برخلاف تصوری که عدهای درباره آینده ایران با توجه به وقایع پائیز ۱۴۰۱ دارند، اپوزیسیون خارج نشین در هیچیک از انواعش زمینهای برای به دست گرفتن قدرت و براندازی نظام جمهوری اسلامی ندارد. وقایع پائیز ۱۴۰۱ با تمام تلخیها و آسیبهائی که به همراه داشت، این واقعیت را نیز آشکار کرد که افراد و گروههای ایرانی مدعی تصاحب قدرت که در خارج از کشور حضور دارند، کمترین امکانی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و کمترین مقبولیتی برای جایگزینی آن ندارند. علاوه بر این، جنگ قدرت میان خود آنها بر سر چیزی که اصولاً در اختیار ندارند و فقط خواب آن را میبینند، بقدری شدید است که اگر هیچ عامل دیگری هم وجود نداشته باشد همین یکی برای ناکام گذاشتن آنها کافی است.
روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه نوشته است: سلطنتطلبها چنان منفورند که حتی سایر افراد و گروههای مخالف جمهوری اسلامی در خارج حاضر نیستند حتی آنها را به گردهمائیهای خود راه بدهند. بوی پوسیدگی تاج شاهی همه جا را گرفته بطوری که حتی کسانی که با پولهای فرح و رضا پهلوی در اروپا و آمریکا روزگار میگذرانند نیز از منتسب کردن خود به جریان سلطنت طلبی پرهیز میکنند. منافقین هم با اینکه پول زیادی خرج میکنند در میان اپوزیسیون خارج نشین کاملاً بیگانه تلقی میشوند و کسی نمیخواهد وزر و وبال کارنامه تروریستی و تسویهحسابهای خونین درون سازمانی آنها را به گردن بگیرد.
مسئولان اطلاعاتی و امنیتی کشور البته نباید از نفوذ افرادی که این سازمان تروریستی با پولهای بادآورده نفتی بعضی سران ارتجاع عرب و دستگاههای جاسوسی اجیر میکند غافل باشند. منافقین در میان مردم جائی ندارند، اما به مدد امکاناتی که در اختیار دارند و تجربهای از گذشته برایشان باقی مانده میتوانند مرتکب تحرکات ایذائی شوند. انواع و اقسام کمونیستها هم در هیچ جای دنیا مخاطبی ندارند و الباقی مدعیان هم نه از نظر عدد و نه از بابت عزم و اراده، در حد و اندازه کارهای معمولی نیستند چه رسد به براندازی.
این بیعملی مطلق را نباید به معنای فقدان معارض برای نظام جمهوری اسلامی دانست. اگر چنین تصوری در ذهن مسئولین نظام و وفاداران به انقلاب وجود داشته باشد، باید پذیرفت که آنها مرتکب بزرگترین خطای سیاسی شدهاند. رقیب را نباید در خارج از مرزها جستجو کرد، نه آن دسته از ایرانیان خارج نشینی که مدعی تصاحب قدرت هستند و نه دولتهای خارجی. این دو هرچند به همدیگر وعدههای دلگرمکننده میدهند، ولی حتی خودشان هم اعتقادی به آنچه میگویند ندارند. اعضاء اپوزیسیون به دولتهای خارجی اطلاعات غلط میدهند و دولتها هم با وعدههای سرخرمن، سر آنها را گرم میکنند. این، روشی است که در چند دهه گذشته ادامه داشته و برای طرفین به نوعی اعتیاد تبدیل شده است با تمام ویژگیهائی که معتادان دارند ازجمله اینکه به بینتیجه بودن کاری که میکنند واقفند، ولی باز هم به آن ادامه میدهند.
رقیب را باید در داخل جستجو کرد آنهم نه در میان مردم بلکه در درون خود نظام. دوام نظام جمهوری اسلامی به عملکرد مسئولین نظام به ویژه رفتارشان با مردم وابسته است. این، یک نظام پدید آمده توسط مردم است و همانطور که مردم آن را به وجود آوردهاند، تداوم آن نیز فقط با خواست و اراده مردم ممکن خواهد بود. این نظام حکومتی تا زمانی که محبوب قلوب مردم باشد، هیچ دشمنی با هیچ قدرتی نخواهد توانست به آن کوچکترین ضربهای وارد کند. مرگ یک نظام مردمی زمانی فرا میرسد که از مردم جدا شود و مردم هیچ احساس تعلق خاطری به آن نداشته باشند.
با این معیار روشن و قطعی که در دست داریم، به راحتی میتوانیم در چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و در آستانه چهل و پنجمین بهار آزادی به ارزیابی جایگاه نظام حکومتی برآمده از این انقلاب بپردازیم و تصویر روشنی درباره آینده آن ارائه نمائیم. آنچه میتواند عامل موثری برای تداوم نظام جمهوری اسلامی باشد، موقعیت و جایگاه واقعی آن در داخل کشور و در میان مردم است. مردم اگر با نظام باشند، قطعاً میماند و اگر با آن نباشند بدون آنکه نیازی به اقدام براندازانه از خارج باشد، سقوط خواهد کرد.
دولتمردان، میآیند و میروند و اعتبار آنها به میزان تلاشی است که برای حفاظت از پشتوانه مردمی انقلاب و نظام به عمل میآورند. برخلاف نظر و ادعای کسانی که امیدی به آینده ندارند، اعتقاد راسخ داریم که حفاظت از نظام جمهوری اسلامی با تصحیح عملکردها و تجدید نظر در سیاستها امکانپذیر است. مسئولان نظام باید روش سلبی و یکجانبهگرائی در سیاست بینالمللی را کنار بگذارند و با روی آوردن به روش موازنه مثبت راه را برای ایجاد گشایش در روابط منطقهای و بینالمللی و تعامل با مردم هموار نمایند و تاریخ ایران را ورق بزنند و دوران جدیدی از تاریخ انقلاب و نظام را که مطلوب عموم مردم باشد آغاز کنند.