پیمان جبلی، رئیس صداوسیما میگوید: مسیری که برای بازگرداندن مرجعیت صداوسیما به دوران طلایی خودش را دنبال میکنیم کمچالش نیست، البته میپذیریم که مرجعیت صداوسیما آسیب خورده است و برخی از اتفاقاتی که این روزها شاهدش هستیم نشان میدهد که گفتمان حاکم بر مجموعهای از دستگاههای حاکمیتی همچنان در مسیر تقویت مرجعیت رسانه ملی نیست.
مشروح گفتوگوی جبلی را در ادامه بخوانید:
* سالی ۱۴۰۱ در صداوسیما چگونه گذشت و برنامه تحولی رسانه ملی قرار است چگونه پیش برود؛ ما شاهد تغییرات و تحولات جدی خواهیم بود؟
برنامه تحولی یک دستورالعمل و بخشنامه نیست امروز ابلاغ کنیم و فردا اجرا بشود، برنامههای تحولی بهشدت نیازمند فرهنگسازی و گفتمانسازی است، این فرهنگسازی و گفتمانسازی نهفقط درون رسانه ملی و داخل سازمان صداوسیما و بلکه باید در سطح جامعه اتفاق بیفتد، یعنی یک بخش عمدهای از توانی که ما صرف میکنیم برای پیشبرد برنامه تحولی در دوره جدید، مصروف فرهنگسازی و گفتمانسازی داخل سازمان و بین همکارانمان و در بیرون از سازمان و در سطح جامعه بهویژه بین مسئولین و حتی بین مخاطبین، اتفاق میافتد.
تا زمانی که به این درک واحد و مشترک از تحول در رسانه ملی نرسیم، نمیتوانیم ادعا کنیم که برنامهمان با سرعت مطلوب پیش میرود، البته کنار این تلاشی که انجام میدهیم کنار یکسان کردن فرهنگ و گفتمان اداری، فکری و محتوایی در داخل سازمان و تغییر نگاه نسبت به رسانه ملی در بیرون سازمان، ما برنامههای تحولی خودمان را بهویژه برنامههای کوتاهمدت و میانمدت را پیش میبریم، خیلی از آنها را توانستیم طبق جدول زمانی پیش ببریم و در بعضی از آنها عقبتر از برنامهمان هستیم، امیدوارم در فرصت مناسبی، گزارش جامعی از نحوه پیشبرد برنامه تحولی بتوانیم خدمت جامعه ارائه بدهیم.
سالی که گذشت اولین سال جدّی اجرای برنامههای تحولی در صداوسیما بود. هم در تغییر و تحولات مدیریتی و هم در تغییر و تحولات ساختاری و محتوایی گامهای خوبی را همکاران ما در صداوسیما برداشتند، اما هنوز فاصله زیادی با آن اهدافی را که در دوره تحول تحت عنوان دو شعار جدّی «هویتمحوری و عدالتگستری» بیان میکنیم در دستور کار داریم.
فکر میکنیم با همفکریها و همافزاییهای فکری، فرهنگی و محتوای داخل سازمان در سطوح مختلف مدیریتی با برنامهسازهایمان داریم انجام میدهیم تا به یک نقطه واحد و مشترک برسیم، از طرفی دیگر در چینشهایی که بهلحاظ ساختار و وظایفی که از مدیرانمان داریم انجام میدهیم، فکر میکنم سازمان صداوسیما در ریلگذاری درستی قرار گرفته است تا انشاءالله بتوانیم در دوره تحولی به حداکثر اهدافمان دست پیدا کنیم.
با همفکریها و همافزاییهای فکری، فرهنگی و محتوای داخل سازمان در سطوح مختلف مدیریتی با برنامهسازهایمان داریم انجام میدهیم تا به یک نقطه واحد و مشترک برسیم.
