زنی که برای انتقامگیری آدمکش اجیر کرد تا دکتر زبردست را به قتل برسانند به ۲۰ سال حبس محکوم شد.
همدست این متهم پیشتر به اتهام قتل به قصاص محکوم شده بود، اما زن آمر قتل به رأی صادره اعتراض و دیوان عالی کشور نیز اعتراض او را قبول کرده بود، اما در نهایت مجرم شناخته و به ۲۰ سال حبس محکوم شد.
پرونده قتل رئیس سابق بیمارستان فیروزگر سال ۹۸ به جریان افتاد. زمان حادثه صدای شلیک چند گلوله در خیابانی در بالای شهر تهران خبر از جنایتی پیچیده به ماموران داد. شاهدان به پلیس گفتند عاملان قتل پس از شلیک سوار خودرو متواری شدند.
ماموران پلیس که در محل حاضر شده بود با پیکر خونین دکتر محمود باستانی ۶۲ساله که مشاور عالی رئیس بیمارستان فیروزگر بود روبهرو شدند.
همسر مقتول که هراسان بود به ماموران گفت: من و همسرم در خانه تنها بودیم که صدای زنگ در شنیده شد و مردی که لباس آبی بر تن داشت خودش را مامور سازمان آب معرفی کرد. همسرم در را برایش باز کرد، اما دو مرد جوان به داخل خانه حملهور شدند و به همسرم شوکر زدند. آنها با همسرم درگیر شدند و همسرم روی مبل افتاد که با تهدید مرا به داخل اتاق بردند و از من خواستند جعبه جواهرات را به آنها بدهم. من ترسیده بودم و جواهراتم را به آنها دادم. همان موقع همسرم مقابل در رفته بود تا از همسایه کمک بگیرد که مردان مسلح با او درگیر شدند و با شلیک گلوله او را در پاگرد ساختمان کشتند.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بررسی دوربینهای مداربسته پرداخت و شماره پلاک خودرویی را که متهمان با آن گریخته بودند به دست آورد.
در بررسیهای بعدی مشخص شد دکتر محمود باستانی و همسرش از مدتی قبل با عروس خانوادهشان به نام فریبا اختلاف داشتند و فریبا به تازگی از برادر زن دکتر باستانی جدا شده بود.
با این اطلاعات فریبا ۵۰ساله بازداشت شد و به اجیر کردن سه مرد برای قتل مادر شوهر و خواهر شوهرش که همسر دکتر محمود باستانی بود اعتراف کرد.
او گفت: من و همسرم همیشه با هم اختلاف داشتیم. ما اختلاف سنی زیادی با هم داشتیم و همسرم به بیماری اماس مبتلا بود. همسرم همسن پدرم بود و من علاقهای به او نداشتم. رفتارهای مادر و خواهرشوهرم باعث شد اسفندماه سال گذشته از هم جدا شویم. دختر ۲۳سالهام با من زندگی میکرد، اما من به فکر انتقام افتادم و تصمیم گرفتم مادر و خواهرشوهر سابقم را بکشم؛ اما مردانی که برای قتل اجیر کرده بودم اشتباهی شوهر خواهرشوهرم را کشتند.
با اطلاعاتی که ماموران پلیس به دست آورده بودند سه روز بعد سه قاتل اجارهای ردیابی و بازداشت شدند و در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
نخستین دادگاه
در ابتدای جلسه اولیای دم برای متهمان حکم قصاص خواستند. سپس متهم ردیف اول، جمشید ۲۹ساله، گفت: من در مترو دستفروش بودم و چند بار فریبا را در مترو دیده بودم. او میدانست شرایط مالی بدی دارم و برای تامین هزینههای بیماری قلبی و کلیوی همسرم نیاز به پول دارم. به همین خاطر به من پیشنهاد داد برایش کار کنم. او اولین بار گفت میتوانی درختی قطع کنی؟ منظورش را نفهمیدم و بعد از مدتی با من تماس گرفت و خواست به خاطر اختلافهای خانوادگی خواهر شوهر و مادرشوهرش را بکشم.
او ادامه داد: من ماجرا را با دو نفر از دوستانم به نامهای سعید و ایمان در میان گذاشتم. قرار بود فریبا مبلغ ۳۰ میلیون تومان به ما بدهد. ما با پنج میلیون تومان دو اسلحه برای خودم و سعید خریدیم. قرار بود در این ماجرا ایمان راننده باشد و به او پنج میلیون تومان پول بدهیم. سهم من و سعید قرار بود ۱۰ میلیون تومان باشد. حتی فریبا عکس خواهرشوهرش و همسرش دکتر باستانی را از طریق واتساپ برایم ارسال کرده و گفته بود بعد از قتل آنها باید به اکباتان به خانه مادرشوهرش برویم و او را هم بکشیم تا با ما تسویهحساب کند.
