آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه کیهان با انتشار سرمقالهای در حمایت از کاندیداتوری محمود احمدینژاد در انتخابات دهم ریاستجمهوری، رسماً تبلیغات انتخاباتی پیش از موعد را به نفع رئیسجمهور فعلی آغاز کرد.
بهگزارش سرویس سیاسی آفتاب، کیهان در این سرمقاله با عنوان «چرا احمدی نژاد»؟، که به قلم حسین شریعتمداری نگاشته شده است، رسماً وارد مرحله تبلیغ یکی از نامزدهای ریاستجمهوری شد.
این در حالی است که نهتنها کیهان یک رسانه بخش خصوصی محسوب نمیگردد بلکه رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بر پرهیز از ورود زودهنگام به مباحث انتخابات ریاستجمهوری دهم هشدار دادهاند.
در این یاداشت آمده است:
«آیا این تلقی فراگیر که احمدی نژاد شایسته ترین گزینه برای ریاست جمهوری آینده است با برخی از انتقادهای جدی که نسبت به دولت نهم و شخص ایشان وجود دارد، در تناقض نیست؟! یادداشت پیش روی درباره این گزاره «به ظاهر متناقض» است و چرایی شایستگی احمدی نژاد برای ریاست جمهوری دهم را با استناد به امتیازهای برجسته و غیرقابل انکار و بعضاً منحصر به فرد او پی میگیرد و براین واقعیت نیز چشم نمیبندد که «فقط آنهایی که دیکته نمینویسند غلط ندارند» و کسانی که به هنگامه نبرد، کنج عافیت میگیرند و در خانه مینشینند، زخم بر نمیدارند!
1- «نمایش نقطه ایده آل» یکی از شگردهای رایج و پرمصرف در عملیات روانی است که این روزها در حجم انبوهی از سوی دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنان علیه احمدی نژاد به کار گرفته می شود. حریف در این شگرد روی نقطه ایدهآل به عنوان خروجی قابل قبول یک پروژه انگشت می گذارد و از این طریق میکوشد تمامی گامهای بلند و اقدامات مثبت و مؤثری را که برای رسیدن به آن نقطه ایده آل انجام گرفته نادیده انگاشته و بیثمر جلوه دهد.
به عنوان مثال در جریان جنگ تحمیلی، سقوط صدام و فروپاشی حزب بعث عراق نقطه ایده آل ما بود و در پایان جنگ، اگر چه به این نقطه نرسیدیم ولی طرف پیروز جنگ بودیم چرا که با حمله صدام، قرار بود انقلاب اسلامی برچیده شود، نظام جمهوری اسلامی ایران سقوط کند، کشورمان تجزیه شود، خوزستان به یکی از استان های عراق تبدیل شود و... دشمنان به هیچ یک از این اهداف رسماً اعلام شده خود نرسیدند، بنابراین بدیهی است که ایران اسلامی طرف پیروز جنگ بوده است ولی حریف با این استدلال که صدام سقوط نکرده است، جمهوری اسلامی ایران را در تحقق اهداف خود «ناکام»! و طرف شکست خورده جنگ معرفی می کرد! مسخره نبود؟!
2- احمدینژاد در آغاز کار از اهداف بلند و سرنوشت سازی به عنوان نقاط ایده آل دولت نهم یاد کرد که آرزوهای بر زمین مانده مردم و نظام بود، اهدافی نظیر، تأکید بر آموزههای اسلامی و انقلابی، اولویت دادن به محرومان و مستضعفان، مبارزه با مفاسد اقتصادی، توزیع عادلانه ثروت، ایستادگی در مقابل باج خواهی دشمنان، پاکدستی و ساده زیستی دولتمردان، جلوگیری از ریخت و پاش بیت المال، مبارزه با رانت خواری، تلاش و کار بیوقفه و پیوسته و....
اکنون سه سؤال مطرح است. اول این که آیا می توان در ارزشمند بودن اهداف اعلام شده کمترین تردیدی داشت؟ و دوم آن که آیا احمدی نژاد برای رسیدن به این اهداف همه تلاش و تمامی شب و روز خود و کابینه اش را به کار نگرفته است؟ و آیا در این راه هیچ لحظهای را از دست داده است؟ و سوم آن که کدام چشم واقع نگری میتواند، موفقیتهای فراوان و شگفتانگیز احمدی نژاد و گامهای بلندی که برای تحقق این اهداف برداشته است را نادیده بگیرد؟ هرچند که در برخی از موارد به دلیل طبیعت طولانی مسیر، هنوز به نقطه ایده آل نرسیده باشد. مثلاً درباره اهدافی مانند مبارزه با مفاسد اقتصادی، آیا میتوان یک نمونه -فقط یک نمونه- از بیتوجهی دولت به این پدیده و یا دست داشتن دولتمردان در اینگونه پلشتیها را آدرس داد؟ راستی چرا شماری از مفسدان اقتصادی در دولتهای گذشته برو بیا و آلاف و اولوف فراوانی داشتند و در دولت نهم همه مفسدان اقتصادی در صف مخالفان احمدی نژاد ایستادهاند؟ و...
