«مجیدرضا حریری» تاکید کرده است که به خاطر افرادی که به صورت غیرکارشناسی غر میزنند نباید رابطه دو کشور مخدوش شود. افرادی که وقتی میبینند چین سمت عربستان رفته است، عملکرد دولت را زیر سؤال میبرند و وقتی به سمت ایران میآید اسم آن را خاک فروشی میگذارند.
مجیدرضا حریری، رئیس اتاق مشترک ایران و چین گفتوگویی انجام داده است که متن آن را در ادامه مشاهده میکنید:
روابط ایران و چین چگونه تعریف شده که همواره دو کشور و با وجود تنش سیاسی که در ایران وجود دارد، روابط تجاری و اقتصادی خود را حفظ کردند؟
اگر به صورت تاریخی به این موضوع نگاه شود از زمان اشکانیان ما با چین رابطه اقتصادی، سیاسی، تجاری و فرهنگی داشتیم و بعدها در قرون جدیدتر مبحث جاده ابریشم مطرح شد. همیشه جریان تجارت غربی و شرقی بوده، اما در نقطه مرکزی همیشه ایران پایگاه تجارت بوده است. ایران با چین همواره ارتباطات تاریخی داشته و تجار ایرانی، اسلام را به چین بردند به همین دلیل بخش بزرگی از مردم چین مسلمان هستند. در نواحی غربی چین مساجدی وجود دارد که اشعار شعرای ایرانی در کتیبههای آنجا هست. این نشان میدهد ایران و چین رابطه فرهنگی دیرینه هم داشتهاند.
از سال ۱۹۷۲ میلادی رابطه جدیدی با دولت چین بعد از انقلاب اکتبر آن برقرار شد. البته از سال ۱۹۵۲ میلادی رابطه اقتصادی ایران و چین توسعه پیدا کرد. اما در ایران بعد از آنکه انقلاب اسلامی آغاز و در چین سیاست درهای باز اجرا شد، روابط دو کشور پررنگتر شد. جمهوری اسلامی ایران، رژیمی بود که از نظر سیاست جهانی و دیدگاه به سیاستهای شرق نزدیکتر بود.
ما مواضع ضد سرمایهداری داشتیم به همین دلیل گرایش و تمایل به غرب نداشتیم. در جریان ۸ سال جنگ تحمیلی، چینیها به ما کمک میکردند و از سویی این کشور تنها کشوری است که از بعد از انقلاب اسلامی تمام رؤسای جمهور ما به کرات به این کشور سفر داشتهاند.
تمام رؤسای جمهور چین هم بعد از انقلاب اسلامی به غیر از یک نفر به ایران سفر داشتند. ما کشوری نداریم که قدرت اقتصادی باشد و با آن اینگونه ارتباط داشته باشیم؛ لذا ایران و چین کمترین نوسان را در ارتباط تجاری و اقتصادی خود داشتند و همواره ارتباطات ما با چین منظم و تا حد امکان تسهیل شده بوده است. در این میان باید تأکید کرد که بخش خصوصی دو کشور بخوبی یکدیگر را پیدا کردند و همکاریهای مشترک را دنبال میکنند.
در اکثر سالها تراز تجاری بین ایران و چین، به نفع ایران مثبت بوده است. در اکثر این سالها و به استناد آمار گمرک ما بیشتر به چین کالا فروختهایم، برعکس آنکه برخیها فکر میکنند که چین بیشتر کالا به ایران فروخته است. اهمیت تجاری بین ایران و چین همواره وجود داشته است و تحریمهایی که اروپا و امریکا در مقاطع مختلف بر ما تحمیل کردند، یکسری نقص در رابطه با چین برقرار کرده است که البته چین هم به عنوان یک اقتصاد بزرگ بینالمللی از این تحریمها متأثر میشود و خیلی از بنگاههای بزرگ چینی به خاطر تحریمها نمیتوانند با ظرفیت ۱۰۰درصد خود با ما همکاری کنند.
