کد خبر: ۸۰۹۸۴
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۳۸۷ - ۱۷:۴۶
شمس با چشمان اشک بار:

جانم فدای بازیکنان ایران

بادنجان بم آفت ندارد
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- مهدی جاویدی: حسین شمس با آن چشمان تیله‌ای و هیبتی فتوژنیک آن‌قدر برای تیم‌ملی حرص و جوش خورد تا تماشاگران بازی‌های ایران در جام‌جهانی 2008 عاشقش شوند.
به گفته خودش قبلا از هر 10نفر یک نفر هم نمی‌شناختندش اما پس از بازگشت طوری شده که حتی سرچهارراه‌ هم بی‌‌نصیب از محبت‌های مردم نمی‌ماند.

*مثل این‌که این روزها سرتان حسابی شلوغ است...
بله، به لطف خدا موفقیت تیم‌ملی این‌قدر سرو صدا به راه انداخته که همه رسانه‌ها به سمت فوتسال آمده‌اند و با استقبال بی‌نظیر مردم کلی از ما حمایت کرده‌اند. توجه به فوتسال این‌قدر زیاد شده که الان مردم همه ما را به اسم کوچک صدا می‌کنند و این در نوع خود بی‌نظیر است.

*چطور؟
باور کنید چند روز پیش در یک دبستان دعوت داشتیم که خانم معلم ورزش آنها آن‌قدر قشنگ در مورد تیم‌ملی اطلاعات می‌داد که من شگفت‌زده شدم. ایشان می‌گفت چرا باید فیفا مصطفی و وحید ما را به عنوان برترین بازیکنان جام معرفی نکند! من متوجه شدم چقدر مردم به فوتسال نزدیک شده‌اند و از این بابت بسیار خوشحالم. یک بنده خدا هم سرچهارراه به شیشه ماشینم زد و خواهش کرد فقط مرا ببوسد! 

*البته این ساعت خواب شما هم سوژه شده و فکر می‌کنم همه مردم می‌دانند...
این نانی که عادل خان در دامن ما گذاشت. الان اگر ساعت هشت و پنج دقیقه مرا جایی ببینند می‌گویند چرا الان بیداری مگر ساعت خوابت نگذشته؟! 

*می‌گویید علت این‌که فردوسی‌پور این موضوع را سوژه کرد چه بود؟
خب یک شب ایشان ساعت 9 با من تماس تلفنی گرفت تا در برنامه 90 نظرم را پیرامون یک موضوع بپرسد که دست بر قضا من خواب بودم و وقتی علت را جویا شد گفتم من همیشه ساعت 8 می‌خوابم که این هم شد سوژه برنامه نود. 

*از این‌که در هر برنامه این سوژه تکرار می‌شود ناراحت نمی‌شوید؟
(می‌خندد) نه بابا ، همین که احساس می‌کنم مردم می‌خندند برایم لذت‌بخش است فردوسی‌پور 100 بار دیگر هم بگوید ناراحت نمی‌شوم.

*اما از شوخی گذشته ما که حسابی بعد از بازی ایتالیا نگران حالتان شدیم چون تلویزیون ایران نشان نداد چطور با برنکاد و ماسک هوا از زمین خارجتان کردند...
ممنون از شما اما خدا را شکر که نشان نداد، چون خودم وقتی تکرار بازی را در برزیل در روز آخر دیدم فکر کردم اگر خانواده‌ام این صحنه را می‌دیدند چه اتفاقی امکان داشت می‌افتاد. البته بادنجان بم آفت ندارد و خدا را شکر که توانستیم آن همه ناراحتی را تحمل کنیم.

*شما هدایت تیم‌ملی در جام‌جهانی 2000 گواتمالا را هم بر عهده داشتید چطور آن زمان با تیم‌ملی از مرحله گروهی بالا نیامدید؟
خب من از سال 1999 هدایت تیم‌ملی ایران را برعهده داشتم و تا 2000 هم دو بار ایران را قهرمان آسیا کردم تا راهی جام‌جهانی شویم. در گواتمالا چون اولین تجربه‌ام بود بدون آنالیز حریفان و خیلی راحت به مسابقات رفتیم. آن موقع فکر می‌کردم به همه تیم‌ها باید حمله کنیم تا به پیروزی برسیم به همین خاطر از بازی اول جلوی آرژانتین فقط حمله کردیم و اتفاقا در تایم اول هم یک برصفر جلو افتادیم، گفتیم با همین شیوه نیمه دوم بیشتر گل می‌زنیم اما پایان بازی دو برصفر شکست خوردیم.