3- دولت نهم با تلاش پیوسته و شبانه روزی -که اگر نگوئیم از مرز طاقت فرسایی گذشته است، به یقین باید بپذیریم روی این خط قرار دارد- گفتمان کار و تلاش بی وقفه را با دو شناسه «انقلابی» و «مردمی» نهادینه کرده است این تحول بزرگ که به تدریج حلقههای میانی و بدنه دولت را هم فرا میگیرد، نیاز حیاتی نظام و آرزوی دیرینه مردم بوده است که متاسفانه در دولت های سازندگی و اصلاحات مورد توجه جدی قرار نگرفته بود. کدام مسئول و دولتمردی را میتوان آدرس داد که در اوج پرکاری به اندازه یک چندم احمدی نژاد فعال و در همان حال تلاش بیوقفه او با دو ویژگی انقلابی و مردمی توأم بوده یا باشد؟! یکی از وزرا که سابقهای طولانی در جبهه و جنگ دارد و سال های متمادی است روزانه فقط یک وعده غذای سبک میخورد، برای نگارنده تعریف میکرد در یکی از سفرهای استانی آقای احمدی نژاد متوجه این ویژگی او شده بود.
تصور نگارنده این بود که حتماً احمدینژاد ایشان را ملامت کرده که چرا چنین میکنی؟ ولی واکنش آقای رئیس جمهور این بود که؛ مبادا کار نمیکنی که تپل! ماندهای؟! شاید این واکنش آقای احمدی نژاد سختگیرانه بوده است، شاید! ولی فرهنگ او همین است، کار مداوم برای مردم با امید به رضای خدا و پاداش اخروی.
4- احمدی نژاد، سازوکار و مسیر حرکت دولت را که متأسفانه طی دو دهه گذشته از محور اصلی فاصله گرفته بود، به بستر اصلی بازگرداند. گفتمان امام و انقلاب را نه فقط بر زبان که در میدان عمل به کار گرفت و دقیقاً به همین علت -و فقط به همین علت- دشمنان بیرونی و دنباله های درونی آنها که این بار سربازی فداکار و از خودگذشته را پا به رکاب رهبری میدیدند و حاکمیت دوباره گفتمان اصیل انقلاب را در افق ایران اسلامی رصد میکردند، با همه توان به او تاختند و عجیب آنکه از یک سو عملکرد او را کم اهمیت جلوه میدادند و از سوی دیگر برای مقابله با روش و منش او از هیچ خصومت، توطئه و تبلیغ سوء چشم نمیپوشیدند... خدا بر درجات حضرت امام(ره) بیفزاید که در اینگونه موارد خطاب به آمریکا و اسرائیل می فرمود؛ «اگر می گویید چیزی نشده پس چرا اینهمه سرو صدا میکنید»؟! کینه توزی دشمنان بیرونی از آن روی بوده و هست که دولت نهم را در اصرار بر مواضع امام و رهبری قاطع و جدی ارزیابی می کند و دنبالههای داخلی آنها نیز با حضور دولت اصولگرا، رشتههای چندین و چند ساله خودرا پنبه شده میبینند. اگر سیاست خارجی دولت نهم موفقیت آمیز نبوده است چرا آمریکا و متحدانش برای مقابله با احمدی نژاد و دولت نهم، این همه هزینه می کنند و خود را به آب و آتش می زنند؟ آیا آمریکا دوستدار ایران است؟ راستی چه شده که آمریکا و برخی از احزاب و گروههای داخلی روی یک نقطه اشتراک نظر کامل دارند و آن، این که رئیس جمهور آینده هرکه میخواهد باشد فقط احمدی نژاد نباشد، چرا؟!
5- در محور حملات خارجی و داخلی به دولت نهم دقت کنید، اکثر قریب به اتفاق این حملات قبل از آن که متوجه احمدی نژاد باشد، حمله به مبانی انقلاب، اسلام و نظام جمهوری اسلامی است. به بیان دیگر، احمدینژاد بهانه است و دشمنان «مستی بهانه کرده و گریه میکنند»!
شعار اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود، سخن حضرت امام(ره) و سیاست رسمی نظام است. مبارزه با مفسدان اقتصادی، تأکید رهبر معظم انقلاب است. ایستادگی در مقابل باج خواهی قدرتهای استکباری، خواست امام، آقا و مردم بوده و هست. مقابله با رانت خواری، قانون جمهوری اسلامی است، اولویت دادن به محرومان و مستضعفان و جلوگیری از مفتخوری کلان سرمایه داران نظر صریح امام، رهبری و آرزوی مردم است و... بنابراین احمدی نژاد با عرض پوزش «کتک خورش ملس است» و برخلاف بعضیها که حفظ منافع خود را بر پاسداشت اسلام و انقلاب و منافع ملی ترجیح میدهند، در مقابل این تهاجم گسترده شانه خالی نمیکند. در میان «باباشمل»های تهران -همان کلاه مخملیها- رسم بود وقتی کسی به آنها میگفت «تو بمیری»! شانه خود را تکان داده و میگفتند «رد کردم»! یعنی، چرا من به خاطر تو بمیرم!
