداد به خیلی جاها ورود پیدا کرد و نفوذش را آنقدر قوی کرد که از شرق و غرب ایران سربازگیری میکرد جاسوس و عامل انتخاب میکرد و توانست نفوذ عمیقی در دستگاه قاجار کند تا از دریچه نیاز ایران هر روز خواسته ناحقی را به آن تحمیل کند».
وی تاکید کرد: «انگلیس برای اینکه هند را از آسیب ناپلئون و روسیه دور کند از شاه ایران خواست به افغانستان حمل کرده و حرکت جدیدی را در منطقه به وجود بیاورد که البته این خواست فرانسه هم بود. ایران در آن مقطع با مساله افغانستان درگیر میشود. در آن زمان هرات جزو ایران بود و ایران در روابط پیچیده استعمارگری گیر میافتد و از این پس مانند توپ در اختیار سه بازیگر عمده؛ فرانسه، روسیه و انگلیس به این طرف و آن طرف پرتاب میشود».
وی اظهار کرد: «البته ایران در آن زمان کشوری قوی بود و اعتبار نظامی بالایی داشت؛ چراکه هنوز اقدامات نادرشاه و کریمخان زند در حافظه مردم بود اما با توطئه استعمارگران ایران روز به روز ضعیف شد و بعد از ده سال از روسیه شکست خورد. همین باعث شد انگلیس ماهرانه قراردادی را برای ایران به نفع روسیه تنظیم کند. پس از جنگ دوم ایران و روسیه هم انگلیس با حیلهگری اقدام به انعقاد قرارداد ننگین ترکمانچای کرد».
هاشمی رفسنجانی گفت: «پس از این اتفاق قاجار دیگر جز با تایید روس و انگلیس اعتباری نداشت و همین باعث شد استعمار این دو کشور با تضعیف دولت ایران اوج بگیرد، به طوری که ایران مقتدری که آنقدر عظمت داشت، طوری گرفتار شد که ایادی استعمار با او برخورد کردند. در جنگ دوم ایران و روسیه هم انگلیس بیشترین استفاده را برای نفوذ در ایران و حفاظت از هند انجام داد».
وی در ادامه با بیان اینکه «جنگ دوم ایران و روس نکات مهمی را در تاریخ قابل توجه میسازد» اظهار کرد: «در این زمان فرانسه دوباره به روسیه نزدیک شد و این باعث شد سربازان روس از غرب آزاد شوند، عثمانی را شکست دهند و ایران را به جایی برسانند که قرارداد ترکمانچای را امضا کنند به همین ترتیب ایران بین انگلیس و روس تقسیم شد و این دو منطقه نفوذ ده سال ایران را رنج داد. حتی دوره بعد از جنگ که آرامش نسبی نظامی وجود داشت هم قطعه تلخی در تاریخ ایران به شمار میرود».
وی ادامه داد: «در این دوران حرکات قومی، دینی و بسیاری جریانهای دیگر از سوی انگلیس طراحی شد و آنها را به جان ملت انداخت تا وحدت ایران را متزلزل کند و نهایتا به جایی رسید که قرارداد شوم رویتر امضا شد که همه خاک ایران را مستعمره انگلیس میکرد؛ گرچه به خاطر فشارها این قرارداد، امضا نشد اما این دوران زمان امتیازگیری و رقابت روسیه و انگلیس در این عرصه بود».
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به رقابت انگلیس و روس در امتیازگیری از ایران گفت: «انگلیس امتیاز کشتیرانی در رود کارون و روسها امتیاز کشتیرانی در سواحل دریای خزر را گرفتند. انگلیس امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهی و روسها امتیاز تاسیس بانک استقراضی را از ایران گرفتند. انگلیس امتیاز راه جنوب و روس امتیاز راه شمال را گرفتند. این دو کاملا با هم بازی میکردند و ایران فقط امتیاز میداد و مبلغی ناچیز برای ادامه حیات خود میگرفت».