*جلوی اسپانیا هم دوباره همین شیوه را ادامه دادید؟
نه به آن شکل اما چون چاره‌ای نبود و اگر می‌باختیم حذف می‌شدیم در دستور کار خود پرس از جلو گذاشتیم اما سرعتی‌های آنها بازی را 7 بر دو به سود اسپانیا تمام کردند. 

*بازی آخر هم تشریفاتی بود.
ما بازی آخر را از کوبای ضعیف بردیم در صورتیکه هیچ توفیری در سرنوشت ما نداشت و فقط خداحافظی‌مان را با سومی در گروه مصادف کرد.

*چطور به یک‌باره لژیونر شدید؟
راستش من پس از استعفاء از تیم‌ملی دعوتنامه‌ای از بحرین دریافت کردم و سال 2001 و 2002 را سرمربی تیم‌ملی این کشور بودم. تجربیات ارزشمندی را آنجا به دست آوردم و تازه فهمیدم تیمی که ضعیف است چگونه باید جلوی حریفان قدر بازی کند و فرار از پرس را تمرین کند. در جام‌ 2002 اندونزی برای اولین بار با کره 2 بر2 مساوی کردیم و تایلند را 8 بر 2 بردیم اما در نهایت حذف شدیم چون این کشور به لحاظ بازیکن خوب فقیر بود. 

*اما در کویت موفق‌تر بودید.
بله اما من پس از بازگشت از بحرین دوفصل به ایران آمدم و یک قهرمانی و نائب‌قهرمانی را به همراه پاس بدست آوردم تا درنهایت راهی کویت شوم. در سال 2003 در مسابقات قهرمانی‌ آسیا در تهران چهارم شدیم که مسئولان آن به تمام بازیکنان نفری یک دستگاه خودروی پورشه دادند. پس از آن به ایران آمدم و شن‌سا را قهرمان لیگ کردم اما باز هم به کویت برگشتم.
 
*پس کویت برای شما خیلی کویت بود.
آنجا به فوتسال خیلی احترام می‌گذاشتند و تمام امکانات هم در اختیارمان بود. سال 2004 با کویت در ماکائو پنجم آسیا شدیم. یک فصل دیگر هم به ایران آمدم و ارم‌کیش را در یک فصل جنجالی نائب قهرمان کردم. در 2005 ویتنام من باز هم سرمربی کویت بودم و ششم شدیم که یادم می‌آید به ایران یک برصفر باختیم تا زنگ خطر را به صدا درآوریم اما این‌بار برای ماندن به ایران برگشتم.
 
*چطور از میان این همه تیم، علم ‌و ادب تازه وارد به لیگ‌برتر را انتخاب کردید؟
آن روزی که به علم‌و ادب آمدم خیلی‌ها گفتند دیوانه شده‌ام که یک تیم دسته یکی را برای مربیگری انتخاب کرده‌ام. اما واقعیت این بود که این تیم را برای آخرتم برگزیدم.

*چطور؟
خب در علم‌و ادب معنویات موج می‌زند و من هم به واسطه ارادت خاصم به حضرت رضا و علاقه‌ای که به حاج آقا قاسمی داشتم به آنجا رفتم. پس از صعود به لیگ‌برتر در این تیم پنجمی ایران را بدست آوردم. در حالی‌که تیم فجرقائم گلوگاه که با علم‌ و ادب بالا آمده بود همان سال به لیگ یک سقوط کرد.

*ماجرای خردجمعی که منجر شد دوباره سکاندار تیم‌ملی شوید چه بود؟
سال 2006 که تیم‌ملی در ازبکستان به ژاپن باخت و برای اولین بار از صعود به فینال بازماند مصادف با تغییرات اساسی در تیم‌ملی شد و آقای ترابیان به عنوان رئیس جدید کمیته فوتسال روی کار آمدند. ایشان با برگزاری جلسه خرد جمعی میان مربیان لیگ‌برتری مرا با قاطع آراء سرمربی تیم‌ملی کرد. 

*می‌گفتند از 14 رای ، دوازده رای به شما بوده، دو رای دیگر به چه کسی داده شد؟
راستش گویا آقای مرتضوی به مربی برزیلی خودش رای داده بود و مثل اینکه یکی دیگر از مربیان لیگی هم نام خودش را نوشته بود!

