سال گذشته برای بازار سهام سال چندان جالی نبود. این بازار اگرچه در طول این مدت بالاخره توانست بازدهی مثبتی را کسب کند، اما به وضوح نشان داد که حداقل برای یک سرمایه گذار بلند مدتی نمیتواند تورم را به خوبی پوشش دهد. همین امر باعث شد تا بازار یاد شده کمترین بازدهی را در میان بازارهای دارایی از آن خود کند. با این حال نکته اصلی آن است که در سال پیش رو نیز مهمترین مسائل شکل دهنده به این جاماندگی بازدهی، همچنان به قوت خود باقی هستند. همین امر باعث شده تا سه احتمال پیش روی بازار سهام بسیار پررنگ باشد.
بازاری که جا ماند
بازار سهام در سال ۱۴۰۱ درگیر عوامل گوناگونی بود. در طول این سال مسائل متعددی از عوامل کلان و سیاستهای اقتصادی و شرایط سیاسی گرفته تا مسائل مربوط به عملکرد شرکتها بر مسیر این بازار اثر گذاشت و مانع از آن شد تا بورسیها در سال ۱۴۰۱ بتواند به مانند فعالان سایر بازارها به کسب بازدهی بپردازند. با این حال چراغ بورس آنطور هم در ابتدای امر ممکن است به نظر برسد در سال مذکور کم فروغ نبوده است. اگر فرض را بر این بگذاریم که شخص سرمایه گذاری توانسته باشد به شکل حرفهای در بازار به فعالیت بپردازد با توجه به نویانات دورهای سهام در طول این سال حتما توانسته بازدهی بیشتر از شاخص کسب کند. بررسیها نشان میدهد که بورسیها در حالی سال ۱۴۰۱ را با ثبت بازده حدود ۳۰ درصدی (بر اساس تغییرات شاخص کل بورس) به پایان برده اند. عملکرد نماگر هموزن نیز در همین مدت چندان نسبت به بازارهای رغیب بهتر نبود. شاخص مذکور در سال یاد شده تنها ۵۱ درصد رشد داشته است.
سال ۱۴۰۱ در شرایطی پایان یافته که سکه حدودا صعود قیمتی ۱۱۳ درصدی را شاهد بوده است. دلار آمریکا به عنوان محبوبترین ارز در بازار آزاد بازدهی ۶۸ درصدی داشته و مسکن و خودرو نیز تا حد زیادی توانسته اند سرمایه گذاران خود را راضی نگه دارند. این در حالی است که شاخصهای سهام در طول این مدت بیشتر نمایانگر تلاطم بوده اند تا رونق.
بورس قربانی اقتصاد دستوری
ثبت چنین عملکرد ضعیفی ناشی از این واقعیت است که علی رغم تمامی شفافیتی که در بازار سهام وجود دارد، این بازار، چون آینه تمام نمای اقتصاد و به نوعی دماسنج آن است بیشتر از مداخلات دولتی اثر پذیرفته است. همین مسئله باعث شده تا وضعیتی که قیمت در سایر بازارها را افزایش میدهد در این بازار به عنوان ترمزی قوی در مسیر افزایش قیمتها عمل کند. این عامل هم چیزی نیست به جز نگاه دستوری به قیمت گذاری که در سال یاد شده نفس بسیاری از شرکتها را گرفت و با اینکه ارقام ریالی در صورتهای مالی رشد میکرد مانع از گسیل مداوم نقدینگی حقیقی به سمت بازار سهام شد.
بررسیها نشان میدهد که دو عامل کسری بودجه و نبود ثبات رویه در اعمال سیاستهای اقتصادی میتواند در سال پیش رو به بازار سهام فشار وارد کند. این در حالی است که عامل سیاسی برجام اگر چه در آغاز سال ۱۴۰۲ نسبت به سال قبل کم رنگ شده، اما همچنان پا برجاست. از این رو در این تحلیل سعی میشود تا در سه حالت به ارائه چشم اندازی در خصوص بورس ۱۴۰۲ بپردازیم.
