ایرج کلانتری از دانشآموختگان معماری دانشکده هنرهای زیبا در اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰ بود، به واسطه تجربیات متعدد در حوزه طراحی پروژههای ماندگار معماری، آموزش معماری در دانشگاههای کشور و نیز حضور مؤثر در شوراهای مشورتی و راهبردی در زمینه مسائل شهر و معماری چهرهای شناختهشده در معماری ایران بود.
با این حال، ایرج کلانتری در فضای معماری معاصر ایران بیش از هر چیز به عنوان معمار و طراحی هنرمند، چیرهدست و صاحبسبک شناخته میشد که علاوه بر شناخت معماری معاصر جهان، شناخت و فهم دقیقی از تاریخ و سنتهای معماری ایرانی داشت.
در یکی از آخرین گفتوگوهای ایرج کلانتری او درباره چشمانداز کلی معماری، چنین پاسخ میدهد: «ذهنیت کنونی من درمورد معماری بهتدریج در جریان کار حرفهای و بهصورت آزمون و خطا و پندگیری از معماران صاحبنام و باتجربه شکل گرفته است. معماری همانند نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی و ادبیات، هنری مستقل نیست و بلکه کارکردی اجتماعی دارد و به شرایط بهرهبرداری، موقعیت مکانی و مصالح و فنون بهکاررفته و سرمایهای که برایش تخصیص یافته، وابسته است. مهمتر از همه اینکه نیازهای انسان، معماری را مشروط میکند. از این رو معماری در همه حال گفتمان میان شرایط موجود و ایدئالها و نمونههایی که معمار در کنش با آنهاست حاصل میشود».
کلانتری در این میان واکنش معماران را به وظیفه خود درشکلهای گوناگونی میشمارد. در فهرست طولانی پروژههای ایرج کلانتری میتوان به طراحی خانه نجف دریابندری در سال ۱۳۴۳، خانه مهشید امیرشاهی در سال ۱۳۴۴، خانه ثمین باغچهبان، خانه هشترودی؛ خانه آذربا، طرح پیشنهادی در مسابقه بنای فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران در تهران با همکاری حسین شیخ زینالدین (برنده چهارم در سال ۱۳۷۳)؛ و همچنین مدیریت و طراحی پروژه فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، دانشگاه بینالمللی قزوین امام خمینی(ره)، سفارت ایران در گرجستان، اقامتگاه سفیر ایران در ایروان و مجموعه چایکنار تبریز اشاره کرد.
او همچنین در زمینه فعالیتهای فرهنگی، ترویجی و صنفی حضوری مستمر و مؤثر داشت که از آن جمله میتوان ریاست هیئت اجرائی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی مهندسی کشور، عضویت در هیئتمدیره انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز، عضویت در هیئت امنای انجمن مفاخر معماری ایران را نام برد. یادش گرامی.