*خیلی‌ها از دوران جدید حضور شما در تیم‌ملی به عنوان انقلاب فوتسال نام می‌برند.
ما آن روزها دست به ساختارشکنی تیم‌ملی زدیم و با توجه به اتفاقاتی که در زمان سرمربیگری جوراندیرو افتاده بود با ناهنجاری‌ها به شدت برخورد کردیم که با جو قدیم واقعا یک انقلاب بود.

*مگر مشکل تیم جوراندیرو چه بود؟
من ایشان را به لحاظ فنی یک مربی قوی می‌دانم که در استعدادیابی فوق‌العاده است. خیلی از بازیکنان امروز تیم‌ملی توسط او کشف شده‌اند اما فکر می‌کنم به خاطر این‌که زبان ما را نمی‌دانسته خیلی‌ها از او سوءاستفاده کرده و هر چه دوست داشتند را در تیم ملی‌ انجام می‌دادند به همین خاطر من همان روز اول میخ را محکم کوبیدم.

*منظورتان همان اخراج شمسایی و زارعی است؟
من کسی را اخراج نکردم. بعد از اولین جلسه تمرین گفتم بازیکنان باید ظاهر خود را قدری درست‌تر کنند و شب‌ها حق ترک اردو را ندارند اما در پایان اردو این دو بازیکن که نام بردید آمدند و گفتند به دلیل مشکلات نمی‌توانند در تیم‌ملی بمانند. آنها شاید فکر می‌کردند به اتکای برخی روزنامه‌ها می‌توانند به تیم‌ملی برگردند و نزدیک سفر با سلام و صلوات باز خواهند گشت اما من همانجا گفتم رفتن شما دست خودتان است اما بازگشتتان فقط با من است. که پس از مدت‌ها با جلسه‌ای که با ترابیان گذاشتیم فقط وحید را برگرداندیم.

*اما وحید شمسایی در بازگشت ظاهرش چندان فرقی هم نکرده بود! این بهانه‌ای برای همان ساختارشکنی نبود؟

من حرف شما را قبول دارم. اما اثرات آن را دیدید که چطور به نفع تیم‌ملی شد. وحید در همین جام‌جهانی آن بازیکنی بود که می‌خواستیم چون با تمام وجود در خدمت تیم بود و من از بابت این اتفاقات که در نهایت به این‌جا انجامید خوشحال هستم.

به جام‌جهانی 2008 بپردازیم و حماسه‌ای که رخ داد. واقعا نترسیدید با این همه بازیکن جوان که بردید ممکن است بدترین نتایج تاریخ فوتسال به نام شما رقم بخورد؟ 
از این سئوالتان تشکر می‌کنم. اما من واقعا به بازیکن جوان اعتقاد داشته و دارم که این کار را کردم اما ای کاش صداو سیما بازی‌ها ما را در تورنمنت‌های گرندپری و کی‌ال پخش می‌کرد تا می‌دیدید همین جوان‌ها چطور سر جلوی توپ می گذاشتند. من بی‌گدار به آب نزدم و همه نفراتی که شما دیدید ستاره شدند امتحان خود را مقابل تیم‌های بزرگ جهان پس داده بودند. اصغر حسن‌زاده ، مصطفی طیبی و ... هم از این دست بودند.

*در انتخاب نفرات از کسی هم نظر می‌گرفتید؟
بله من مدام با مربیان لیگی در ارتباط بودم و از آنها مشورت می‌گفتم خصوصا برای بازیکن چپ پا. پارسال از سوی آقای ناظم‌الشریعه جاسم سلطانی به من معرفی شد که بازیکن باکیفیتی بود. یا در ارتباط با بازیکن راس ایشان مسعود دانشور را معرفی کردند که دیدید تا چه حد به ما در جام‌جهانی کمک کرد.

*اما انتخاب اصغر قهرمانی 36 ساله به عنوان دروازه‌بان به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. 
اصغر گلر شایسته‌ای است و در همین سن‌و سال هم بسیار خوب عمل می‌کند. شما بازی با آرژانتین ما را منجر به پیروزی تیم‌ملی شد را در گرندپری ندیدید. قهرمانی در آن بازی بسیار خوب و مطمئن نشان داد و ما را بر باور خود مستحکم‌تر کرد. با این حال من می‌دانستم که نظری با بازی‌های خوبش اجازه رسیدن بازی به گلرهای دیگر را نخواهد داد. من از انتخاب اصغر ناراحت نیستم و معتقدم انتخاب این بازیکن یک حسن برای نیمکت بود.

