ترجیعبندهایی، چون «حکمرانی نو»، «تغییرات اصلاحی» و «برنامهریزیهای نوین» از جمله عبارات تکراری است که این روزها، چهرههای اصولگرا به کرات از آن استفاده میکنند تا این گزاره را مطرح کنند که مدیران اصولگرا که این روزها ساختاری یکدست را در همه شوون حکمرانی شکل دادهاند، آماده تحول در همه حوزههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… هستند و تنها گیر آنها برای آغاز اصلاحات، پایان گرفتن تجمعات اعتراضی اخیر است.
اما این نوع اظهارنظرها از کجا نشات میگیرد و پشت پرده آن چیست؟ قبل از پرداختن به پشت پردهها، اما باید دید خط خبری اخیر از کجا تغذیه میشود؟ در شرایطی که بسیاری از اساتید دانشگاهی معتقدند بازگشت کشور به دو ماه قبل ممکن نیست و هنگامهای نو آغاز شده، یک خطر خبری خاص در میان اصولگرایان در حال ترویج این ایده است که کشور آماده اصلاح امور و بهبود شاخصها در همه زمینههاست و کافی است که ناآرامیها پایان یابد تا این تحولات آغاز شوند.
اظهارنظرهایی که به نظر میرسد، برآمده از اتاق فکر نواصولگرایان برای عبور از چالشهای پیشرو باشد، چراکه اعضای جبهه پایداری، اغلب با لحن بسیارتند در خصوص رخدادهای اخیر اظهارنظر میکنند و خواستار برخورد حداکثری با معترضان میشوند.
چراغ نخستین اظهارنظر از این دست را محمدباقر قالیباف در روز یکشنبه در صحن علنی مجلس روشن و اظهار امیدواری کرد: «هرچه زودتر امنیت در کشور به صورت کامل تثبیت شود تا تغییرات مشروع و لازم به سمت حکمرانی نو در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود.» اظهارنظر بعدی با محتوای «اصلاح» و «تحول» را عزتالله ضرغامی یکی از اعضای کابینه سیزدهم عصر یکشنبه در دانشگاه شریف مطرح کرد.
ضرغامی ضمن نقد ایده گشت ارشاد و با اشاره به اینکه شخصا طرفدار همهپرسی است، اعلام کرد: «تحول و اصلاحات نیاز است. خیلیها زودتر درباره گشت ارشاد تذکر دادند و گفتند این روش جواب نمیدهد. ۵ نقطه یک ون گذاشتند و تذکر میدهند و بعد هم این اتفاق میافتد، خب این روش غلط است.» ضرغامی در ادامه بارها از ضرورت اصلاح رویکردهای غلط گذشته و توجه به مقوله تحول سخن گفت.
اما در نخستین ساعات روز گذشته، مصطفی میرسلیم نیز به جمع قالیباف و ضرغامی پیوست و با انتشار توییتی نوشت: «دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و قضایی باید کارایی خود را در اجابت خواسته بر حق مردم انقلابی و نجیب ما، بدون فرصتسوزی نشان دهند… تا اصلاحات اقتصادی و اداری بیش از این به تاخیر نیفتد.» هرچند لحن میرسلیم با لحن قالیباف و ضرغامی تفاوتهایی دارد، اما محتوای آن در راستای همان خط خبری است که میان نواصولگرایان و اصولگرایان سنتی دنبال میشود؛ محتوایی با این مضمون «اینکه اصولگرایان آماده اصلاحند، اما ناآرامیهای اخیر جلوی این تحولخواهی و اصلاحطلبی را گرفته است!»
شکاف عمیق و انشقاق
بسیاری از تحلیلگران معتقدند این رویکرد تازه در جبهه اصولگرایی در واقع محصول شکافی عمیق و انشقاقی است که میان طیفهای مختلف اصولگرا پس از انتخابات ۱۴۰۰ ایجاد شده و این روزها در خصوص رخدادهای اعتراضی اخیر در حال نمایان شده است. در واقع نواصولگرایان و اعضای جبهه پایداری هر کدام راهبرد متفاوتی را در مواجهه با رخدادهای اعتراضی اخیر در پیش گرفتهاند.
