در آسیا و آفریقا نیز نمونههایی از روش «آزمون و خطا» در شرایط خاص از سوی برخی از دولتها برای مدتی اجرا شد. اما به مرور زمان با تحولات در سطوح منطقهای و بینالمللی دولتها در تلاشند تا از ادامه اجرای روش «آزمون و خطا» اجتناب کنند و کمبودها در مدیریت کلان خود را با اجرای برنامهریزیهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تنظیم نمایند.»
این یادداشت افزوده «اگر به تاریخچه و چگونگی انتخاب و اجرای روش «آزمون و خطا» در مدیریت دولتها و در کشورهای خاص نگاه کنید. انتخاب روش مدیریتی «آزمون و خطا» را بهصورت عمده در دو تجربه زمانی خواهید دید. اول، در شرایط «اضطراری» ناشی از جنگ گرفته تا محاصره اقتصادی، سیاسی و به اصطلاح سیاسی «بایکوت» روابط و در انزوا قرار گرفتن.»
روزنامه اطلاعات در بخش دیگری از این یادداشت آورده است: «ادامه روش «آزمون و خطا» است که بیقراری آحاد جامعه را در همه ساحتهای زندگی آنها اعم از فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و… رقم زده است و حاصل جمع محاوره عمومی ما چنین شده است، «تا فردا ببینیم چه میشود!؟» دولت ـ ملت اگر صاحب برنامهریزی باشند هیچگاه چنین جمله و گزارهای را بکار نمیگیرند. اگر ما در اجرا پیرو «آزمون و خطا» نبودیم حادثه «گشت حجاب» و فاجعه درگذشت «مهسا امینی» اتفاق نمیافتاد! زیرا آیندهنگری در همه جوانب مدیریت اجتماعی و کشور، منوط به داشتن و باور برنامهریزی از ساحت «کلان تا خُرد» است.»
این یادداشت در پایان نوشته که «هنوز در انتخاب مدیران ارشد در دولت و لاجرم ارائه برنامهریزی همچنان روش کهنه و فرسوده «آزمون و خطا» روش اصلی مدیریت کلان کشور است! «آزمون» را دولتها انتخاب و اجرا میکنند، اما هزینه خطا را مردم میپردازند!».