*چه حسنی؟
من مدرس AFC هستم و یکی از موارد تدریسم هم همین رهبری نیمکت است. بازیکنی به درد تیم می‌خورد که وقتی به بازی آمد نهایت تلاشش را برای پیروزی انجام دهد و وقتی نیمکت‌نشین شد تیم را دچار حاشیه و مشکل نکند. همین عظیمایی را ببینید که یک جنتلمن به تمام معناست. هر وقت بازی به او بازی رسید بازی کرد و الا روی نیکمت بود، فقط به موفقیت تیم کمک می‌کرد.

*به بازی‌های تیم‌ملی بپردازیم، جایی که بازی 3 برصفر برده مقابل اسپانیا را 3 بر3 مساوی بیرون آمدیم. 
ما مقابل این تیم که قهرمان دوره قبل جام‌جهانی بود دو بازی تدارکاتی در تهران انجام داده بودیم که کمک بسیار زیادی به ما کرد تا با شرایطشان آشنا شویم. دیدم که هرگاه آنها در دقایق ابتدایی به گل نمی‌رسند و یا حتی گل می‌خورند لوپز سرمربی آنها شدیدا به هم می‌ریزد و این استرس خود را به بازیکنانش منتقل می‌کند و البته از همین موضوع هم استفاده لازم را در جام‌جهانی بردیم. به بازیکنانم گفتم ما اگر 100بار با اسپانیا بازی کنیم 99بار خواهیم باخت و فقط یک بار مساوی خواهیم کرد بنابراین دوست دارنم همین یک بار این‌جا در برزیل اتفاق بیفتد. 

*اما نیمه دوم با نیمه اول کاملا متفاوت بودید.
فراموش نکنید که حریف ما قهرمان جهان بود و حسابی فشار می‌آورد و چه بسا اگر درخشش نظری و دفاع خوب ایران نبود آن بازی را باخته بودیم. پس از این بازی بود که تماشاگران برزیلی را بواسطه متوقف کردن رقیبشان در کسب عنوان قهرمانی، عاشق ایران کردیم و از آن پس در هر بازی مورد تشویق قرار می‌گرفتیم. این را هم بگویم که ولیعهد اسپانیایی برای جلوگیری از برهم خوردن تیمشان سریعا راهی برزیل شد و پاداش یک‌صدهزار یورویی آنها را دو برابر کرد تا روحیه تیم را برگرداند. 

*و پس از کار نه‌چندان دشوار مقابل لیبی و بازی با اروگوئه سخت‌کوش راهی بازی پرهیجان چک شدید.
واقعا بازی پر استرسی بود. چک واقعا قدرتمند بود و شک نکنید اگر در گروه دیگری به غیر از گروه ما بود حتما بالا می‌آمد. به عقیده من آنها از اوکراین هم قوی‌تر بودند اما یک سری بچه پرانگیزه‌ای خورده بودند که هر تیمی در آن بازی جلویشان می‌ایستاد را ناک‌‌اوت می‌کردند. 

*راستی بچه‌های تیم‌ملی می‌گفتند شما در آن بازی کار روانی فوق‌العاده‌ای انجام دادید، مگر شما چکار کردید؟
همه بازیکنان را جمع کردم و تمام اطلاعاتم را از تیم مایلی‌کهن با ذکر تک‌تک بازیکنانی که برای ایران به میدان رفتند را گفتم. همین‌طور جلو آمدم و با اشاره به تمام ترکیب‌هایی که شکست خورده بود، به آرزوی 16 ساله ملت ایران رسیدم. بچه‌ها به دقت گوش می‌کردند و من موفق شدم تیم را با کوهی انگیزه از خواست ملت ایران به زمین بفرستم که من در این بازی لطف خدا را هم با چشمانم دیدم. 

*منظورتان همان گلی که مصطفی نظری گرفت، نیست؟
بله توپ از مصطفی رد شده بود که بازیکن چک ناگهان تعادلش را از دست داد تا دروازه‌بان ما با چالاکی توپ را جمع کند و همان توپ در برگشت منجر به گل صعود ایران به مرحله بعد شد که واقعا فقط و فقط لطف خدا بود و دعای خالصانه مردم. 

*البته که نظری مقابل برزیل هم ستاره ایران بود.
من فکر می‌کنم این بازی بود که همه قدرت واقعی نظری را دیدند و او مصطفی نظری شد. من قبلا هم گفته بودم که از نظری معجزه‌هایی دیدم که فقط مختص به او بود. در بازی با برزیل که همه روی تعداد گل خورده ما شرط‌بندی کرده بودند با کمک دیگر بازیکنان فوق‌العاده ظاهر شد و گاه در یک دقیقه 5موقعیت مسلم را از حریف دفع می‌کرد.ما فقط یک اشتباه داشتیم و از همان هم یک گل دریافت کردیم. 

