مشکلات فیلم کوتاه یکی دوتا نیست. یک کارگردان برای اکران فیلمش سه سال دنبال تهیهکننده میرود، فیلمش توقیف میشود و تندیس بازیگرش را نمیدهند و همان فیلم را به جشنوارههای بینالمللی میفرستند و مورد استقبال گسترده داوران قرار میگیرد، راحله کرمی درباره این ماجرا میگوید که نداشتند پارتی و رابطه تا چه اندازه او ار عقب انداخته و مانع پیشرفتش شده است. در ادامه متن کامل مصاحبه با راحله کرمی، کارگردان جوان فیلم کوتاه را میخوانید.
شما تا الان دو فیلم کوتاه ساختید، یکی از معضلات بخش سینمای فیلم کوتاه بودجه است، شما هم دچار این مشکل بودید یا نه؟
قطعا من هم مثل بچههای فیلم کوتاه از روز اول با این دغدغه مواجه بودم که چه طور با این بودجه میشود کار کرد؟ چون با هر بودجهای هر فیلمی را نمیتوان ساخت، الان هم که گرانی شده و تجهیزات و چیزهای دیگر گرانتر شده، بودجه برای من خیلی مهم بوده و همین طور کسی که در این راه همراه من باشد.
در حال حاضر با مبلغ ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیون تومان میتوان یک فیلم کوتاه درخور ساخت؟
بستگی به فیلمنامه دارد. گاهی اوقات همین مبلغ به کار ضربه میزند، حجم کار فیلم نامه زیاد است و ما به ناچار بخشهایی از سکانسها را حذف میکنیم و یک سری پلانها را بخاطر بودجه نمیگیریم و سر آخر خروجی کار، آن چیزی نیست که توقع داریم. ولی خب کارهایی هم بوده که هزینه تولیدش ۱۰۰ یا ۱۵۰ میلیون بوده است.
ما در دنیا کارگردانانی داریم که یک عمر فیلم کوتاه میسازند و در همین مسیر هم شناخته میشوند و شهرت دارند؛ اما در سینمای ایران این اتفاق نمیافتد و فیلم کوتاه و فیلم مستند سکوی پرش به سمت فیلم بلند میشود، آیا این موضوع باعث ضعف در عرصه فیلم کوتاه میشود؟ اصلا شما موافق ضعیف بودن فیلم کوتاه در ایران هستید؟
قطعا همینطور است. ولی چیز مطلقی وجود ندارد که من بگویم روند تولیدات به سمت خوب یا بد میرود، چون یک سالی آثاری تولید میشود که عالی هستند و سر و صدای بیشتری هم دارند و یک سالی هم این طور نیست. ولی در مورد نکتهای که گفتید، باید به این مسئله اشاره کنم که یک مافیایی در فیلم کوتاه ایران وجود دارد و باعث میشود، منی که عضو انجمن جوانان فیلم کوتاه سینمای ایران نیستم در آنجا دیده نمیشوم. مافیایی هست، حتی در جشنواره فیلمهای کوتاه، آثار بچههایی مثل من یا بچههای شهرستان، دیده نمیشود.
به طور مثال من برای فیلم «دختر خوب» که تازه ساختم، سه سال زمان گذاشتم تا بتوانم یک سرمایهگذار پیدا کنم. برای منی که پارتی نداشتم مدت زمان طولانی بود و فیلمنامه من یک موضوع تاریخ مصرفدار داشت و خیلی بکر بود و هیچکس سراغش نرفته بود، ولی بعد از سه سال دیگر روند پرداختن به آن به امری عادی تبدیل شده بود
آیا در سینمای ایران فیلم کوتاه، سکوی پرشی برای ساخت فیلم بلند است؟
نه، اصلا چنین چیزی به شکل مطلق وجود ندارد. درست است که میتواند یک سکوی پرشی باشد، ولی میتواند سکوی پرتاب هم نباشد.
منظورم این نیست هر کسی که فیلم کوتاه میسازد، میتواند فیلم بلند هم بسازد، منظورم این است که بعد از آن به یک سرمایه و شهرتی میرسد و دیگر سراغ فیلم کوتاه نمیرود و سراغ فیلم بلند میرود.
یک سری علاقهمندی برای فیلم کوتاه است. شما وقتی درگیر فیلم بلند میشوید، یک مسئلهای هست که شما، مثل خیاطی که همیشه یک تیکه از پارچهای را میدوزد و بعد به او میگویند یک پیراهن بدوز، خیاط دیگر به تکه پارچه دوختن بر نمیگردد، نمیدانم مثالم مثال درستی بود یا نه. اگر دغدغه حرف زدن و مطلب رساندن است، اگر شما در زمان بلندتر بتوانی حرف را برسانی خب قطعا برایت بهتر است. کسی مثل سعید روستایی از فیلم کوتاه شروع کرد وارد عرصه سینمایی بلند شد و دیگر هیچگاه به عرصه فیلم کوتاه بازنگشت. البته شاید بعدا دلشان خواست و برگشتند.