با برجام یا بدون برجام؟
بازار سهام در سال پیش رو نیز در دوراهی احیا یا عدم احیای توافق هستهای قرار دارد. البته این توافق حالا آنقدر مستهلک شده که میتواند به شکل یا نام دیگری ظهور کند. به هر روی آنچه که بازار در مورد آن بسیار حساس است این است که بورس از عواید گشایش اقتصادی و از سرگیری رابطه با اقتصاد جهانی حداکثر استفاده را ببرد. بورسیها در سالهای اخیر نشان داده اند که در صورت تحقق برجام میتوانند نمادهای خودرویی و بانکی را با تقاضای مناسبی مواجه کنند سایر نمادها نیز به سبب کاهش هزینه تحریم طبیعتا از هر نوع توافقی که خواستههای بازار را در بربگیرد استقبال میکنند. از این رو میتوان گفت که با فرض توافق میتوان انتظار بازاری آرام را داشت که در آن نمادهای ریالی نظیر بانکی و خودرویی در کنار حمل و نقلیها سال بهتری نسبت به ۱۴۰۱ تجربه میکنند.
البته همانطور که در مورد توافق با عربستان دیدیم افزایش عرضه ارز و کاهش قیمت آن مسلما به نفع دلار و نمادهای دلاری تمام نخواهد شد؛ بنابراین شاید بتوان اینطور فرض کرد که تحقق برجام برای بخش بزرگی از بازار سهام دست کم در کوتاه مدت میتواند خبر خوبی نباشد.
اما بدون برجام بازار ادامه همین روندی را شاهد خواهد بود که در سال ۱۴۰۱ گذرانده است. البته اگر فرض را بر این بگذاریم که حکمرانی اقتصادی تقریبا همین انتخابهایی را خواهد داشت که تا کنون داشته؛ یعنی مداخله دائم در نظام قیمتها و ساز و کارهای بازار و نوسانات ارزی.
عیارسنجی رونق و رکود در سال ۱۴۰۲
بر این اساس نیز دو حالت میتوان مطرح کرد: اول اینکه با توجه به نیاز دولت به فروش ۱۸۵ همت اوراق در بودجه ۱۴۰۲ امکان اینکه با افزایش نرخ بهره شاهد رونق بورس باشیم ضعیف است، مخصوصا حالا که سقف دالان بهره به ۲۴ درصد افزایش یافته و بعید نیست که در سال پیش رو نیز این سقف بیشتر شود. از این رو احتمالا با توجه به رشد بورس در ماههای پایانی سال ۱۴۰۱ بورسیها تا ظاهر شدن آثار کسری بودجه ۱۴۰۲ که چیزی در حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان برآورده شده دوران بهتری خواهند داشت. نهایتا اگر فرض را بر این بگذاریم که عقب ماندگی بورس در این سال قابل جبران است در نیمه دوم احتمالا همراه با شروع فصل پائیز ممکن است شاهد شروع خزان بورس باشیم.
فعلا آنچه که میتواند برای بازار خبر خوبی باشد احتمال ضعیفتر شدن سیاستهای انقباظی فدرال رزرو و بانک مرکزی اروپا است که احتمال افت قیمت کامادیتی را از بازار میگیرد و احتمال صعودی نسبی را پیش روی آن میگذارد. مضاف بر اینکه رفتن به سمت تورم سال آتی میتوان خود را در قالب افزایش نرخ ریالیها در فصل بهام نشان دهد که آن هم برای بورس خبر بدی نیست.
در مقابل اگر به هر دلیل شاهد تداوم افزایش نرخ بهره در ایالات متحده یا تشدید رکود اقتصاد جهانی باشیم طبیعتا حال کامادیتیها خوب نخواهد بود. چنین امری اگر قرار باشد میل دولت به مداخله گری در بازارها افزایش یابد میتواند مانع از رشد به موقع نمادهای ریالی در داخل شده و فضا را برای رشد بورس در نیمه نخست سال تار کند. با توجه به اینکه در نیمه دوم سال تمایل دولت به فروش اوراق بیشتر میشود اگر مداخله در ساز و کار قیمتها را شاهد باشیم بی اعتمادی به بازار سهام احتمال تشدید شدن خواهد داشت. این مسئله میتواند مانع از رشد قابل توجه قیمتها هم در نیمه نخست و هم در شش ماه دوم سال جاری شود.
منبع: اکوایران