*گویا بعد از باخت یک برصفر برزیل رسانه‌های آنجا به شدت به مربی خود اعتراض کرده بودند.
چون فالکائو را کم بازی داد. فالکائو بازیکنی فانتزی است اما اولویرا یک مربی نتیجه گراست. در کنفرانس از من پرسیدند که اگر فالکائو را داشتی بازی او را بازی می‌دادی؟ که با سیاست از سرمربی برزیل حمایت کردم و گفتم نظر سرمربی شرط است. اولویرا مربی بسیار خوبی است و الان 138 بازی متوالی است که تیمش هنوز نباخته است. 

*از اکراین که دو بر صفر عقب افتادید گفتیم می‌روید روی 5 تا گل اما...
خب این قشنگی فوتسال است که شاید در یک دقیقه 40 موقعیت گل خلق شود .من بلافاصله تایم‌اوت گرفتم و به بازیکنانم تلنگر زدم که واقعا شما اندازه‌تان همین 8 تیم بود که این‌طوری بازی می‌کنید و همه این‌ها باعث شد به یک‌باره ورق برگردد و شمسایی حساب کار را کلا عوض کرد. از حق نگذریم که داور هم قدری با ما مهربان بود و دو پنالتی ما را گرفت و چند خطایمان را نگرفت.

*وحید در این بازی کارت گرفت و کشاورز اخراج شد آیا خطاهای آنها واقعا لازم بود؟
خطای وحید شمسایی که اصلا کارت زرد نداشت اما داور می‌خواست پس از اینکه مربی آنها را از زمین اخراج کرده بود عدالتش را به رخ بکشد. محمد کشاورز هم می‌توانست خطا نکند اما به هر حال هر فوتسالیستی در مواقع حساس یک جور تصمیم می‌گیرد. به هر حال ما از نبود این دو و البته مصدومیت لطیفی برای بازی بعد لطمه خوردیم.
 
*و تساوی مقابل ایتالیا که به قول یکی از خبرگزاری‌ها تلخ‌ترین تساوی دنیا بود...
واقعا تلخ بود. پیرامون احتمال ناکامی در این این بازی یک بار هم در اردو حرف نزدم و چون در شهر برازیلیا انجام می‌شد مدام می‌گفتم بچه ها بعد از این بازی به ریو برمی‌گردیم و می‌خواهم آنجا چیز‌هایی را که تابحال ندیده‌اید نشان دهم، یعنی غیر مستقیم می‌گفتم باید به چهار تیم فکر کنیم. در بازی با ایتالیا ما بازیکنانی را به زمین فرستادیم که بعضا مجبور بودند در پست‌های غیرتخصصی بازی کنند. با این حال محمد طاهری هم همان اوایل بازی مصدوم شد و تا اواخر بازی مشغول مداوای پایش شدند. 

*با وجود این ما فقط 50 ثانیه کم آوردیم، چرا؟
ما پس از این که از حریف خود جلو افتادیم همه اشتباه کردیم چون ساعت را نگاه می‌کردیم و همین که زمان به زیر یک دقیقه رسید فکر کردیم صعودمان قطعی شده است. جواد اصغری‌مقدم بازیکن راس ما در مقابل سیستم 5نفره ایتالیا از محل استقرار خود 2،3 متر به چپ رفت و با باز شدن دیگر بازیکنان به عوض جمع شدن توپی درون دروازه مان قرار گرفت. البته نظری هم اگر دست به بازی‌خوانی نزده و به چپ منحرف نشده بود می‌توانست این توپ را بگیرد اما مثل این‌که قسمت چیز دیگری بود.
 
