عبدی در یادداشتی نوشت: تاکنون در چند نوبت درباره اشتغال و عدم تحقق وعدههای داده شده درباره ایجاد یک میلیون شغل در سال نوشتهام. وعدهای که در آبانماه سال گذشته اصلاح شد و به ماهانه ۱۱۰ هزار شغل یا سالانه ۳۲/ ۱ میلیون شغل افزایش یافت و مصوب شد که تا پایان سال ۱۴۰۱، یعنی تا ۵۰ روز دیگر ۸۵۰/ ۱ میلیون شغل به مشاغل موجود اضافه شود و جالب اینکه به دلیل ارایه آمار مغشوش و نادرست، آقای رییسی در اقدامی مثبت و در تابستان امسال رسما اعلام کرد که فقط مرکز آمار متولی اعلام آمار رسمی در کشور است هر چند در ادامه خودشان به آن ملتزم نشدند. اکنون و در این یادداشت با ارجاع به آخرین گزارشهای مرکز آمار وضعیت وعدههای دادهشده در زمینه ایجاد شغل را در دولت جدید با یکدیگر مرور میکنیم.
مشاهده میشود که تعداد شاغلان کنونی هنوز به تعداد شاغلان سال ۱۳۹۸ نرسیده است و در پایان آذرماه برابر ۰۷/ ۲۴ میلیون نفر است که اگر با تعداد شاغلان در پایان تابستان سال ۱۴۰۰ که دولت فعلی عهدهدار امور شد مقایسه کنیم، فقط ۶۶۰ هزار نفر شغل اضافه شده است. به عبارت دیگر برای ۱۵ ماه ۶۶۰ هزار شغل است که این به معنای ماهانه ۴۴ هزار شغل میشود که با رقم ۱۱۰ هزار شغل وعده داده شده فاصله زیادی دارد. ولی این تعداد شغل چگونه توزیع شده است؟ از این تعداد حدود ۸۶۰ هزار شغل در بخش خدمات اضافه شده و ۴۲۰ هزار در صنعت و ۶۱۰ هزار شغل هم از بخش کشاورزی کاسته شده است. مشاغل خدماتی عموما تحتتاثیر پایان یافتن نسبی کرونا هستند و شاغلینی که به این علت بیکار شده بودند، به سرعت به جایگاه قبلی خود بازگشتهاند. این برابر ظرفیت شغلی در سال ۱۳۹۸ است و حتی ۲۰۰ هزار شغل بیش از پایان پاییز ۱۴۰۱ بوده است. به عبارت دیگر سال ۱۴۰۲ را در حالی آغاز میکنیم که هنوز به تعداد شاغلین سال ۱۳۹۸ نخواهیم رسید.
نکته دیگر اینکه تعداد شاغلین نسبت به سال ۱۳۹۸ افزایش نیافته ولی نرخ بیکاری کمتر شده و از ۷/ ۱۰ به ۲/ ۸ رسیده است و این علامت خوبی نیست زیرا به معنای کاهش نرخ فعالیت است یا به معنای بیرون رفتن زنان و مردان نیازمند شغل از بازار کار و به منزله افزایش فقر است.
این آمار رسمی کشور است و به کلی متفاوت از آن چیزی است که از تریبونهای دولتی مطرح میشود. پرسش اساسی این است که اولا چرا اصرار پشت اصرار میشود که یک میلیون شغل وعده داده شده محقق شده است؟ در حالی که اگر رقم ۶۶۰ هزار را با وعده رسمی ۸۵۰/ ۱ میلیون شغل در آبان سال گذشته مقایسه کنیم، حدود یکسوم است. بنابراین اولین نکته این است که از این پس این آمار مخدوش تکرار نشود. نباید حرف مدیران را چشمبسته پذیرفت. اعلام آمار نادرست شایسته مقامات نیست و اثرات منفی دارد. هنگامی که میگویید به وعده ایجاد شغل عمل کردهایم دو خطا رخ میدهد. اول تکرار یک اشتباه فاحش است، دوم عدم پیگیری علل این وضعیت است و در نتیجه به همین راه ادامه خواهید داد و این، وضع را بدتر خواهد کرد.
نکته دوم این است که چرا این وعده محقق نشده است؟ آیا ظرفیت آن نبوده؟ آیا نیاز به آن نبوده؟ آیا مدیران در انجام آن ناتوان بودهاند؟ و... بنابراین لازم است علل و عواملی را که موجب عدم موفقیت این وعده شده است شناسایی و معرفی کنید. با تکرار آمار اشتباه هیچ اعتمادی جلب نمیشود، حتی اگر مردم از آمار رسمی واقعی خبر نداشته باشند، این ادعاها را نمیپذیرند، زیرا اگر واقعی باشد اثرات آن را در زندگی خودشان حس خواهند کرد.
عدم تحقق این وعده ناشی از علل گوناگونی است، اولین و مهمترین آن همان وزیر سابق بود که میخواست با یک میلیون تومان یک شغل درست کند و پس از ۸ ماه با کم کردن تعداد مشاغل و هزینههای فراوان، از وزارتخانه رفت یا برکنار شد. پس رکن اساسی برای تحقق این شعار آوردن نیروهایی است که مساله را خوب بشناسند، سپس راههای مناسب را برای تحقق آن پیشنهاد کنند و در نهایت با سازماندهی موثر آن را اجرایی کنند. یقین بدانید با ادامه این وضع احتمال اینکه سال آینده بهتر از امسال باشد اندک است.