«دختر خوب» از سه جشنواره جهانی جایزه گرفت، جایزه بهترین کارگردان، بهترین فیلم نامه و بهترین بازیگر. یک سری مسائل هست که بعضا مربوط به یک کشور میشود، اما سوژه شما در این فیلم یک موضوع بکر جهانی است، نه این که کسی نپرداخته باشد، در واقع کسی از دامنه نگاه شما نپرداخته بود. یک مقدار در مورد موضوع و بعد جهانی آن صحبت کنید.
آن زمان که من درگیر نوشتن فیلم نامه «دختر خوب» بودم، با آگهیهایی در دیوار مواجه شدم که برای فروش مو بود. خب مو، برای دختران بسیار مهم است و روی آن حساس هستند و وقتی آن مو برای یک مبلغ پول از آنها گرفته میشود برایشان شکننده است و از همانجا داستان «دختر خوب» برای من کلید خورد. به این فکر رسیدم که چه طور یک آدم به فروختن بخشی از خود میرسد؟ البته داشتیم، کبد، کلیه، قرنیه، حتی داشتیم افرادی را که به خاطر گروه خونی خاصی که دارند خون خود را میفروشد. این جا جرقه کارمن بود و شروع به نوشتن کردم.
درباره «دختر خوب»، شما از دختر بچه بازی میگیرید، معمولا یکی از وظایف اصلی کارگردانان، گرفتن بازی خوب است، اما شما چگونه توانستید به این بازی برسید؟
این نظر لطف شماست، من در فیلم قبلیم «عروسک» هم که خودم فیلم نامه نویس و تهیه کننده بودم، بازیگرم جایزه برد. در مورد بازی گرفتن فکر میکنم، بازیگری چیز آموزشی نیست و بیشتر ذاتی است.
ذاتی بازیگر یا کارگردان؟
جدای استعداد بازیگر، ذاتی کارگردان است.
شما بازیگران را با تست انتخاب کردید یا دوره دیده بودند و شما انتخابشان کردید؟
در «عروسک» از بین ۸۰ یا ۹۰ دختر ۸ یا ۹ ساله یک بازیگر پیدا کردیم. برای این کارها در اینستاگرام فراخوانهایی دادیم و بازیگر پیدا کردیم.
بازیگر «دختر خوب»، مبینا آزادی، نابازیگر بودند یا دوره گذرانده بودند؟
دوره بازیگری گذرانده بودند، مثل آقای خلج و شقایق فریاد شیران، اما تجربه بازی نداشتند.
فیلمبرداری در لوکیشنهای شلوغ و کنترل کردن بازیگر و جمعیت سخت است، شما به غیر از بازی خوب گرفتن این مسائل را هم خوب کنترل کرده بودید، جدای از این که توانایی شماست، چه ایدهای برای سراغ محیط شلوغ رفتن در ذهن شما بود؟
من اصولا در مستندها و فیلمنامههایی که مینویسم، بهخاطر این که خودم همیشه بین مردم هستم، دوست دارم در محیط بیرونی باشد، دوست دارم بازیگر فیلمم بین جمعیت و مردم باشد، در «عروسک» همینطور بود. این ماجرا را پررنگتر میکند، که ما این همه چیز را چیدیدم و هدف، آن شخص است.
شما برای کارهای بعدی فکری کردید؟
بله، کار بعدی هم از معضلات اجتماعی است و باز هم سوژه، بچهها و نوجوانها هستند. فیلمنامه آن اثر را نوشتهام و کار در حال تولید است.
در فیلم اول کسی از من حمایت نکرد و خودم تهیه کننده بودم، بعد از ساخت در جشنواره داخلی جایزه زیادی بردم، بعد از یک زمانی در جشنوراههای داخلی یک جشنوراه بود به اسم کار که آقای عیاری و خسرو معصومی نیا هم داور بودند، یک روز با من تماس گرفتند و گفتند این فیلم توقیف شده و جایزه را به این فیلم ندهید، بازیگر من جایزه برد و در آخر بعد از یک سال دوندگی توانستم تندیس را بگیرم، مدارکش هم موجود است. در فیلم «عروسک» هم این کیف را نبردم و این لذت که جایزه را از دست خود آقای عیاری بگیرم و این جمله که گفته بودند خوشحال هستند که این فیلم را داوری کردند را بشنوم را نبردم. ما بچههای فیلم کوتاه پارتی و آشنا نداریم و با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنیم که در حالت امیدوارانه باید خودمان همت کنیم. در مورد هزینه هم گاهی اوقات با همین دوربین و گوشی در دستمان میتوانیم فیلم بسازیم.
در این دو فیلمی که ساختید، یک نوعهایی به علاوه دغدغه اجتماعی، دغدغه بچهها مخصوصا دخترها را دارید. فکر میکنید این نگاه فمینیستی شما را آزار داده باشد و چرا تا این اندازه به این موضوعها میپردازید؟
شاید اولین فیلمهایم با دختر بچهها بوده باشد، اما دغدغه من زنان هم هستند. تریبون خانمها کمتر است، نه فقط در جوامع ایرانی، بلکه در همه جای جهان و فکر میکنم در بعضی کشورها پررنگتر است. ما که وارد بازار کار شدیم میتوانیم این تریبون را داشته باشیم.
برنامه شما برای آینده چیست؟
کمی بعد از این فیلم کوتاه که میخواهم بسازم، ساخت فیلم بلند را آغاز میکنم.