*بعد بازی هم که پای شما گرفت و روی برانکارد قرار گرفتید، تیم چه حالی داشت؟
اصلا قابل توصیف نیست که چقدر ناراحت بودیم. نیم ساعت بر روی نیمکت نشسته بودم و توان تکان خوردن نداشتم بچه‌ها هم هر کدام یک گوشه از زمین ولو شده بودند. باور کنید روی سکوها این بچه‌های دبستانی برزیل که برای تماشای بازی‌ها می‌آورند برایمان گریه می‌کردند. با برانکاد مرا به رختکن بردند. بچه‌ها را جمع کردم و گفتم می‌خواهم برایتان حرف بزنم. چه لحظه‌ای بود ... نمی‌دانستم به این بچه‌های باغیرت چه بگویم...(در حالی‌ که نمی‌تواند جلوی گریه‌اش را بگیرد) گفتم بچه‌ها جانم فدای شما که یکباره همه زدند زیر گریه. دیدم پشت سرم فراشی، ترابیان دکتر و ... همه دارند زار می‌زنند. این جو را سفیر ایران در برزیل آقای دکتر شاطرزاده عوض کرد و با تعریف از آنچه در تمجید از قدرت ایران بر روی سکوها می‌شنیده آهسته آهسته بچه‌ها را آماده رفتن کرد. 

*ببخشید نمی‌خواستیم ناراحتتان کنیم اگر فنی سئوال کنیم، شما چه نوع دفاعی را برای ایران در جام‌جهانی انتخاب کرده بودید؟
ما از میان سه نوع دفاع مسقیم و منطقه‌ای و میکس که تلفیقی از این دو است مورد سوم را انتخاب کردیم که در تورنمنت‌های مختلف امتحانش کرده بودیم و دیدید که چه خوب هم جواب داد. 

*و البته تغذیه بازیکنان هم مهم بود شما در شرایطی که در برزیل ذبح اسلامی وجود ندارد چه برنامه غذایی را طی حضور طولانی‌مدت خود پیاده می‌کردید؟ 
طبیعتا همان‌طور که گفتید نمی‌توانستیم گوشت مصرف کنیم بنابراین روی به ماهی ، سیب‌زمینی و تخم‌مرغ آورده بودیم و مقداری کنسرو هم از ایران آورده بودیم. البته این موضوع برای مصطفی طیبی هم دردسرساز شد و به علت مصرف زیاد تخم‌مرغ تا آستانه بیماری هم رسید. 

*بگذریم از قراردادتان با فدراسیون چه خبر، تمدید کردید؟
راستش توافقات شفاهی انجام شده و من باید برنامه چهارساله خودم را به کمیته تیم‌های ملی ارائه کنم تا همزمان با تایید آن قراردادم نهایی شود. 

*گفته بودید در فدراسیون مخالف دارید؟
قبل از رفتن برخی وعده‌ها محقق نشده بود که بازیکنان مدام اعتراضش را به من می‌کردند که من با اعلام استعفاء پس از جام‌جهانی خواستم قدری بار روانی تیم را کنترل کنم و به نوعی به بازیکنانم این انگیزه را بدهم که برای اعاده حیثیت جایگاهشان در مقابل فوتبال باید بیشتر تلاش کنند. البته بعد از این‌که شنیدم آقای کفاشیان گفته‌اند اگر استعفاء بدهد فورا موافقت می‌کنم خیلی دلخور شدم چون هدف من فقط موفقیت تیم‌ملی است.با این شرایط گفتم شاید هنوز هم مخالف داشته باشم. 

*اگر به هر دلیل شرایط همکاری محقق نشود شمس را در کدام تیم خواهیم دید؟
اصلا دوست ندارم به این موضوع فکر کنم چون برای تیم‌ملی کشورم خیلی زحمت کشیده‌ام اما اگر درنهایت مرا نخواستند صحبت‌هایی از سوی ژاپنی‌ها پس از جام‌جهانی شده که به همراه پیشنهاداتی از استرالیا و کویت و بحرین مورد بررسی قرار خواهم داد. 

* 206 ها چی شد؟
راستش با دیداری که با آقای علی‌آبادی داشتیم گفتند در مراسمی همزمان با تیم‌ملی نوجوانان و والیبال از فوتسالی‌ها هم تقدیر می‌کنند اما این‌که پاداش 206 باشد قولی داده نشد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۱۵:۵۴ - ۱۳۸۷/۰۸/۰۸
0
0
واقعا؛ دست سرمربي با اخلاق و غيرتمند كشورمان و يكايك بازيكنان و كادر تيم درد نكند. گل كاشتند.
ناشناس
|
-
|
۱۳:۲۹ - ۱۳۸۷/۰۸/۰۹
0
0
عجب بازیهایی دیدیم از ایران در جام جهانی فوتسال برزیل.
واقعا تا سالیانی بعد در خاطر تک تک ایرانیان می ماند و به خوبی از آن بازیها یاد می کنند. خصوصا بازیهای مقابل چک و ایتالیا.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین