اعتراف به قتل دخترجوان بعد از شکنجه/ به او شیشه دادم که سرحال شود، اما مرد
در تحقیقات مشخص شد که دختر جوان نسترن نام داشت و اهل یکی از شهرهای جنوبی کشور بود. به‌گفته خانواده‌اش، نسترن آخرین بار برای انجام کاری از خانه خارج شده و دیگر برنگشته بود. آنها در این مدت به‌دنبال وی بودند تا اینکه یکی از دوستان نسترن در تهران با آنها تماس گرفت و گفت که دخترشان در بیمارستان بستری است.
پس از آن عموی نسترن به تهران آمد، اما وقتی به بیمارستان رسید که دختر جوان جان باخته بود. با این اطلاعات، تیم جنایی به تحقیق از دوست نسترن پرداختند. وی گفت: نسترن مدتی پیش از مرگ در سایت همسریابی با جوانی به نام ناصر آشنا شد. این مرد به دوستم وعده ازدواج داد و با این وعده باعث شد که نسترن از خانه‌شان در جنوب کشور فرار کند و به ویلای ناصر در شمال کشور برود.
ناصر خودش را عکاس جا زده و با چرب زبانی اعتماد نسترن را جلب کرده بود، اما به محض رسیدن دوستم به ویلای او در شمال، وی را زندانی کرده بود. نسترن قبل از مرگش به من گفت که ناصر در این مدت او را شکنجه می‌کرد، اما در نهایت توانست از غفلت او استفاده و از ویلا فرار کند. او پس از فرار به تهران و خانه من آمد و وقتی دیدم حالش بد است، وی را به بیمارستان بردم که متأسفانه جانش را از دست داد.
با اظهارات دوست نسترن، ناصر که در یک مشاور املاک کار می‌کرد دستگیر شد. در گوشی تلفن همراه او تصاویر و فیلم‌هایی به‌دست آمد که نشان می‌داد وی در داخل ویلایش نه‌تنها نسترن بلکه دختران دیگری را هم شکنجه می‌کرده است.
این مرد اگرچه در بازجویی‌ها اصرار داشت که بی‌گناه است، اما در نهایت، اسرار مرگ دختر جوان را فاش کرد و گفت: وقتی نسترن قدم در ویلایم گذاشت، ماده مخدر شیشه را در آبمیوه حل کردم و به او دادم. وی بعد از نوشیدن آبمیوه حالش بد شد و من قصد کشتن او را نداشتم، فقط به او شیشه دادم که سرحال شود، اما ظاهرا این کار به قیمت جانش تمام شده است. با اعتراف تازه متهم، وی به اتهام قتل بازداشت شده و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