اما دو دهه است که چین بزرگترین خریدار نفت ایران است و در زمانیکه نفت ایران از سوی امریکا تحریم بوده است، چین خرید محدود خود را هم در آمارهای گمرکاش میآورد که نشان دهد که این تحریمها را قبول ندارد. بعد از تحریمهای یکجانبهای که ترامپ رئیس جمهور امریکا بر ایران اعمال کرد، تمام مقامات چین، بارها اعلام کردند که تحریم یکجانبه علیه ایران را به رسمیت نمیشناسیم و این روند ادامه دارد و قطعاً بخش قابل توجهی از صادرات ایران به چین، نفت و محصولاتی است که بر پایه نفت است.
در زمانهایی که قیمت نفت کاهش پیدا میکند، در ارزش مبادلات هم اثر میگذارد. قاعدتاً وقتی ما بهخاطر تحریمها و محدودیتها، دچار کمبود منابع ارزی میشویم وارداتمان هم از چین کاهش پیدا میکند؛ در مقطع فعلی واردات ۲ هزار قلم کالا ممنوع شده است، چنین موضوعی بر حجم مبادلات تجاری با چین اثر میگذارد. ولی اراده از نظر سیاسی و اقتصادی بر مبنای توسعه است و موانع تحریمی که ایجاد میشود، چین نسبت به سایر شرکای تجاری شرایط سهلتری برای ما قائل میشود.
نمیگویم رابطه ایران و چین ایدهآل است، دو کشور ظرفیت بیشتری در تجارت، همکاری مشترک و سرمایهگذاری دارند؛ حداقل ۲ تا ۳ برابر ظرفیت موجود میتوان همکاریها را افزایش داد. اما ما هم محدودیتهای خاص خودمان را در عرصه بینالمللی، منابع ارزی و فروش نفت داریم.
رابطه کشورهای عربی با چین چگونه است؟ آیا عربستان رقیب ایران شده است؟
ایران و چین رابطه سیاسی قوی با یکدیگر دارند و اگر هم نداشتند به دلایل اقتصادی باید این رابطه بیش از گذشته تقویت شود. اکنون امارات و عربستان در اردوگاه سیاسی غرب هستند، اما شریک اول تجاریشان، چین است و متأسفانه حجم تجارتشان چندین برابر امروز ما است. تا سال ۲۰۱۴ ایران، شریک اول تجاری چین در منطقه خلیج فارس بود.
امروز به دلیل بحثهای اقتصادی ناشی از سیاستهای تحریمی که به شکل یکطرفه بر ایران اعمال شده است و مشکلاتی که در مسیر کشتیرانی و فروش نفت پدید آمده ما عملاً شریک پنجم تجاری چین شدهایم و عربستان جای ما را گرفته است و هیچکس هم در عربستان نمیگوید که دولت سعودی خاک خود را به چین فروخته است و یا نفتاش را مجانی به چین میدهد؛ همان حرفهایی که برخیها در تعامل تجاری ایران و چین میزنند. در مورد امارات و قطر هیچکس چنین حرفهایی را نمیزند و روز به روز این کشورها سطح تعاملات خود را با چین افزایش میدهند.
هر میزان که رابطه سیاسی ایران با کشورها به سمت ثبات و تنش کمتر حرکت کند، قطعاً مبادلات بیشتری با چین خواهیم داشت و کمااینکه در آخرین سفر رئیس جمهور چین به ایران در سال ۲۰۱۶ هدف گذاری که صورت گرفت این بود که مبادلات تجاری دو کشور طی ۱۰ سال یعنی ۲۰۲۶ به طور متوسط به سالی ۶۰ میلیارد دلار برسد، اما به خاطر تنشهای تحریمی این امر محقق نشد.
همه تصور میکنند که اگر ارتباط با کشورهای غربی داشته باشیم، برای توسعه ایران بهتر است، شما در این خصوص چه نظری دارید؟
درست است که اقتصاد از سیاست اثر میگیرد، اما در نهایت اقتصاد و تجارت مسیر و راه خود را پیدا میکند، عربستان که از نظر سیاسی در اردوگاه غرب است دسترسی به اروپا و امریکا دارد، اما بیشترین مبادلات تجاری را چین دارد، چرا که اقتصادهایی مانند ما و عربستان که مبتنی بر صادرات انرژی و مواد خام است و نیازهای تکنولوژی و ماشینآلات برای واردات دارند، به طور طبیعی باید با چین کار کنند. علاوه بر ایران و عربستان، چین با حدود ۱۳۰ کشور شریک اول تجاری است.