جمشید در تشریح جزئیات ماجرا گفت: مدتی قبل فریبا از من خواست نقشه را اجرا کنم، اما من ترسیدم و نقشه را اجرا نکردم. تا اینکه آخرین بار از من خواست هرچه زودتر نقشه را اجرا کنم. طبق نقشه ایمان با ماشین ما را به خانه دکتر باستانی رساند و خودش منتظرمان ماند. ما خودمان را مامور سازمان آب معرفی کردیم و وارد خانه شدیم. ما قصد قتل نداشتیم. میخواستیم همسر دکتر باستانی را که خواهرشوهر فریبا بود بدزدیم و به خانه یکی از دوستانمان ببریم و بعد از گرفتن پولی در ازای آزادیاش او را تحویل فریبا بدهیم تا خودش او را بکشد؛ اما وقتی وارد خانه دکتر باستانی شدیم با او درگیر شدیم. ما طلاها را از همسرش گرفتیم، اما دکتر جلوی در رفت و شروع به فریاد زد. همان موقع سعید چند ضربه با اسلحه به سر دکتر زد و من که ترسیده بودم چند تیر به سر او شلیک کردم و فرار کردیم.
سعید نیز اتهام معاونت در قتل و سرقت مسلحانه را گردن گرفت؛ اما ایمان مدعی شد در این جرائم دستی نداشته و فقط راننده بوده است.
وقتی نوبت دفاع به فریبا رسید منکر معاونت در قتل و سرقت مسلحانه شد و مدعی شد از نقشه قتل اطلاعی نداشته و هیچ مشکلی با مادر و خواهرشوهرش نداشته است.
در پایان جلسه قضات دادگاه جمشید را به قصاص و سعید را به خاطر معاونت در قتل و سرقت مسلحانه و نگهداری سلاح به زندان محکوم کردند، اما ایمان از دست داشتن در این اتهامات تبرئه شد.
پرونده فریبا نیز برای تکمیل تحقیقات به دادسرا برگردانده شد؛ اما با اعتراض اولیای دم به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و در حالی که حکم قصاص جمشید تایید شده بود حکم متهمان ردیف دوم و سوم شکسته شد و آنها در شعبه همعرض بار دیگر از خود دفاع کردند.
محاکمه دوباره
در ابتدای جلسه که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد سعید گفت: جمشید از من خواسته بود در این ماجرا به او کمک کنم. من همراه جمشید به خانه دکتر باستانی رفتم و وقتی او فریاد کشید دزد دزد ترسیدم و فرار کردم. من در قتل دستی نداشتم و جمشید به دکتر شلیک کرد. او نقشه سرقت را کشیده بود.
ایمان نیز گفت: من راننده آژانس بودم، اما میدانستم آنها قرار است دست به قتل بزنند و حتی صدای شلیک گلوله را نیز شنیدم. وقتی دوستانم هراسان از خانه خارج شدند به سرعت از آنجا فرار کردیم و آنها اسلحه را در کانال آب انداختند.
سپس وکیل اولیای دم به دفاع پرداخت و گفت: دو متهم حاضر در دادگاه از نقشه قتل اطلاع داشتند و به همین خاطر از قبل اسلحه و شوکر خریده بودند. حتی متهم سوم که مدعی است فقط راننده آژانس بوده آنها را به محلی برده تا اسلحه و شوکر تهیه کنند و نمیتواند دستی در این ماجرا نداشته باشد.
او ادامه داد: فریبا اسم آنها را به عنوان فروشنده درخت کاج در گوشی موبایلش سیو کرده و این نشان میدهد آنها از این رمز و نقشه قتل اطلاع داشتهاند.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و جمشید و ایمان را به زندان محکوم کردند.
حکم زندان سعید و ایمان نیز در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد؛ اما با درخواست فرجامخواهی وکیل اولیای دم، حکم تبرئه فریبا بار دیگر در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت.
سومین محاکمه زن آشنا
وکیل اولیای دم به حکم تبرئه این زن اعتراض کرد و گفت: زن آشنا سه مرد را برای قتل اجیر کرده بود. بررسی تماسهای تلفنی او نشان میدهد بارها با متهمان تماس داشته و در ازای قتل به حساب بانکی آنها پول واریز کرده است. او نمیتواند از اتهام معاونت در قتل تبرئه شود.
با اعتراض این وکیل، پرونده فریبا بار دیگر در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و حکم تبرئهاش شکسته شد.
به این ترتیب زن آشنا بار دیگر در شعبه همعرض از خود دفاع کرد.
در این جلسه که در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد اولیای دم بر نقش داشتن این زن در جنایت تاکید کردند و خواستار مجازات او شدند.
وقتی فریبا در جایگاه متهم ایستاد مدعی شد دستی در قتل نداشته و بیگناه است. او که اظهارات ضد و نقیضی در مراحل بازجویی بازگو کرده بود در دادگاه اعتراف کرد به خاطر کینهای که از مادر و خواهرشوهر سابقش داشته سه مرد را برای کشتن آنها اجیر کرده بود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، فریبا را به ۲۰ سال زندان محکوم کردند.