جمیله کدیور نوشت:چلبی سازی از اصطلاحات مرسوم در عرف سیاسی و به منزله آلترناتیوسازی توسط کشورهای بیگانه فرایندی است که معارضان تحت الحمایه دولت های خارجی، با کمک آنها یا از طریق حمله نظامی یا کودتا یا انواع فشارهای سیاسی و اقتصادی،نظام های مستقر را سرنگون کرده و پس از آن به قدرت می رسند.
این اصطلاح بر مبنای اقدامات احمد عبدالهادی چلبی سیاستمدار برجسته عراقی ساخته شد.چلبی،رئیس کنگره ملی عراق ومنبع اصلی اطلاعات غلطی بود که منجر به حمله امریکا به عراق و اشغال این کشورشد.او همان فردی بود که اطلاعات جعلی درمورد ارتباط دولت عراق با شبکه القاعده و قابلیتهای نظامی این کشور ازقبیل داشتن مقادیر هنگفتی سلاح کشتار جمعی که قرارست آنها را مستقیم علیه آمریکا به کار گیرد، در اختیارآمریکا گذاشت و آنرا به سرنگونی حکومت عراق ترغیب کرد.
او نه فقط به معمار حمله آمریکا به عراق شهره شد، بلکه پس از سرنگونی حکومت عراق به مشاغل بالایی دست یافت و با برخی اقدامات افراط آمیزش در جریان بعثی زدایی یکی از مسببان آغاز درگیریهای فرقه ای عراق به حساب می آید. او در خاطراتش به غسان شربل روزنامه نگار مشهور لبنانی گفته بود: «ما به کاری طولانی و طاقت فرسا در کنگره با هدف کشاندن امریکاییها به دخالت در عراق دست زدیم و تلاش کردیم آنها را قانع کنیم که بقای نظام بعث برای منافع آنها خطرناک است».
احمد چلبی نماد معارضان و اپوزیسیون وابسته ای بود که بدون داشتن پشتوانه ای ملی در داخل و در بین مردم برای ایجاد هر گونه تغییری، از طریق جلب حمایت قدرت خارجی و برای دستیابی به قدرت از هیچ اقدامی حتی ترغیب بیگانگان به حمله نظامی دریغ نمی کند. اپوزیسیون برانداز ایران نیز چندین دهه است با همان رویکرد چلبی در آرزوی تحقق سرنگونی نظام مستقر در ایران و کسب قدرت است و به دلیل نداشتن پشتوانه ملی و حمایت مردمی، با هر اعتراضی در داخل خود را نماد و نماینده معترضان عنوان کرده، برای خود در راهروهای محافل سیاسی کشورهای مختلف کسب مال و جاه می کند.اپوزیسیون برانداز که پایگاهی در داخل کشور ندارند، امیدوارند آمریکا و اروپا آنها را به عنوان آلترناتیو نظام مستقر ایران به رسمیت بشناسند و برای رسیدن به قدرت حمایت کنند. آنها تصور می کنند کسب حمایت دولت های بیگانه بر پذیرش آنهاتوسط مردم به عنوان «آلترناتیو» موثر خواهد بود.
از بدو اعتراضات اخیر ، طیف های مختلف اپوزیسیون برانداز مقیم خارج اقدامات متعددی برای سوار شدن بر موج اعتراضات و مصادره آن و فروش آن به دولت های خارجی به عنوان «انقلاب»به عمل آوردند.خیزشی که هیچ یک از مختصات انقلاب های رایج را نداشت؛ مختصاتی همچون حضور مستمر و گسترده مردم در خیابان، ایده و هدف مشترک، سازماندهی و رهبری. تلقی اپوزیسیون برانداز بر این بوده است که با تکرار لفظ انقلاب و لابی کردن و هشتگ زدن و ملاقات و تماس با افراد متنفذ خارجی می توانند به فشارها بر ایران بیفزایند تا موجب گسترش بیشتر نارضایی مردم شده، آنها مجدد به خیابان ها بیایند. این اتفاق رخ نداد و برخلاف تلاشها از حجم اعتراضات کاسته شد.
به موازات سعی طیف های مختلف اپوزیسیون برانداز برای جلب حمایت کشورهای غربی برای افزایش فشار بر ایران و اقناع آنها به خطرناک بودن جمهوری اسلامی برای جهان و منطقه،اقدام به معرفی خود به عنوان«آلترناتیو» نظام کردند وبا گرته برداری از شیوه های احمد چلبی، برای سرنگونی نظام مستقر در ایران تلاشهای مشابه جدیدی شروع شد.البته توجه به این نکته ضروریست که هر چند چهره های وابسته در میان اپوزیسیون برانداز ایرانی کم نیستند ، در بین آنها فردی در حد و قواره و توان هوشی چلبی حتی با فاصله بسیار زیاد نیز به چشم نمی خورد.