وی یادآور شد: «اگر هم شخصیتی آگاه، دلسوز و مقاوم پیدا میشد او را از پای در میآوردند؛ مثل امیرکبیر که کارهای بزرگ زیادی کرد و حتی وقتی فهمید موضوع اصلی هند است، برنامهریزی کرد تا انگلیس را از هندوستان بیرون کند و شاید همین منجر به انقلاب هند شد. امیرکبیر همچنین میخواست ژاپن را الگو قرار دهد، کشوری که در حال پیشرفت بود و زیر سلطه استعمار هم قرار نداشت، اما اینگونه افراد را از میدان به در کردند».
وی اضافه کرد: «آخرین امتیازی که قاجار به انگلیس داد، امتیاز نفت در سال 1901 ـ که تا آخر دوران پهلوی هم ما هنوز گرفتار آن امتیاز شوم بودیم ـ بود. امتیازات پیش از مشروطه بسیار زیاد بود و حتی برخی مراجع در امتیازاتی مثل لاتاری یا دخانیات وارد عمل شدند. بعدها هم که مشروطه به وجود آمد همین دو کشور استعماری به ویژه انگلیس که ظاهرا مدافع مشروطه بود، بساط مشروطه را به هم ریخت. بعد از این دوره دست انگلیس کاملا باز شد. انگلیس به ما خیلی بدهکار است و ما از آنها خیلی طلبکاریم و باید شرمنده باشند».
رییس مجلس خبرگان خاطرنشان کرد: «جنگ جهانی اول با شکست آلمان و عثمانی پایان یافت و تنها انگلیس در هیاهوی بعد از جنگ جهانی اول مقتدرانه سرپا ایستاد و حرکات بلامنازع انگلیس از این پس آغاز شد. با اینکه مجلسی در آن زمان وجود نداشت، مدرس با قرارداد 1919 مخالفت کرد .انگلیس در آن وضع از ایران چه میخواست؟ آن قرارداد لغو شد، اما دست باز انگلیس باعث شد با امضای قرارداد نفت در ایران این همه خسارت به ما وارد کنند».
وی اظهار کرد: «آمدن رضاخان پهلوی؛ افسری بیسواد و قزاق هم با برنامه روشن استعمار بود که با رندی شکلی ظاهرا ملی به خود گرفت. پس از او هم محمدرضای خام را در راس کشور گذاشتند که چارهای جز تسلیم نداشت و جالب اینکه آخرین بار هم محمدرضا با فرمان آنها از کشور رفت. اگرچه ملت قیام کرد ولی تا آنها نگفتند او از ایران نرفت و هر روز سقیر انگلیس و فرانسه با او دیدار میکردند و کاملا به او فرمان میدادند».
وی با بیان اینکه «کسی که مدعی تمدن بزرگ ایرانی بود و ایران را جزیره امن میدانست از بیگانگان فرمان میبرد» تاکید کرد: «حکومت دکتر مصدق را چه کسی ساقط کرد؟ دستاورد ملی شدن صنعت نفت را چه کسی ضایع کرد؟ آیا جز این بود که خاندان پهلوی با کمک بیگانگان این کار را انجام دادند؟ این بنیه استبداد و استعمار بود که با هم همکاری کردند و از منافع یکدیگر دفاع کردند. استعمارگران با رفتن محمدرضا شاه مجبور شدند بساط شان را جمع کنند و با رسوایی از ایران بروند».
هاشمیرفسنجانی ادامه داد: «پس از جنگ جهانی دوم آمریکا هم اعتبار بالایی کسب کرد. ایران در جلسه رسمی غیرعلنی مجلس به صورت فوریت، امتیاز نفت شمال را به آمریکا داد؛ گرچه با هوشیاری برخی افراد این امتیاز عملی نشد و آنها از طریق شرکت در کنسرسیوم آرزوی خود را عملی کردند و ایران را از چنگال انگلیس بیرون آوردند و تحویل آمریکا دادند زیرا دیگر انگلیس نفسی نداشت، اینطور بود که در سالهای آخر شاه فرمان همه چیز به دست آمریکا بود».
وی با بیان اینکه «خاندان پهلوی رو سیاه ایران را ترک کرد و کشور را به مردم تحویل داد» گفت: «امتیاز انقلاب این بود که متکی به مردم بود و با مردم سر و کار داشت که قدرتی زوال ناپذیر و اقیانوسی بیکرانه هستند و نشان داد اگر مسوولان خودخواهی وطن فروشی نکنند مردم هم یار آنها خواهند بود».