واقعیتی به نام اقتصاد چین منهای تمام خوبیها و بدیهای روابط سیاسی، کشورها را موظف میکند که با چین کار کنند. در حال حاضر اتحادیه اروپا، بزرگترین شریک تجاری چین است. امریکا چند ده برابر ایران با چین کار میکند. چین اقتصادی است که امتیاز و قدرت این را دارد تأمین تکنولوژی، ماشینآلات و کالایی برای همه دنیا بکند؛ ما نیز مجبوریم با این واقعیت کنار بیایم. رابطه سیاسی ما با روسیه چه در حوزه سیاست منطقهای، نظامی و امنیتی، بیشتر است و حتی همسایه ما هست و این یعنی منافع مشترک دو کشور بسیار بیشتر است، چندین سال است که دو طرف اظهار تمایل میکنند که همکاری اقتصادی با یکدیگر داشته باشند، اما هیچ وقت این رابطه از عدد ۳ میلیارد دلار فراتر نرفته است.
چرا نمیشود؟ برای این است که اقتصاد دو کشور فرقی باهم ندارند. اقتصاد ایران و روسیه شبیه هم هستند؛ آن چیزی که ما به دنیا صادر میکنیم همان چیزی است که روسیه به سایر کشورها صادر میکند و آن چیزی که روسیه نیاز دارد، همان چیزی است که ایران آن را وارد میکند. درنتیجه هر چقدر هم که روابط سیاسی خوب باشد باز هم نمیتوان امیدوار به توسعه روابط تجاری بود.
این در حالی است که ما با چین در بدترین شرایط تحریمی حداقل ۲۴ میلیارد دلار کار میکنیم. این نشان میدهد که دلیل اصلی تجارت ما با چین یک دلیل قوی اقتصادی است و در این میان رابطه سیاسی خوب هم کمک میکند.
چینیها به سرمایهگذاری در ایران علاقهمند هستند؟
منافع بنگاهی هر زمانی ممکن است با منافع سیاسی متفاوت باشد، از نظر چینیها ایران منطقهای مناسب برای سرمایهگذاری بوده و یک شرکت چینی حاضر است با توجه به منافع بنگاهی خود وارد ایران شود. به عبارت دیگر ظرفیت سرمایهگذاری مشترک بین ایران و چین وجود دارد و چینیها تمایل دارند که سرمایههای بیشتری به ایران وارد کنند و به نظر بنده در چند ماه آینده این اتفاق رخ خواهد داد بخصوص از طرف شرکتهایی که چندان خصوصی نیستند.
چینیها در دولت گذشته در حوزه نفت و گاز وارد شدند، اما رفتار خوبی با آنها نشد، چینیها وارد دشت آزادگان شدند، اما از سوی مدیران دولت گذشته از آنجا اخراج شدند این رفتار مشابه برای سرمایهگذاران چینی که در حوزه راهآهن ورود کرده بودند تکرار شد. به نظر میرسد در سطوح میانی کشور اراده و نگاه مثبتی به همکاری با چینیها در ایران وجود ندارد و مدیران علاقه دارند که با غربیها بیشتر از شرقیها همکاری کنند.
شناخت ما از چین کم است همچنین عادت مبادلهای ما در ۱۰۰ سال اخیر به غربیها متمایل بوده است تحصیلات مدیران یا در دانشگاههای غربی بود و یا در دانشگاههای ایرانی که رویکردهای غربگرایانه داشتند از اینرو یک نوع ترجیح غربیها به شرقیها در نهاد فکری ما شکل گرفت؛ در مجموع گرایش نسبت به غرب در تربیت نسلی ایجاد و به مدیران هم منتقل شده است.