*یک عدهای بهدنبال زیر سؤال بردن مرجعیت رسانه ملیاند؛ برنامهتان برای حفظ مرجعیت صداوسیما چیست؟
به هر حال بخشی از تلاشهایی که برای تولیدات جدید، خلاقیت و نوآوری در برنامهسازی انجام میدهیم و دنبال میکنیم، در همین راستاست، همچنین تلاشی که برای پیگیری اولویتهای جامعه و برطرف کردن مشکلات و مسائل مردم و جامعه از مسئولین و دنبال کردن اسناد قانونی آن در دستور کار داریم، در همین راستا قرار دارد.
طبیعتاً با چالشهای کمی روبهرو نیستیم؛ در طول ماههای اخیر، سه تا چهار مرتبه صداوسیما تحریم شد و همگان میدانند با این چالشها در عرصه بینالمللی روبهرو هستیم، در داخل هم این مسیری که برای بازگرداندن مرجعیت صداوسیما به دوران طلایی خودش را دنبال میکنیم کمچالش نیست، البته میپذیریم که مرجعیت صداوسیما آسیب خورده است و برخی از اتفاقاتی که این روزها شاهدش هستیم نشان میدهد که گفتمان حاکم بر مجموعهای از دستگاههای حاکمیتی همچنان در مسیر تقویت مرجعیت رسانه ملی نیست.
اتفاقاتی که گاهی اوقات شاهدش هستیم این باور عمومی حتی در دستگاههای حاکمیتی به وجود نیامده است که صداوسیما، صداوسیمای یک نفر یا شخص و مجموعهای نیست، رسانه ملی کشتی واحدی است که همه جامعه و دستگاهها روی آن سوارند و از آن بهره میبرند، ضربه به این کشتی و دستگاه رسانه ملی حتماً میتواند آسیبش به همه دستگاهها و بخشها برسد.
* این دوره طلایی را کدام دوره میدانید؟
در دورهای که بدون وجود رقیب داخلی و خارجی، کار در صداوسیما روانتر، سادهتر و آسانتر پیش میرفت، الآن با چالشهای جدّی روبهرو هستیم هم در عرصه فناوری ارتباطات و هم در عرصه محتوایی و هم در عرصه بینالمللی و داخلی باید بتوانیم با این چالشها بهگونهای تعامل کنیم که عبور کنیم و برسیم به آن زمانی که گویی هیچ رقیبی و هیچ چالشی وجود نداشته است.
* حالا بهنظرتان کدام دوره، دوره طلایی صداوسیما بوده است؟
اگر ما این فاکتورها و متغیرهای جدید را درنظر نگیریم طبیعی است که دهه ۷۰ صداوسیما بدون هیچ رقیبی بوده است و آن موقع رقیبی در عرصههای بینالمللی و عرصههای دیگر نبوده و شبکههای اجتماعی و فضای مجازی هم نبوده است. طبیعی است رسانه ملی بهصورت یک رسانه بدون رقیب چه در عرصه فضای مجازی و بینالمللی کار خود را پیش میبرد و موفق هم بوده است؛ البته ناگفته نماند که ذائقه جامعه هم با ذائقه فعلی متفاوت بود. شاید آن دوران را بتوان در نتیجه دوران طلایی صداوسیما فرض کرد، اما ما مدعی هستیم و در تلاشیم با وجود این چالشها عبور کنیم و به آن نقطه طلایی دست یابیم.
* نکته دیگر بحث ساخت سریالهای قرآنی و تأکید بر تولید سریالهایی درباره پیامبر اسلام بود که مبعث حضرت رسول (ص) در سال ۱۴۰۱ این بحثها را به اوج خودش رساند؛ آیا برنامهای در این خصوص دارید؟
جزو یکی از ۱۲ سرفصلهای اساسی محتوایی سند تحولمان، تاریخ اسلام است. در تاریخ اسلام نقطه درخشان، اساسی و کلیدی، تاریخ زندگی پیامبر اسلام و اصحاب گرانقدر ایشان است، منتها نحوه پرداخت به شخصیت پیامبر گرامی اسلام، ظرافتها و حساسیتهای خاص خودش را دارد، به همین خاطر است که در جهان اسلام هم نوع پرداخت به شخصیت و سیره پیامبر اسلام بسیار با حساسیت و ظرافت، در موردش اقدام شده بود.