با نظرداشت این ملاحظه و با قدری مسامحه،مهمترین نمادهای چلبیسم ایرانی را باید مریم رجوی از یک سو و رضا پهلوی از سوی دیگر دانست؛ البته در این بین گروهها و چهره های مختلف دیگری نیز هستند که با دیدار با مقامات مختلف خارجی یا گفتگو با رسانه ها برای خود به دنبال وجهه اند…
دو جریان طرفداران رجوی و پهلوی که در دو طیف کاملا مخالف فکری و سیاسی قرار دارند و تنها وجه مشترک آنها انگیزه سرنگونی نظام با کمک خارجی و ایجاد فشار حداکثری بر ایران است، در چند ماه اخیر در رقابت با هم برای نمایاندن خود به عنوان تنها آلترناتیو مقبول مردم اقداماتی چند که بعضا همسو بوده، را انجام داده اند. از جمله، رضا پهلوی و بخشی از حواریون او با راه اندازی کمپین «من وکالت می دهم»در تلاش برای نشان دادن مقبولیت و مشروعیت خود در بین مردم و با کمک رسانه های فارسی و غیر فارسی درصدد تثبیت رهبری شاهزاده در انقلاب مفروض خود برآمده اند که به رغم اقدامات انجام شده، هم با انتقاد گسترده طیف هایی از اپوزیسیون به خاطر ایجاد شکاف در بین براندازان مواجه شده و هم با عدم استقبال مردم مطابق پیش بینی ها و هم عدم همراهی چند تن از حواریونی که پیش از این اقدام به دو توییت مشترک کرده بودند؛ شاید به دلیل بازی ندادن آنها در رهبری و توهم مقبولیت بیشتر خود در قیاس با شاهزاده به دلیل تعداد بالای دنبال کنندگان درشبکه های اجتماعی.
به این ترتیب،در تلاش برای برانگیختن طرفداران، اقدامات و مصاحبه های رضا پهلوی در روزهای اخیر شدت یافته است.او درگفتگو با اسکای نیوز از«نخستین انقلاب زنان» سخن گفت و با اعلام اینکه «من دیگر آن را اعتراضات نمیخوانم. این یک انقلاب واقعی است»از برنامه خود برای سفرهای متعدد به کشورهای مختلف در چند هفته آینده و دیدار با مقامهای بلندپایه کشورها و نمایندگان پارلمان در جهت «تقویت کارزار فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی» خبر داد و با صراحت تمام گفت: «موضوع گفتگوها این خواهد بود که آنها دقیقا چه زمانی و چگونه می توانند به مسئله انتقال قدرت در ایران کمک کنند؟»این عبارت بدان معنی است که چون امیدی نسبت به تغییر از داخل نیست، مشابه مدل چلبی باید ببینیم از کشورهای خارجی برای تغییر چه اقداماتی و در چه زمانی حاصل می شود؟!
این اظهارات موید آنست که کمک گرفتن از بیگانه برای سرنگونی جمهوری اسلامی از سوی اپوزیسیون برانداز قبح خود را از دست داده است.سال ها پیش از رضا پهلوی، در تلاشی ناکام سازمان مجاهدین با کمک صدام در صدد سرنگونی نظام مستقر ایران برآمده بود و مریم رجوی هم سالهاست با کمک لابی های قدرتمند کلید ایجاد فشار حداکثری بر ایران را زده و دیدارهای متعددی با مقامات سیاسی و پارلمانی داشته است و بخش هایی از برنامه هایی که مجاهدین سالهاست دنبال می کنند،اخیراً نیز توسط طیف های دیگر اپوزیسیون برانداز که چشم به کمک خارجی دارند، از جمله رضا پهلوی،تکرار و دنبال شده است؛ اقداماتی همچون تلاش برای تروریستی اعلام شدن سپاه و اخراج ایران ازنهادهای بین المللی و بستن سفارتخانه های ایران و عدم احیای برجام و دست نیافتن ایران به سرمایه های بلوکه شده اش درخارج و قرار دادن آنها در اختیار اپوزیسیون و …
از چلبی های ایرانی انتظاری بیش ازاین نیست ولی از مسئولان و زمامداران نظام جمهوری اسلامی انتظار می رفت که درصدد برآیند سریعتر به تدبیر أمور برآیند.شک نیست بدون جلب رضایت مردم در جهت حل مشکلات، بدون داشتن دیپلماتهای توانمند و کارا، بدون سیاست های راهبردی در داخل و خارج، و بدون کنار گذاشتن برخی سیاست ها و سیاستمدارانی که موجب خسارت شده اند، امکان تکرار نارضایتی ها با جلوه های خیابانی دور از ذهن نیست.