اقتصاد ایران سال هاست که با فشارهای گستردهای از جانب تحریمهای خارجی رو به رو است. فشارهایی که مخصوصا در برهههایی نظیر اوج گیری کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران، ماهیت جدیتر و گسترده تری را نیز به خود میگرفتند. فشارهایی که در کنار برخی سومدیریتهای داخلی، آسیبهای جدی را به فضای کلی اقتصاد و شاخصهای مهم آن وارد کرده و میکنند. با این همه، در مدت اخیر و همزمان با وقوع اعتراضات در کشورمان، شاهد نوعِ خاصی از کنشگریهای دولتهای غربی علیه ایران با تاکید بر حوزههایی نظیر مسائل حقوق بشری و دموکراسی و یا مساله اتمی کشورمان بوده ایم.
در این راستا، به تازگی تروئیکای اروپایی پیش نویس قطعنامهای را علیه فعالیتهای هستهای کشورمان به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی ارائه کرده و متعاقبا اعضای شورای مذکور را نیز جهت تصویب آن با رای بالا، قانع کرده اند. در کنار این ها، شمار قابل ملاحظهای از دولتهای غربی به صورت جداگانه و یا جمعی (مثلا در قالب اتحادیه اروپا) اقدام به تحمیلِ تحریمهایی علیه کشورمان کرده اند.
موضوعی که همانطور که پیشتر گفته شد با توجه به مساله اعتراضات جاری در ایران و تداوم برخی سومدیریتها، اما و اگرهای زیادی را در مورد روندهای آتی در چهارچوب اقتصاد ایران و سرنوشت آن مطرح کرده است. این موضوع مخصوصا با توجه به اینکه دولت ابراهیم رئیسی از چند ماه قبل از اراده خود جهت انجام جراحی در اقتصاد ایران سخن گفته و اقداماتی را هم در این رابطه در پیش گرفته، از ابعاد جدی تری برخوردار میشود.
از این رو، فرارو در گفتگو با "عطا بهرامی"، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصادی، به واکاوی برخی از مهمترین پرسشهای مرتبط با وضعیت کنونی و شرایط آتی اقتصاد ایران، به ویژه با توجه به شماری از مولفههای داخلی و بین المللیِ موثر در قالب این معادله پرداخته است.
"عطا بهرامی"، استاد علم اقتصاد و کارشناس مسائل اقتصادی در ابتدا در پاسخ به این سوال که مواضع و رویکردهای تهاجمی و تند اخیر کشورهای غربی علیه ایران، چه معانی را برای اقتصاد و حکمروایی اقتصادی کشورمان به همراه دارد؟ گفت: «بازارهای مالی ما در مدت اخیر چندان شاهد نوسان نبوده اند. در شرایط کنونی بازار بورس وضعیت بهتری دارد، بازار ارز همچنان نابسامان است، بازار طلا نوعی همپوشانی با بازار ارز دارد و در نهایت، بازار مسکن نیز تا حد کمی عقبگرد را در شرایط رکود تجربه میکند. از چشم اندازی کلی اینطور به نظر میرسد که به دلیل چرخش قابل توجه کشور در دوره ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی به سمت "محور شرق"، دولتهای غربی مایلند تا سیاست خارجی ایران همچنان در مدار غرب باقی بماند و البته که نکته عجیب در این معادله این است که آنها حاضر به دادنِ امتیازی نیز به ایران در این رابطه نیستند».
بهرامی افزود: «الگوی غالب در گروکشیهای بین المللی این است که مثلا اگر قرار است کشوری را از یک جهتگیری خاص دور کنند، به آن امتیازاتی نیز بدهند. اما این در مورد ایران صدق نمیکند. ایران در عرصه مبادلات تجاری خود به دنبال خرید کالاهای مورد نیازش با قیمت پایین و به صرفه است و در عین حال توقع دارد که بازارهایی را نیز در اختیار داشته باشد تا بتواند کالاهایش را بفروشد. این انتظار حداقلیِ تهران، مورد تایید غرب نبست».
