قصه آلودگی فزاینده هوا دارد به بحران تبدیل میشود. به بحران تبدیل شده بلکه دارد به فاجعه میانجامد. مسئولان هم تقریباً هیچ کاری نمیکنند جز ابراز تأسف و تعطیلی مدارس.
تهران و اصفهان و اراک و قزوین و کرج و مشهد و تبریز و یزد و کرمان و همه مراکز پرجمعیت کشور را چتری از گازهای کُشنده پوشانده و هر سال روزهای بیشتری از سال هوا فاجعهآلود میشود و مردم به جای اکسیژن، سم تنفس میکنند. چه به روز خردسالان و کودکان و نوجوانان و جوانان در سالهای آینده میآید فقط خدا میداند.
شاید در هر سرزمین دیگری با این همه جمعیت، هوا اینطور میشد، خودروهای بنزینی و گازوییلی ممنوع میشد و فقط خودروهای برقی تردد میکرد اما اینجا همچنان دو شرکت بزرگ دولتی زیانده بیکیفیت و بیکفایت، سخت مشغول رقابتند تا به جای خودرو، آلت قتاله درست کنند و به بهای گزاف به مردم بفروشند و کسی هم حرفی نمیزند. انگار در خانه کسی نیست.
مسئولان در این حوزه اما مرتب اظهارنگرانی میکنند و یکی میگوید فقط ۳۸ درصد بنزینهای موجود استاندارد هست و دیگری میگوید چارهای جز مازوت سوزاندن برای تامین برق جمعیت کشور نیست و یکی میگوید از خانه بیرون نیایید و یکی مدارس را تعطیل میکند و رئیس سازمان محیطزیست هم میگوید وضع فعلی در شأن مردم نیست!
همه قرائن نشان میدهد دولت بواقع هیچ برنامه مشخص و تعریف شده و زمانبندی شدهای برای بازگرداندن هوای پاک به مردم ندارد و مردم را رها کرده زیر گنبد کبود از سم و غبار و دل به کرم باد و لطف باران بسته است…