6- دولت نهم تودههای عظیم مردم مؤمن و انقلابی را که متأسفانه طی چند سال گذشته تقریباً غریب مانده و از مسئولیت ها دور بودند، به کانون سیاستپردازی و تصمیم سازی وارد کرد. نگاهی به اعضای کابینه شامل وزرا و معاونان رئیس جمهور نشان میدهد که اکثر قریب به اتفاق آنها اگرچه افرادی با تخصصهای بالا هستند ولی پیش از ورود به دولت نهم، ناشناخته بوده اند. همین پدیده در مسئولیتهای میانی هم به وضوح قابل دیدن است، معاونان وزرا، مدیران کل، استانداران، فرمانداران، رؤسای ادارات و... این در حالی است که دولت نهم مطابق آمار موجود کمترین جابه جایی را در سطح کارشناسان بدنه داشته است اگرچه تغییرات در سطح وزرا- البته به قصد کارآمد کردن کابینه و صرفنظر از درستی یا نادرستی آن- چشمگیر و بیرون از حد انتظار بوده است.
به کارگیری نیروهای متعهد اما ناشناخته، ضمن آن که از ایستایی و گردش مسئولیت در حلقه ای محدود جلوگیری کرده است، سپردن کار مردم به افرادی از جنس خود آنها نیز بوده است که نزدیکی و پیوستگی «مردم- دولت» نتیجه طبیعی آن است.
7- سفرهای استانی، حضور بی واسطه در میان مردم و تشکیل جلسات کابینه در تمامی نقاط کشور که در مواردی پای هیچ مسئولی حتی در سطح مدیرکل نیز به آنجا نرسیده بود، مصداق بدون ابهامی از مردم سالاری دینی است. پیش از این هم رؤسای جمهور به استانها سفر میکردند ولی آن سفرها، بیشتر به یک بازدید تشریفاتی شبیه بود و یا به منظور افتتاح فلان طرح و پروژه صورت میگرفت اما، سفرهای استانی هیئت دولت نهم، حضور جدی کابینه و تصمیم سازی در استان مربوطه است. ضمن آن که پیوند و همدلی مردم از اقوام و مذاهب متفاوت را در پی دارد.
8- نگاهی به صف حامیان و مخالفان دولت بیندازید، آیا درس آموز نیست که تودههای مؤمن و انقلابی مردم یعنی همانها که به قول حضرت امام(ره) صاحبان اصلی انقلاب هستند در دایره بزرگ طرفداران دولت قرار دارند و تمامی دشمنان تابلودار بیرونی و داخلی انقلاب، نظیر آمریکا، اروپا، اسرائیل، گروهکهای تروریستی ضدانقلاب، مفسدان اقتصادی، حرامخواران و برخی از احزاب داخلی که پرونده سیاهی از حمله به ارزشهای اسلامی و انقلابی و همخوانی با قدرت های بیرونی دارند در حلقه مخالفان سرسخت دولت نهم جای گرفتهاند؟ و صد البته، حساب منتقدان دلسوزی که به پاره ای از عملکردهای دولت و یا شخص رئیس جمهور انتقاد دارند و رفع آن را به نفع نظام میدانند، از حساب مخالفان یاد شده جداست. و در این میان، برخی از مردم نیز نسبت به مسائلی نظیر گرانی و تورم گلهمند هستند که گلایه آنها شنیدنی و پذیرفتنی است ولی باید به این نکته توجه داشت که اگر مشکلی در میان است- که هست- مشکل مشترک دولت و مردم است، نه آن که دولت در برخورد با اینگونه مشکلات و دغدغههای مردم حساب خود را از آنان جدا کرده باشد. و تاکید دوباره بر این سخن خطاب به رئیس جمهور محترم ضروری است که حساب نقدهای دلسوزانه و خیرخواهانه را از مخالفتخوانیهای حرفهای! جدا کنند و اگر دومی را به حساب نمیآورند -که چنانچه منطقی بود باید ارج نهند- اولی را قدر بدانند و بر صدر بنشانند، چرا که همه چیز را همگان دانند و تصمیم عقل جمعی بر تصمیم سازی فردی، به یقین برتری دارد.
9- اکنون باید گفت؛ در مقایسه میان دستاوردهای بزرگ دولت احمدی نژاد و کاستیهای آن که با نقدهای جدی نیز روبرو بوده است، کفه دستاوردها سنگینی فوق العادهای دارد و مثلاً اگر امتیاز احمدی نژاد بدون کاستی 100 باشد، مجموعه کاستیها این امتیازات را حداکثر به 90 میرساند و نتیجه آن که این 90 بر صاحبان امتیازهای خیلی پائین تر برتری غیرقابل انکاری دارد».