بعضی از کارها نسبتاً موفق بوده و برخی از کارها موفق نبوده است، لذا ما اگر میخواهیم کاری انجام دهیم باید در شأن و طراز پیامبر گرامی اسلام باشد، نه الزاماً پرداختن مستقیم به شخصیت پیامبر بلکه در قالب داستانهایی که بین اصحاب گرانقدر پیامبر اسلام، تحولات و اتفاقاتی که در آن زمان اتفاق افتاد این در دستور کار است. برنامههایی داریم، متون و فیلمنامههایی هم در دستِ بررسی نهایی است که بتوانیم بهتدریج آنها را به تولید برسانیم.
* چند وقتی است مصاحبههایی از شما در فضای مجازی منتشر میکنند که گویی آقای جبلی از قدیمالأیام با فیلترینگ و محدود کردن فضای مجازی موافق بوده؛ در حالی که در واقعیت بهگونهای دیگر بوده است؛ مقداری درباره این هجمهها علیه خودتان در این زمینه صحبت کنید.
این اتفاق به مصاحبهای که سالها پیش یکی از خبرگزاریها با موضوع "دروازهبانی اطلاعات" با من انجام داده بود، برمیگردد. نکتهای که اشاره شد قبل و بعد آن متأسفانه مطرح نشد و گفته نشد. عادت داریم به اینکه بعضی از جریانات و گروهها با اهدافی که خودشان دنبال میکنند صداوسیما را بهاشکال مختلف مورد تخریب قرار دهند، چرا که عامدانه قبل و بعد آن مصاحبه ذکر نشد.
در آن گفتگو که در قالب یک عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما با من انجام شد، اشاره کرده بودم که تمام جوامع برای دسترسی به اطلاعات محرمانه، اطلاعاتی که به امنیت ملی کشور لطمه میزند و اطلاعاتی که به آرامش عمومی جامعه لطمه میزند قواعد و قوانینی برای دروازهبانی بعضی از اطلاعات دارند و در قوانینشان هم آمده است.
اگر اسم این را فیلترینگ بگذارید فیلترینگ و اگر دروازهبانی، دروازهبانی! به هر عنوانی بیان شود یک قاعدهای است در تمام کشورهای دنیا، تمام سیستمهای رسانهای دنیا، حتی در رسانههایی که در واقع ادعای دموکراسی و آزادی بیان دارند، دسترسی به بعضی از اطلاعات را مطابق قانون و یا حتی صلاحدید و مصلحتسنجی خودشان محدود میکنند.
آنجا بحث این بود، اصلاً آن موقع اینترنت و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به این شکل نبودند. این دوستان در فضای مجازی بهنوعی میخواهند که موضوع ۲۰ سال پیش را به موضوعات روز ربط بدهند، خیلی تمایلی ندارم وارد واکنش نشان دادن و بحثوجدلهای اینچنینی بشوم، اما به هر حال میخواهم این نکته را عرض کنم این اتفاقات و تخریبهای رسانه ملّی و بنده بهعنوان خادم این رسانه هیچ کدام باعث نخواهند شد از مسیری که دنبال میکنیم کوتاه بیاییم یا تحت تأثیر این جوّسازیها و فضاسازیها قرار بگیریم. تخریب شخصیت رسانه ملی و بنده بهعنوان خادم رسانه ملی هیچ کدام باعث نخواهد شد از مسیری که دنبال میکنیم کوتاه بیاییم یا تحت تأثیر این جوسازیها و فضاسازیها قرار بگیریم.