وی گفت: «آنها ایران را تحریم کرده اند، از انجام سرمایه گذاری در ایران خودداری و حتی آن را به نحو گستردهای ممنوع و تحریم کرده اند، و صرفا تاکید دارند که ایران باید در مدار غرب باقی بماند (به طور خاص از حیث مراودات سیاسی و اقتصادی). با این حال، مثلا ارتباطات اقتصادی ایران با چین برای ایران سود به همراه داد، زیرا قیمت رقابتی خوبی دارد و در عین حال وقتی ایران مایل به فروش کالاهاش در بازارهای خارجی نیز است، قدرتهای شرقی از ایران درخواست میکنند تا عضو اتحادیه تجاری اوراسیا شود و سپس هرآنچه میخواهد را بفروشد».
این کارشناس مسائل اقتصادی کشورمان گفت: «در این راستا از منظری دیگر همچنین شاهدیم که روسها از سرمایه گذاری ۴۰ میلیارد دلاری در پارس جنوبی حرف میزنند و چینیها نیز در قالب برنامه مشارکت راهبردی ۲۵ سال با ایران، از سرمایه گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری (و حتی بیشترِ) خود در ایران در حوزههای مختلف خبر میدهند. در عین حال چینیها در هر پروژهای که در ایران وارد شده اند، عمدتا کار را با سرعتی بیشتری در قیاس با همتایان غربی خود به پیش برده اند.
مجموع این مسائل موجب میشوند تا ایران به سمت محور شرق جذب شود. موضوعی که مطلوب غرب نیست و البته این نارضایتی تا حد زیادی جلوههای عینی خود را در قالب تحولات جاری کشورمان نیز به نمایش میگذارد. "هنری کسینجر" سیاستمدار و دیپلمات شناخته شده آمریکایی معتقد است که هر کدام از دو کنشگرِ چین و آمریکا که ایران را با خود داشته باشند، در رقابت جهانی با طرف مقابل خود، پیروز خواهد بود. در این فضا، چرخش ایران به شرق موجب موجب شده تا غرب تحرکات زیادی را انجام دهد تا بار دیگر ایران به مدار مطلوب غرب باز گردد. در غیر اینصورت آنها چالشهایی جدی را برای کشورمان ایجاد خواهند کرد».
عطا بهرامی در ادامه تصریح کرد: «به طور کلی من بر این باورم که در حوزه اقتصادی، مشکلات کشورمان تا حد زیادی ریشه داخلی دارند و به آنها به اندازه کافی توجه نمیشود. مثلا بانک مرکزی به سمت تک نرخی کردن قیمت ارز نمیرود و مدام از افزایش بهای آن تعجب میکند. مگر میشود بازار ارز تک نرخی نباشد و ما نوسانات ارزی را تجربه نکنیم؟ از این منظر من معتقدم که نوع رویکرد دولتهای غربی در رابطه با ایران، چه از حیث سیاسی و چه اقتصادی، نوعی "گروکشی" را تداعی میکند که همانطور که گفتم، ریشه در سیاستها و جهتگیریهای کلان کشورمان دارد. در این راستا، غرب بر این نکته تاکید دارد که برخی فضاهای تنفسی را در اختیار ایران قرار میدهد، اما ایران در مدار غرب بماند. در واقع آنها وضعیت تحریمی جاری علیه کشورمان را مناسب میبینند و مثلا در این میان یک نسخه طولانیتر از توافق برجام را هم میپسندند. این رویکرد در سطحی کلان در چهارچوب منافع ملی ما نیست و نظام سیاسی در ایران نیز این را نمیپذیرد و در نتیجه اکنون شاهدیم که سیلی از فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران روانه شده است.»
عطا بهرامی در ادامه در پاسخ به این سوال که وضعیت ایده "جراحی اقتصادی" طرح شده توسط دولت ابراهیم رئیسی در شرایط کنونی را چگونه میبیند؟ نیز گفت: «چالش اصلی این است که ما وقتی یک برنامه و طرح کلان داریم، در ابتدا و در سطح تئوری، فضا برای آن باید منسجم باشد تا در عرصه عملی، شانس تحققش بالا رود. با این حال، متاسفانه در دولت کنونی حتی در قالب تئوریک و آنچه در مورد ایده جراحی اقتصادی مطرح میشود نیز شما ردی از انسجام و فهم مشترک (در مورد خودِ ایده) را نمیبینید».
