کد خبر: ۸۱۷۵۷۷
تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۷

انتقاد از دستگیری روزنامه‌نگاران؛ چرا بازداشت؟

اکنون و با بازداشت آقای بیک، با یک اقدام، همه آن دستاورد‌ها را یک‌باره تخریب کرده‌ایم. طبیعی‌ترین برداشت این است، عده‌ای هستند که چنین دستاورد‌هایی را نفی خود می‌بینند. تردیدی وجود ندارد که هیچ‌کس به اندازه متولیان رسانه‌های فرامرزی از این اتفاق خوشحال نمی‌شوند، چون بیشترین و شاید تنهاترین سودبرنده آنان هستند. آیا بازداشت‌کنندگان گمان می‌کنند که صدای مادر یک محکوم (حق یا ناحق بودن آن بحث دیگری است) از رسانه داخلی منتشر شود بدتر است یا رسانه‌های فرامرزی آن را منتقل کنند؟
انتقاد از دستگیری روزنامه‌نگاران؛ چرا بازداشت؟
آفتاب‌‌نیوز :

روز گذشته اعلام شد که مهدی بیک‌اوغلی روزنامه‌نگار سیاسی روزنامه اعتماد از سوی نیرو‌های امنیتی بازداشت شده است. همسر مهدی بیک‌اوغلی در توییتی ضمن اشاره به بازداشت او، نوشت که عصر پنجشنبه نیرو‌های امنیتی وزارت اطلاعات با حضور در منزل‌شان، ضمن ضبط موبایل و لپ‌تاپ مهدی بیک‌اوغلی، وی را جلب کردند.

او در جریان اعتراضات اخیر، پیگیر وضعیت خانواده‌های بازداشت‌شدگان و محکومان بوده است. او در گفت‌وگویی با مادر امیرحسین رحیمی پسر ۱۵ ساله بازداشتی وضعیت این نوجوان را منعکس کرد. پس از چند روز امیرحسین به قید کفالت آزاد شد و برای خارج کردن ساچمه‌های داخل بدنش، تحت درمان قرار گرفت. مهدی بیک‌اوغلی، سابقه فعالیت در روزنامه‌های اعتماد و تعادل را در کارنامه خود دارد.

صدای همکارمان هستیم

الیاس حضرتی، صاحب امتیاز روزنامه اعتماد در این خصوص نوشت: مجموعه رسانه‌ای «اعتماد» به طور کامل از روزنامه‌نگار خود حمایت می‌کند.

حضرتی افزود: پنجشنبه شب بود که مطلع شدم آقای مهدی بیک، همکارمان در روزنامه اعتماد بازداشت شده است. از آن زمان تا زمانی که یادداشت را می‌نویسم همه تلاشم را کرده‌ام که ایشان هرچه زودتر آزاد شوند و در روز‌های آینده و تا آزادی ایشان به تلاش‌هایم ادامه خواهم داد. به عنوان صاحب‌امتیاز و بنیان‌گذار مجموعه رسانه‌ای اعتماد، مسوولیت بدیهی و طبیعی خود می‌دانم که از همکارانم در این مجموعه حمایت کامل را داشته باشم. در این مدت، تجربیات ۲۰ سال اداره روزنامه اعتماد پیش چشمم آمد. چه روز‌های دشواری را در کنار روزنامه‌نگاران شریف و متعهد کشورمان گذراندیم! از ذکر جزییات در این یادداشت خودداری می‌کنم، اما نمی‌توانم تاسفم را پنهان کنم، تاسف از این موضوع که فارغ از همه این دشواری‌ها همیشه تحریریه روزنامه اعتماد بزرگ‌ترین دلگرمی و مشوق من برای انجام رسالت رسانه‌ای‌ام بوده است. روزنامه‌نگارانی که همواره تاکید داشته‌اند باید سنگر دفاع از حقوق مردم و اطلاع‌رسانی حرفه‌ای را حفظ کرد و با همه دشواری‌های این حرفه ساخته‌اند و ادامه داده‌اند. یکی از شریف‌ترین این روزنامه‌نگاران آقای مهدی بیک بود که در این مدت تلاش کرد، صدای محرومان جامعه را به گوش مسوولان برساند. در مورد آقای رحیمی، به نظر من یک قوس کامل در کار رسانه‌ای متعهد صورت گرفت و اطلاع‌رسانی ایشان منجر به توجه و دستور قضایی شد. این لحظه یکی از بهترین لحظات در زندگی رسانه‌ای من بود که فعالیت متعهدانه رسانه‌ای و اراده اصلاحی نهاد‌های حاکمیتی را در کنار هم می‌دیدم. امید داشتم و هنوز هم دارم که این روند ادامه پیدا کند تا هم مسائل کشور در محیطی همکارانه و همدلانه و هم از طریق نهاد‌های داخلی حل و فصل شوند. اما بازداشت ایشان -که امیدوارم بسیار کوتاه باشد- این امید را به شدت خدشه‌دار کرد.

