بهدنبال اهمیت اصل نقد کردن در هر حوزهای که موجب شناسایی ضعفها و بسترساز ارتقای عملکردها میشود و اصلی اساسی از دموکراسی هم هست، انتقاد از وضعیت جاری کشور طبیعی بوده و نه جدید و نه عجیب است. در همین مسیر افزایش روزافزون مشکلات معیشتی اقشار مختلف جامعه که بخش عمده آن ناشی از سیاستهای نادرست و نحوه اجرای آن توسط دستگاههای اجرایی است منجر به کوچکتر شدن سفرههای مردم ایران شده است؛ تصمیماتی که در افکار عمومی معمولا انگشت اتهام را بهسمت دولتها میبرد و هرچه وضعیت بدتر، قطعا هم نارضایتی بیشتر میشود؛ لذا ضروری است انتقادات صریحتر و بیپردهتر شود تا مسئولان حواسشان را جمع کنند و با همین نقدها درکی از آنچه در کف جامعه در حال گسترش است، پیدا کرده و به عبارتی «دست بجنبانند» تا اصلاحات لازم زودتر انجام گیرد.
حال روزنامه سازندگی با دستور هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف شده است و برداشتها این است که تیترهای انتقادی علت اصلی چنین تصمیمی بوده است. البته فشارها بر روزنامهها و رسانهها صرفاً به این توقیف محدود نشده، چنانچه در ماههای اخیر مدیران مسئول بسیاری از روزنامههای منتقد دولت با حجم بالایی از شکایتهای نهادهای خاص روبرو و بارها به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شدهاند؛ اگر چه در قریب به اتفاق موارد، دستگاه قضایی شکایات را پس از دریافت توضیحات وارد ندانسته، اما طبعاً این شکایتها از بعد روانی روی فعالیت اصحاب رسانه تاثیر منفی خود را دارد.
به هر حال، پس از توقیف روزنامه سازندگی، روزنامه کیهان به مدیرمسئولی حسین شریعتمداری با این برداشتها، در ادامه سیاستهای چندساله خود در صفحه یک روز چهارشنبه سوم اسفند با تیتر «تحریریه روزنامههای زنجیرهای یا شعبه رسانههای بیگانه؟!» نوشت: «روزنامههای زنجیرهای اصلاحات، همگام با دشمنان ملت، اکثر محتوای خود بهویژه عناوین صفحه اول را به انتشار خبرهای ناامیدکننده و برجسته سازی ضعفها و مشکلات اختصاص دادهاند. این راهبرد آنچنان فراگیر و عیان است که با مروری بر صفحه اول این روزنامهها در یک بازه زمانی بهراحتی مشخص میگردد.» گزارشی که در ادامه آن یکبار دیگر بر ادعاهای قبلی این روزنامه و رسانههای همسو با آن، درباره خبرنگاران شاغل در روزنامههای منتقد بهویژه الهه محمدی و نیلوفر حامدی تاکید شده است (درحالیکه هنوز با گذشت تقریبا پنج ماه، این اتهامات اثبات نشده و حکمی از سوی قوه قضائیه برای آنها صادر نشده است.) روش و منشی که البته اجرای آن از سوی کیهان و برخی دیگر از رسانههای مخالف اصلاحات قدیمی نیست و سالهاست به اشکال مختلف یک بام و دو هوا در پیش گرفتهاند، اگر دولتی همسو با آنها است، مقصر مشکلات کشور معمولا غرب، دشمنان و کارشکنیهاست. در این بین طبق نگاه این روزنامهها مسئولان تمام تلاششان را انجام میدهند و انتقاداتی که میشود «سیاهنمایی» و «برجستهسازی ضعفها» و در راستای «ناامیدسازی مردم» است، اما امان از وقتی که دولتی غیرهمسو روی کار باشد؛ حال دولت دومخردادی سیدمحمد خاتمی و اصلاحطلب باشد که حتی اتهام جاسوسی به رئیسجمهوری و دیدار با سوروس را صرفا به قصد تخطئه دولت بهمیان میآورند و از نبود چند قلم کالای حتی لاکچری داد و فغان میکنند؛ یا دولت معتدل حسن روحانی باشد که با خروج آمریکا از برجام با بحرانهای مختلف بینالمللی و در داخل با کارشکنی و ناهماهنگی روبهرو شود؛ بیشترین تقصیرها را به سوءمدیریت و ناکارآمدی دولت نسبت میدهند.
کیهان در حالی در گزارش روز چهارشنبه خود از انتشار اخبار ناامیدکننده بهعنوان یکی از مصادیق همگام بودن با دشمن از سوی رسانههای منتقد عملکرد دولت سیزدهم سخن گفته و سعی کرده است به نوعی خط ممنوعیت بر انتقاد از سیاستها و عملکرد دولت سیدابراهیم رئیسی بهعنوان دولت محبوب آنها وارد کند و در مقام دفاع از توقیف و برخورد با مطبوعات منتقد دولت سیزدهم برآید که نگاهی به گذشتهای که چندان هم دور نیست، بیانکننده نکات مشخصی درباره نقد و نقدپذیری از سوی این روزنامه و روزنامههای مشابه آن است.
همانطور که کیهان با آوردن مصادیقی اعلام کرده که آنچه در گزارش خود نوشته، «مشتی از خروار» روزنامههای منتقد است، در این گزارش نگاهی خواهیم داشت به بخشی از نقدها و اتهامات و توهینی که کیهان و روزنامههای همسو با این رسانه در هشت سال دولتهای یازدهم و دوازدهم به ریاستجمهوری حسن روحانی داشتهاند و البته کمتر محکوم به توقیف و حکم سنگینی شدند. متاسفانه دو توقیف کوتاهمدت صورت گرفته و همین برخوردها هم با واکنشی تند از سوی این رسانهها همراه بوده بهگونهای که توقیف چندساعته روزنامه کیهان با جلد این روزنامه با تیتر «انتقام کور از روشنگریهای کیهان» روبهرو شد و وطن امروز نیز در واکنش به توقیف خود تیتر «تیغ بنفش» را انتخاب کرده بود.
منبع: هممیهن