نکته مشترک همه سرقتها این بود که فردی آشنا، به راحتی و در حالیکه دسته کلید خانه مالباختهها را در اختیار داشت، وارد آنجا شده و دست به سرقت اموال باارزش زده و متواری شده بود.
یکی از مالباختهها اما در جریان سرقت از خانهاش، به مرد رمالی که یک روز پیش از سرقت، وارد خانه وی شده، مشکوک بود. زن جوان در توضیح این ماجرا گفت: چند وقتی بود که گره ای در زندگیام بهوجود آمده بود و دچار مشکلات فراوانی شده بودم. به هر دری میزدم نمیتوانستم گره از مشکلاتم باز کنم تا اینکه یک روز سفره دلم را برای زن همسایه باز کردم و او مرد رمالی را به من معرفی کرد. میگفت به تازگی با مرد رمال آشنا شده و او برایش نسخه خوشبختی نوشته است. آنطور که زن همسایه میگفت، مرد رمال برای نوشتن نسخه مبلغ زیادی از او نگرفته بود و پس از آن مشکلات زن همسایه حل شده بود. حرفهای او باعث شد که من هم با مرد رمال تماس بگیرم. پس از آن قرار شد که وی برای از بین بردن طلسم زندگیام، به خانهام بیاید. او روز بعد به خانهام آمد و پس از دقایقی، نسخهای به من داد و گفت که اگر آن را اجرا کنم، طلسم زندگیام باطل میشود. بعد از رفتن او، به طرز عجیبی کلید خانهام ناپدید شد و شب بعد که به خانه مادرم رفته بودم، دزد به خانهام زد و همه طلا و جواهراتم را سرقت کرد. حالا هم شک ندارم که سرقت از سوی مرد رمال، صورت گرفته و احتمالا وی روزی که به خانهام آمده بود، کلید خانه را سرقت و در غیبت من به آنجا دستبرد زده است.
بازداشت در پاتوق مالخران
تعداد شاکیان در این پرونده در حال افزایش بود تا اینکه چند روز قبل، گزارشی در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت که نشان میداد چند نفر در منطقهای، حوالی منیریه جمع شده و دست به فروش اموالی میزنند که بهنظر میرسد سرقتی است.
در این شرایط مأموران راهی این محل شدند و چند فرد مشکوک را دستگیر کردند؛ یکی از آنها مالخری تحت تعقیب بود که مأموران از جیب کاپشن او، طلا و جواهراتی کشف کردند که همه آنها مسروقه بودند. متهم پس از انتقال به اداره آگاهی تهران، تحت بازجویی قرار گرفت و به سرقتهای سریالی اقرار کرد.
این مرد ۴۰ساله که سوابق زیادی در پروندهاش دارد، همان دزد آشنایی بود که به خانه شاکیان دستبرد زده بود و پس از اقرار به دستبردهای سریالی، به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان، در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت.