جرج فریدمن، تحلیلگر ژئوپلیتیک و استراتژیست روابط بینالملل و بنیانگذار و رئیس اندیشکده «ژئوپلیتیکال فیوچرز [آینده ژئوپلتیک]» است. فریدمن ۷۴ ساله که متولد مجارستان است، فرزند خانوادهای جانبهدربرده از هولوکاست است که از شوروی ابتدا به اتریش و سپس به ایالاتمتحده گریختند.
او در سالیان فعالیتاش در حوزه سیاست بینالملل شهرتی بهعنوان یک «پیشگوی» قابلاتکا برای خود دستوپا کرده است. فریدمن بیش از یک دهه پیش حمله روسیه به اوکراین را در دهههای پیش رویش قطعی دانسته بود. او البته همین اواخر با تکیه بر چالشهای بالقوه پیش روی روسیه در صورت حمله به اوکراین، پیشبینی کرده بود روسیه در نهایت پا به صحنه جنگ نخواهد گذاشت.
پس از وقوع حمله، فریدمن با عذرخواهی بابت غلطدرآمدن پیشبینی کوتاهمدتاش، البته اشاره کرده بود که آنچه او بهعنوان دلایل خودداری روسیه از حمله برشمرده بود، اکنون به مشکلات روسیه در این جنگ تبدیل شدهاند. او در این مرحله از جمله کسانی است که وقوع جنگ بین چین و آمریکا را کماحتمال قلمداد میکند، اما در آنچه میخوانید، او با توجه به هشدارهای اخیر برخی مقامات آمریکا درباره احتمال بالای کلیدخوردن جنگ در آینده میانمدت یا حتی کوتاهمدت، دیدگاههایش در این باره را مرور دوبارهای کرده است.
در روزهای گذشته، دو مقام ارشد در ایالاتمتحده، ژنرال مایک مینیهان، فرمانده تحرک نیروی هوایی ایالاتمتحده و مایکل مککال، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان پیشبینی کردند که جنگ با چین ممکن است تا سال ۲۰۲۵ در بگیرد.
حرفهای من در این باره منتشر شده است که آسیبپذیریهای اقتصادی و سیاسی چین چنین تقابلی را بعید میداند، اما وقتی یک ژنرال چهارستاره و یکی از معدود سیاستمدارانی که برایشان واقعا احترام قائلم، زحمت اضافی گفتن چنین حرفی را متقبل میشوند، قانع میشوم که نظرم را دوباره بررسی کنم. بهعلاوه، اینکه این دو نفر دارند حرف یکسانی میزنند، این را به ذهن من میرساند که کسی در واشنگتن گزارشی در این باره به آنها داده است.
این گزارشها موضوع سخنپراکنیهای اتفاقی نیستند. من همچنان در این باره تردید دارم. پنتاگون اظهارات این ژنرال را گردن نگرفته است و هرچند ممکن است مککال سیاستمدار محترمی باشد، همچنان یک سیاستمدار است؛ اما در ارزیابی دوباره احتمال یک جنگ، بعضی سوالات باید پاسخ داده شوند.
چه کسی جنگ را آغاز خواهد کرد؟
شاید سخت بتوان باور کرد که ایالاتمتحده چنین تقابلی را کلید خواهد زد. شکستدادن نیروی دریایی چین، گرچه عملی، اما مسئله را حل نخواهد کرد. تا جایی که قلمرو سرزمینی چین دستنخورده باشد، پکن میتواند نیروهایش را بازسازی کند. برای چین، حمله به نیروی دریایی ایالاتمتحده قمار بزرگی خواهد بود و ناچار خواهد بود محاسبه کند هزینه این شکست در دریا چه خواهد بود، بهخصوص در داخل کشور.
چرا باید برای شروع جنگ صبر کنند؟
ممکن است چنین باشد که نهادهای اطلاعاتی ایالاتمتحده آموختهاند حملهای برنامهریزیشده و این خبر را پخش کردهاند تا به پکن علامت دهند که از اقداماتش باخبر شدهاند. اما اگر واقعا این نقشهها برای ۲۰۲۵ بودهاند، ایالات متحده وقت بسیاری برای آمادهشدن برایشان میداشت. در جنگ، زمان و خطر یکی هستند و این ایده را که چین دارد برای آیندهای چنان دور برنامهریزی میکند، سخت بتوان پذیرفت. هیچکس نمیخواهد به طرف دیگر امتیازی بدهد.
حملهکننده امیدوار است چه به دست بیاورد و آیا آن چیز ارزش ریسکاش را دارد؟
چین میخواهد بندرهای شرقیاش را امن و دسترسی به مسیرهای تجاری در اقیانوس آرام را تضمین کند. ایالاتمتحده ممکن است بخواهد از یک تهدید نظری گذر کند و به یک تهدید واقعی برسد. آیا این جنگ روی زمین خواهد بود، روی هوا، روی دریا یا ترکیبی از این سه؟ ایالاتمتحده توانایی شروع جنگی زمینی در چین را ندارد؛ با توجه به مساحت و جمعیت چین. چین میتواند جنگی هوایی و دریایی آغاز کند، اما چنین کاری را علیه دشمنی بسیار توانا خواهد کرد.
امتیاز چین این است که قلمرو سرزمینیاش امن است. ایالاتمتحده البته همین امتیاز را دارد، اما این مزیت را هم دارد که میتواند در دوردست اقیانوس آرام برود و دور از خانه با چین درگیر شود. بهعبارت دیگر، ایالاتمتحده تا حدی میتواند تعیین کند که جنگ کجا رخ خواهد داد.
آیا اقتصادهای دو طرف به اندازه کافی برای حمایت از یک جنگ سلامت است؟
هر دو اقتصاد در موقعیتهای متزلزلی هستند، اما شواهدی هست که میگوید رکود در آمریکا اتفاقی چرخهای است، درحالیکه در چین، ساختاری است. حفظ تولیدات در حوزههای هوایی و دریایی برای چین سختتر خواهد بود تا ایالاتمتحده.
هر کدام از این دو طرف، چرا باید نیاتش را درز دهد؟
مهاجم باید مخفیکاری داشته باشد. مدافع باید آمادگیاش را تبلیغ کند تا مهاجم را باز بدارد؛ بنابراین اگر چین مهاجم باشد، درز اخبار فاجعهبار خواهد بود. اما یکی از دلایلی که جنگ را نمیشود برای آینده خیلی دور برنامهریزی کرد این است که هر چه دورخیز طولانیتر باشد، احتمال درز چیزی بیشتر میشود.
اگر جنگی واقعی در حال برنامهریزی بود، در برنامه زمانی خیلی کوتاهی میبود. من برای این ژنرال و این نماینده کنگره احترام قائلم و واضح است که آنها به اطلاعات بهتری نسبت به من دسترسی دارند؛ اما باورش برای من سخت است که چین این قدر غافلانه برای جنگ برنامهریزی کند.
با توجه به این درز اخبار، جنگ همچنان ممکن است در آستانه باشد، اما برای چین، احتمالا کوتاه خواهد بود. شاید من دارم به عادات بدم برمیگردم. اذعان میکنم که پاسخ دادن به سوالات خودم با دیدگاههای قبلی، کار اطلاعاتی ضعیفی است. اگر خواستید بگویید کدام سوالات را نپرسیدم و کدام جوابها ناکافی بودند. با کمال میل اخم خواهم کرد و جواب خواهم داد.
هم میهن