حضرتی نوشت: در همه ۲۰ سال، رویکرد «اعتماد» بر سه استراتژی مشخص استوار بوده است: رویکرد اصلاحی به امور و مرزبندی جدی با جریان برانداز، نقد دولت‌ها و نهاد‌های مسوول در کشور و حفظ تمامیت ارضی کشور و مرزبندی جدی با تجزیه‌طلبان. در این مدت مدام این سوال را از خودم می‌پرسم که رویکرد ما که مشخص است و ظهور و بروز آن هم در مطالب روزنامه کاملا قابل مشاهده است، از نظر نهادی که مجوز روزنامه و اطلاع‌رسانی می‌دهد هم صاحب صلاحیت شناخته شده‌ام و علاوه بر این سوابق خودم در این نظام برای همه روشن است، پس چرا فعالیت روزنامه‌نگارانه در این دو دهه این‌قدر با محدودیت و سختی همراه بوده است؟ مگر قراری جز این بود که با نقد عملکرد‌ها و اطلاع‌رسانی درباره کم‌صداترین بخش‌های جامعه، به اصلاح وضعیت موجود کمک کنیم؟ گاهی اوقات به این فکر می‌کنم که عطای رسانه‌داری در این وضعیت را به لقای آن ببخشم. همان‌طور که اشاره کردم، شوق و امید تحریریه روزنامه اعتماد به کار حرفه‌ای و دلسوزی آن‌ها همیشه مهم‌ترین پشتوانه امید من برای ادامه کار بوده است. امیدوارم آقای بیک هر چه سریع‌تر به تحریریه «اعتماد» برگردد و پشت میزش، فعالیت خود را ازسر گیرد.

در انتظار آزادی سریع بیک اوغلی

بهروز بهزادی، نیز نوشت: استاد عزیزی سال‌ها پیش به من گفت شما زمانی که اولین خبر، گزارش یا یادداشت را در روزنامه می‌نویسید، از نظر حکومت، آدمی سیاسی قلمداد می‌شوید، چرا که روزنامه‌نگار محکوم به نگاه و جانبداری از مردم و جامعه است و این جانبداری او را ناچار می‌کند هر مطلبی می‌نویسد سویه انتقادی آن از حکومت قوی باشد تا در مخاطب که از حکومت و مردم تشکیل شده است، اثر کند. به همین دلیل شنیدن خبر بازداشت محمد بیک‌اوغلی دبیر سیاسی روزنامه اعتماد گرچه باعث تاسف بسیار من شد ولی برایم خیلی غیرمترقبه نبود، در واقع همکار خوب ما در موقعیتی از نظر زمان و مقام و مکان قرار داشت که خواهی‌نخواهی به او مظنون می‌شدند. اما دلیل تاسف من؟ اگر آقایان اندکی تحقیقات میدانی می‌کردند و درباره کار حرفه‌ای بیک‌اوغلی غور و تفحص می‌شد، به عقیده من نیازی به بازداشت او نبود و حتی باید او را تشویق می‌کردند که به عنوان دبیر سیاسی یک روزنامه خطر کرده، شرایطی فراهم آورده است که مرجعیت از دست رفته مطبوعات داخلی بار دیگر به داخل وطن بازگردد.