سند جامع ۲۵ ساله ایران و چین به کجا رسید؟ زمانی که صحبت از توافق بلندمدت ایران و چین بود برخیها اظهار کردند که ایران میخواهد خاکفروشی کند و هجمههای مختلفی مطرح شد. آیا همکاری بلندمدت ایران و چین محقق میشود؟
سند جامع ۲۵ ساله بین ایران و چین، در ماههای آخر دولت روحانی امضا شد، قاعدتاً با تغییر دولت و تغییر سیاست گذاریها، فاصلهای در اجرای توافقها رخ میدهد. متأسفانه در کشور ما این گونه است. ولی در اولین فرصت از طرف ایران و چین ابراز تمایل شد که هر چه سریعتر اتفاقهای اقتصادی مبتنی بر سند ۲۵ ساله همکاری مشترک پیگیری شود.
اولین اقدام اجرایی مهم، سفر ماه گذشته معاون نخست وزیر چین به ایران بود که تفاهمهای خوبی انجام و قراردادهای تجاری خوبی تنظیم شد، در سفر رئیس جمهور کشورمان به چین خبرهای خوبی رسانهای خواهد شد، از این رو چین به صورت تأمین مالی و یا سرمایهگذاری مستقیم، وارد پروژههای ایران میشود و قطعاً این اتفاق اعداد سرمایهگذاری کشور را جهش میدهد.
در یکسال گذشته چندین توافق که آثار اقتصادی مناسب آن نمایان خواهد شد، امضا شد. از جمله اسنادی که مربوط به قرنطینههای گیاهی، مجوزهای بهداشتی، صدور مواد غذایی، صادرات لبنیات، صادرات کیوی، مرکبات و… است. این اتفاق بسیار مثبتی برای بخش خصوصی است.
در شرایطی که کشور قرار دارد این احتمال وجود دارد که موضعگیریها علیه همکاری ایران و چین چندبرابر شود، برای این مهم چه توصیهای دارید؟
کشورهای غربی و بویژه امریکا در سال میلیاردها دلار هزینه میکنند تا در ابر قدرت شدن چین در دنیا تأخیر بیندازند، آنها نمیتوانند جلوی این اتفاق را بگیرند، اما تمام تلاش خود را میکنند که این مهم به سرعت اتفاق نیفتد.
اتحادیه اروپا، امریکا و… جنگ تعرفه علیه کالاهای چین راه انداختند تا مشکلاتی را برای چین ایجاد کنند، اما باید پذیرفت که چین بزودی ابرقدرت اقتصاد دنیا میشود. علیه ایران هم این شیطنتها کم نیست، بنابراین علیه ایران و چین، رفتارهای پروپاگاندای بیشتر میشود.
این مسائل در رقابت منطقهای و جهانی ریشهای دارد و حرف علمی پایداری نیست. آنهایی هم که در ایران غر میزنند، تا سال گذشته میگفتند چین میخواهد خاک ایران را به توبره بکشد و ایران را مستعمره خود کند. اما زمانی که چین به سمت عربستان، قطر و امارات رفت و قراردادهایی با آنها منعقد کرد، همان منتقدان گفتند که دیدید ما عقب افتادیم و چین ما را کنار گذاشت.
وقتی چین میخواهد کار کند، غر میزنند و میگویند چین با کشور دیگر کار میکند و عنوان میکنند شما چرا نمیتوانید همکاری مشترک کنید، اما عربستان میتواند؟. فکر میکنم که چرخ مملکتداری، نمیتواند معطل حرفهای بی ربط و غیرعلمی برخی از جناحهای سیاسی باشد. به طور قطع نظام حکومتی منتقدان منصف هم دارد.
شما به آینده همکاری اقتصادی و تجاری ایران و چین خوشبین هستید؟
قطعاً خوشبین هستم. حجم تجارت ایران با چین در سال ۲۰۲۲ نسبت به سال ۲۰۲۱ رشد داشته است، به طور قطع اگر اتفاق غیرمنتظرهای رخ ندهد، حجم تجارت مجدد افزایشی خواهد بود.
این در حالی است که در سال ۲۰۱۴ حجم تجارت ایران و چین بیش از ۵۱ میلیارد دلار بوده است و اکنون که زیر ۳۰ میلیارد دلار است میتوان آن را دو برابر کرد. هر چقدر تنش ما با امریکا کم شود اثر آن در رابطه با چین افزایشی خواهد شد.