وی گفت: «صرفا یکسری کلی گوییها انجام میشود و یک سال نیز این ایده را طول داده اند و چشم انداز روشنی هم در این رابطه دیده نمیشود. مثلا از تک نرخی شدن ارز صحبتی نمیشود و یا در مورد نظام یارانهای هنوز ابهامات زیادی وجود دارد و در مورد اقتصاد مجوز محور و فرآیندهای قیمت گذاری نیز تحرک جدی را شاهد نیستیم. تازه وقتی اینها حل شوند، به استراتژی توسعه صنعتی میرسیم. در این وضعیت، وقتی دولت هنوز نتوانسته مقدمات کار را فراهم کند، اساسا هیچ دلیل ندارد که ما تصور کنیم مرحله تعریف استراتژی و اجرایی کردنِ آن، در دسترس است».
بهرامی افزود: «ما در یک بخش مثلا حوزه کشاورزی مشوقهایی میگذاریم، اما در بخشهای دیگر موانع متعددی را پیش رویِ کشاورزان قرار میدهیم. در واقع، نوعی وضعیتی ناهماهنگ و غیرمنسجنم را شاهدیم که انگار نیروهای مختلف، یکدیگر را خنثی میکنند. در حوزه صنعتی نیز میبینیم که مثلا شرکتی که در حوزه فولاد فعال است و بیشتر به خام فروش میپردازد، ۱۰۸ هزار میلیارد تومان سود میکند. این در حالی است که آنهایی که به فناوری بیشتری نیاز دارند از موقعیت مناسبی برخوردار نیستند و به آنها توجهی نمیشود. در این فضا، تعریفِ استراتژی در محیط کلان اقتصاد بی معناست.»
عطا بهرامی در مورد پیش بینی خود از آینده وضعیت اقتصادی ایران گفت: «چالشها و مسائل آزاردهنده اقتصاد ما از زمان آغاز به کارِ دولت ابراهیم رئیسی، وضعیت بهبود را تجربه نکرده اند. صرفا یک ارز ترجیحی حذف شد که تا حدی آثار ثبت داشت. در عین حال، افزایش حقوقها را داشته ایم که این سیاست باید ادامه دار باشد. البته در مورد تحقق این مساله من شک و تردیدهای جدی دارم. با این همه، به نظر من شرایط کلی اقتصادی کشورمان کم به کم بهتر میشود و دلیل آن هم گشایشهای تدریجی خارجی است».
وی افزود: «توجه کنید که تاکید من، بهبود اقتصاد با سرعت پایین است و همین مساله موجب میشود تا مردم به صورت عینی نتوانند این موضوع را تجربه کنند. به نظر من منطقه اوراسیا برای ما و اقتصاد کشورمان بسیار مهم است. این بدان معناست که ما باید تعرفه صفر را در قبال این منطقه چه در چهارچوب صادرات و چه واردات اعمال کنیم. این مساله در نوع خود میزان قابل توجهی از بوروکراسیهای زائد و پر پیچ و خم داخلی ما را از بین میبرد».
بهرامی تصریح کرد: «با این حال، همانطور که گقتم اینها همگی روند کندی از بهبود اقتصادی را برای ما به ارمغان میآورند. ما به سرعت بالاتری از رشد اقتصادی نیاز داریم. از این جهت، چشمانداز آتی اقتصاد ایران را با سرعت کم، رو به رشد میدانم. در این چهارچوب، باید با افزایش سرعتِ آن، کاری کرد که بر وضعیت اقتصادی مردم کشورمان نیز تاثیرگذاری مثبتی داشته باشد و وقوع تغییرات به نحوی ملموس از سوی آنها هم حس شود.»
عطا بهرامی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا همچنان باید انتظار تلاطمهای ارزی را داشته باشیم یا خیر؟ گفت: «به نظر بله چنین خواهد بود. تا زمانی که که نظام ارزی در کشور ما چند نرخی است، وضعیت همین است. اکنون بانک مرکزی هر کاری میکند الا تک نرخی کردنِ ارز. این برای یک تحلیلگر اقتصادی نظیر من واقعا عجیب است. هر روز شاهدیم که مسوولان ارشد بانک مرکزی از رونمایی از یک بسته ارزی جدید صحبت میکنند با این حال در مورد تک نرخی شدن ارز صحبت نمیکنند. چند نرخی بودن قیمت ارز موجب ایجاد رانتها و فسادهای مختلف در نظام ارزی کشورمان میشود. در این چهارچوب، ذینفعانِ قدرتمند عملا قواعد بازی را به زیان کشور برهم زده اند. تا زمانی که بازار ارز چند نرخی است، این یعنی میدان دادن به تلاطم و نوسانهای گسترده ارزی.»