رک و راست اگر بررسی کنیم کار اصلی روزنامه‌نگار انتشار مشکلات و مسائل جامعه در ژانر‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... است، چنین کاری او را وامی‌دارد که در مسائل مختلف جامعه تحقیق و تفحص کند و برای این کار باید به کانون‌های مختلف خبری و تحلیلی سرک بکشد و اطلاعات و اخبار آن‌ها را برای جمع‌بندی گزارش خبری تا تحلیلی خود جمع‌آوری کند. در این راستا او وظیفه ذاتی خود را به عنوان روزنامه‌نگار پیش می‌برد ولی ممکن است ماموران اطلاعاتی کشور که وظیفه حفظ امنیت داخل جامعه را دارند به او ظنین شوند و در چنین موقعیتی است که متخصصان رسانه معتقدند کار روزنامه‌نگاران با توجه به مشغله آنان باید بررسی شود. اگر امروز ما در کشورمان دادسرا و دادگاه رسانه داریم، درست به همین دلیل است که مسوولان قوه قضاییه پذیرفته‌اند کار رسانه به قدری حرفه‌ای است که نیاز به کادر حرفه‌ای هم دارد و خوشبختانه کادر‌های قضایی مربوط به دادگاه‌ها و دادسرا‌های مطبوعات از قضاتی تشکیل شده است که کار ما روزنامه‌نگاران را خوب می‌فهمند. البته گفتنی است این روند در دور جدید کار قوه قضاییه که آقای محسنی اژه‌ای در راس آن قرار گرفته است با دقت پیگیری و اجرا می‌شود.

در پایان یادآور می‌شوم من به عنوان یکی از مسوولان مستقیم آقای محمد بیک‌اوغلی او را روزنامه‌نگاری توانا، مستقل و با استعداد یافته‌ام و با قاطعیت می‌گویم هیچ نوع کژراهه‌ای پیش پای وی ندیده‌ام. امیدوارم با او به گونه‌ای رفتار نشود که خدمت به جامعه و جامعه روزنامه‌نگاری کشور برایش جرم محسوب شود. پس در انتظار آزادی سریع او می‌مانم.

چرا بازداشت؟

عباس عبدی هم در انتقاد از بازداشت روزنامه نگاران نوشت: آقای مهدی بیک خبرنگار روزنامه اعتماد در بعدازظهر پنجشنبه بازداشت شد. بنده قصد ندارم که به مباحث حقوقی ماجرا بپردازم، چون به نظر می‌رسد اکنون در وضعیتی نیستیم که ارجاع و نقد این مورد خاص به مواد حقوقی و قانونی مشکلی را حل کند. پرسش این است که آقای بیک چه کاری کرده که مستحق بازداشت شده است؟ او توانسته است که پای سخن برخی وکلا و خانواده‌های زندانیان و محکومین حوادث اخیر بنشیند و نظرات و خواسته‌های آنان را در چارچوب ضوابط موجود و مدیرمسوولی روزنامه بازتاب دهد. اتفاقا منافع حاصل از این اقدام برای همه بود، هم ساختار سیاسی و دستگاه قضایی بهره‌مند شدند، هم خانواده‌های ذی‌نفع و هم مردم و جامعه. هر کدام به دلیلی، از این رویکرد استفاده کردند. حکومت به ویژه دستگاه قضایی، نشان داد که در برابر مطالبات و حرف‌های درست هنگامی که در سطح عموم منتشر شوند، واکنش نشان می‌دهد و با تجدیدنظر یا اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور، اصراری به تایید و اجرای احکام بدوی و شدید ندارد. این رویه برخلاف حکم عجولانه اولیه علیه محسن شکاری است که عوارض بدی داشت. خانواده‌ها و زندانیان نیز از این اقدام حرفه‌ای روزنامه‌نگاری استقبال کردند و بهره‌مند شدند، زیرا آنان را با نهاد‌های جامعه پیوند داد و نگاه از درون را تقویت کرد و مجازات عزیزان‌شان را کاهش داد. جامعه نیز بسیار سود برد، زیرا به این نتیجه رسید که اگر عاملیت منطقی را پیشه کند، شانس بیشتری برای شنیدن حرف‌هایش وجود داشته باشد و نگاه خود را به داخل و رسانه‌های داخلی برگرداند، برای اولین‌بار در سال‌های اخیر توانست نور امیدی را در مرجعیت رسانه داخلی ببیند. صادقانه باید گفت، هر چه فکر می‌کنم که چه زیانی از این اطلاع‌رسانی متوجه جامعه می‌شود، هیچ موردی را ندیدم، مگر اینکه بگوییم عده‌ای دنبال آن هستند که همین دستاورد‌های موردی نیز محقق نشود. در یک کلام امنیت هنگامی پایدار و غیرقابل تزلزل است که مبتنی بر آزادی رسانه باشد والا امنیتی ناپایدار و متزلزل است. جامعه امن جامعه‌ای است که مرجعیت رسانه‌ای آن کاملا در داخل کشور باشد. صادرات این ته‌مانده مرجعیت رسانه‌ای به خارج اقدام ضدامنیتی است که به نام امنیت انجام می‌شود.