در یک طرف، نواصولگرایان به لیدری محمدباقر قالیباف قرار گرفتهاند که تلاش میکنند با لحنی آرامتر در خصوص حوادث اخیر سخن بگویند و اعلام کنند آماده بازنگری برخی سیاستگذاریهای تند هستند، در نقطه مقابل، اما اعضای جبهه پایداری حضور دارند که خواستار برخوردهای تند با مطالبات مطرح شده از سوی زنان، جوانان، اصناف و…هستند. اعضای جبهه پایداری بر خلاف نواصولگرایان، هر نوع تغییر در سیاستگذاریهای قبلی را به معنای عقبنشینی فرض کرده و آن را رد میکنند.
در شرایطی که چهرههایی، چون قالیباف (لیدرنواصولگرایی)، ضرغامی (اصولگرای میانه) و میرسلیم (عضو موتلفه) از ترجیعبندهای اصلاحی استفاده میکنند، اعضای جبهه پایداری با انتشار بیانیههای پیدرپی در گفتگوهای رسانهای هر نوع مماشات با معترضان را رد کرده و از مسوولان قوه قضاییه میخواهند با معترضان برخورد قاطع کنند. چهرههایی، چون مرتضی آقاتهرانی (لیدر جبهه پایداری)، محمدتقی نقدعلی، احمدحسین فلاحی، صالح جوکار و… (از اعضای جبهه پایداری) همگی در ذیل نمایندگانی قرار میگیرند که کوچکترین مماشاتی را با معترضان برنتابیده و از دستگاه قضایی برخورد جدی با هر نوع مطالبهگری را خواستار شدهاند.
دلیل تفاوت دیدگاهها در جبهه اصولگرایی چیست؟
گروهی از تحلیلگران تفاوت دیدگاهها میان نواصولگرایان و اعضای جبهه پایداری را برآمده از این واقعیت میدانند که نواصولگرایان، گسترش رخدادهای اعتراضی اخیر را در حکم فرصتی تلقی میکنند که از طریق آن میتوانند نحوه مدیریت جبهه پایداری در ساختارهای تصمیمساز را زیر سوال ببرند. بر اساس این روایت اصلاح و تحول از منظر نواصولگرایان، جایگزینی آنها با اعضای جبهه پایداری است.
با توجه به اینکه اعضای جبهه پایداری هم در مجلس، هم در دولت و هم در سایر ساختارهای تصمیمساز کشور، نفوذ قابل توجهی ایجاد کردهاند، نواصولگرایان به دنبال آن هستند که بروز رخدادهای اخیر را برآمده از نحوه مدیریت و تصمیمسازی جبهه پایداری معرفی کرده و خواستار تغییر این رویکرد با رویکردی معتدلتر شوند.
بر اساس این مدل فکر چندان عجیب نیست که قالیباف از آغاز اصلاح امور و تغییر در شیوه مدیریت با پایان گرفتن ناآرامیها سخن بگوید، اما مرتضی آقاتهرانی از برخورد شدید با هر نوع مطالبهگری و تداوم وضع موجود. هرچند هستند تحلیلگرانی که معتقدند این رویکردهای متفاوت میان اصولگرایان برآمده از تقسیم کاری است که میان اصولگرایان به عنوان پلیس خوب و پلیس بد ایجاد شده، اما به نظر میرسد، برای قبول کردن رویکرد تحلیلی «انشقاق» دادههای اطلاعاتی افزونتری وجود دارد.
نهایتا باید دید اصولگرایانی که امروز در خصوص ضرورت اصلاح و تحول در همه شوون کشور سخن میگویند، با فروکش کردن اعتراضات اخیر و پایان ناآرامی ها، نیز این وعدهها را محقق میکنند یا اینکه فقط از این تاکتیک استفاده میکنند تا از بحران اخیر عبور کنند و بعد دوباره «در» برای آنها بر «پاشنه» سابق خواهد چرخید.