آفتابنیوز : آفتاب-داوود نصیری: بنا به پیشنهاد سرکار خانم پایدار به دیدن خانمی رفتیم که همه چیزیش نشانه عشق و محبت بود. راستی و درستی در نگاهش و رفتارش به راحتی دیده میشد. او نشانه ایمان بود.
آری گویا خداوند مرا به دیدن افراد عاشق میبرد. خانم «شهربانو» زنی نود و پنج ساله ساکن تهرانپارس در یک واحد به تنهایی زندگی میکند. او 28 سال است که همسرش را از دست داده و فقط با عشق به او ادامه میدهد. چهار فرزند دارد. دو پسر و دو دختر...
او ما را به میهمانی شام به منزل خودش دعوت کرد. گفتم: «درست نیست مزاحم شما بشویم. فقط با نگاهی معنی دار به من نگاه کرد. من فهمیدم که حرف بیخودی زدم».
او ادامه داد: «شما را خدا فرستاده آنوقت مزاحم من هستید»؟
عکس شوهرش را و تصویری از حضرت ابوالفضل جلوی خودش روی دیوار نصب کرده. هر روز به شوهرش خدابیامرزی میفرستد و میگوید: «او خیلی خیلی مهربان و خوب بود. بعد رو به مینا (همسر من) میکند و ادامه میدهد: «مبادا با شوهرت بد رفتار کنی باید شماها با هم باشید. به هم اخم نکنید. همه چیز فقط خداست چیزی غیر او نیست. چقدر هدف شما عالی است. مطمئن باشید خداوند به شما کمک میکند. من از صبح تا شب روی این تخت نشستم و گل دوزی میکنم، روتختی میدوزم و کارهای دیگر... آدم نباید بیکار باشه».
منزل او خیلی خیلی ساده و بیآلایش بود؛ پر از صفا و یکرنگی و عشق بود. سر شام بود که پسرش وارد خانه شد. او شش ماه در آمریکا و شش ماه در ایران بود. خیلی به مادرش احترام میگذاشت.
وقتی ما را دید خیلی خیلی خوشحال شد و مدام از ما و خانم پایدار تشکر میکرد که پیش مادرش آمدهایم. خانم پایدار همسایه ایشان بود. او هر روز به او سر میزند. او هم همانند شهربانو مهربان و با محبت بود.
من به پسرش گفتم: «مادرت یک زن، یک مادر، یک انسان نمونه است اگر اجازه بدهید از ایشان عکس بیاندازم و به همه مردم بگویم مخصوصن جوانها، پرنده هر چند مردنی است اما پرواز را باید به خاطر سپرد». {$old_album_82626}
من دقيقا 4 ماه قبل مادر عزيم را از دست دادم و با ديدن تصاوير اين بزرگوار به ياد مادرم گريستم. تا مادرتان در قيد حيات است هرچه مي توانيد براي او انجام دهيد چراكه با رفتن او قلب شما هم پر مي كشد و مي رود.