اکنون و با بازداشت آقای بیک، با یک اقدام، همه آن دستاورد‌ها را یک‌باره تخریب کرده‌ایم. طبیعی‌ترین برداشت این است، عده‌ای هستند که چنین دستاورد‌هایی را نفی خود می‌بینند. تردیدی وجود ندارد که هیچ‌کس به اندازه متولیان رسانه‌های فرامرزی از این اتفاق خوشحال نمی‌شوند، چون بیشترین و شاید تنهاترین سودبرنده آنان هستند. آیا بازداشت‌کنندگان گمان می‌کنند که صدای مادر یک محکوم (حق یا ناحق بودن آن بحث دیگری است) از رسانه داخلی منتشر شود بدتر است یا رسانه‌های فرامرزی آن را منتقل کنند؟ اصلا این‌ها حق دارند صدایی داشته باشند یا خیر؟ اگر نه که دیگر بحثی نیست. اگر حق دارند کجا باید بگویند؟ به‌علاوه اگر اقدامات جاری علیه فرزندان آنان حق و قابل دفاع است، چه جای نگرانی از صدای خودشان و خانواده‌های‌شان وجود دارد؟ این را می‌شود فهمید که دست‌اندرکاران امر از فعالیت‌های رسانه‌ای آقای بیک و سایر روزنامه‌نگاران راضی نباشند یا حتی آن را نپسندند، ولی این دلیل نمی‌شود که اقدام به بازداشت کنند. برای این کار نیازمند شواهد و قرائن کافی و فراتر از حرفه روزنامه‌نگاری باید باشد که می‌توان اطمینان داشت که چنین چیزی در مورد ایشان وجود ندارد، چون پس از مصاحبه‌های اخیر به این وضع دچار شدند. امیدواریم که مسوولان مرتبط با موضوع در اسرع وقت آقای بیک را آزاد کنند و اگر من بودم حتما از فعالیت‌های او نیز تقدیر می‌کردم که به کمک حل بحران و نه عمیق کردن آن آمده است.

گفتنی است که در جریان اعتراضات اخیر تاکنون ده ها نفر از روزنامه نگاران و خبرنگاران بازداشت شده اند.

به نوشته فراز دیلی، در این آمار ۳۸ روزنامه‌نگار رسانه‌های سراسری و آزاد، ۲۵ روزنامه‌نگار استانی و ۱۰ عکاس خبری وجود دارند. رسانه‌های شرق، ایلنا، فراز، ایسنا، رویداد ۲۴، مهر، هم‌میهن، هفت صبح، ورزش ۳، دنیای اقتصاد، ایرنا و آسیانیوز رسانه‌های سراسری هستند که در سهم بازداشتی‌ها شریکند.

انتقاد از دستگیری روزنامه‌نگاران؛ چرا بازداشت؟

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین