علی ربیعی در یادداشتی با عنوان «تحویل پدیدههای بحرانساز از سالی به سال بعد» در روزنامه اعتماد نوشت: سپری شدن هر سال تنها ورق خوردن تقویمها نیست، بلکه اتفاقات، حوادث، بحرانها و حتی در برخی موارد عکسها و نمادها، تاریخ آن سال را برجسته، تبیین و بیان میکند. به عبارتی با تمام شدن یکسال، پرونده اتفاقات آن سال بسته نشده و تاثیر آن گاهی بر یکسال، گاهی بر یک نسل و گاهی بر تاریخ یک ملت باقی میماند؛ و بدین سان، من معتقدم سال ۱۴۰۱، آثار خود را در کوتاهمدت، اما به صورت عمیق بر سال ۱۴۰۲ به جای خواهد گذاشت.
بهرغم تمایل به نگاه تقلیلگرایانه به اتفاقات خیابانهای پاییزی ۱۴۰۱ یا ارجاعات به علل غیرواقعی از داخل و موجسواری منفعتطلبانه و ایجاد انحراف در تبیین واقعی به قصد مصادره جنبش از خارج میاندیشم که در سال ۱۴۰۱، چهار ماه پارادایمی را سپری کردیم. فارغ از نگاههای فوق، شاهد به سطح آمدن تحولات عمیق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غلیان یافته در لایههای پایین اجتماعی بودیم که آینده ایران متاثر از تبعات آن خواهد بود. در تبیین و تحلیل سال پارادایمی ۱۴۰۱ و به خصوص حوادث خیابانهای پاییزی نیز، کاملا ردپای برخی پیامدهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سال ۱۴۰۰ قابل مشاهده علمی است. برای دست یافتن به فهم عمیقتر از تحولات ۱۴۰۱، در این یادداشت، به بررسی چهار پدیده تاثیرگذار سال ۱۴۰۰ میپردازم.
در یادداشتهای بعد، به عوامل تاثیرگذار۱۴۰۱ بر سالهای آتی پرداخته خواهد شد. به نظر میرسد در میان اتفاقات ۱۴۰۰، موارد زیر تاثیر عمیق برتحولات سال قبل گذاشتهاند:
۱- انتخابات: بیتردید امید به تغییر و تحول بر پایه صندوق و دنبال کردن تغییرخواهی از این طریق با تعیین صلاحیتهای صورت گرفته در انتخابات ۱۴۰۰، به ناامیدی کشیده شد. تداوم محدود کردن کاندیداها و حذفهای گسترده که با انتخابات مجلس آغاز شده بود، آرام آرام شالودههای قدرتآوری، ثباتسازی و انسجامبخشی که با حضور مردم در صفهای انتخاباتی قوام مییافت را تضعیف کرده و دچار آسیب کرد که به نظر من کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی حاصل چنین فرآیندی است. بیتردید این روند و سیاست انتخاباتی اثر خود را در خیابانهای پاییزی برجای گذاشت.
۲- اتمام بحران پاندمی کرونا: با توجه به اینکه از اولین روزهای آغاز پاندمی کرونا در کشور، در جریان جزییات ایدههای تشکیل ستاد تا برنامههای کمیتههای تخصصی…، علاوه بر آثار تحریم از خارج، فشارهای سنگین ناشی از تنازعات نظری در داخل قرار داشتم، معتقدم همبسته تحریم و کرونا، سنگینترین بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود که ایران سپری کرده است به زودی به مقوله تقویم کرونا و مصائب آن از دشواری خرید و تمهید واکسن و ایجاد زمینه برای دولت بعد، سرپا نگهداشتن اقتصاد تا دوگانههایی مثل اعلام کرونا، درمان علمی، تعطیلی، شیوه آموزش و از همه مهمتر دوگانه واردات-تولید واکسن و امضای پزشکانی مبنی بر عدم واردات واکسن که اکنون سکاندار حوزه بهداشت در کشور هستند، خواهم پرداخت. من معتقدم آثار کرونا فقط بر اقتصاد ایران و مسائلی مثل بیکاری گسترده در بخشهای مختلف اقتصاد محدود نمیشد، بلکه مهمترین آثار آن از دید من، آثار اجتماعی و روانی بوده است که تاثیر آن در زندگی اجتماعی، تغییرات سبک کار و زندگی، سوگهای صورت نگرفته، فصل جدیدی از حضور در فضای مجازی، سبب شکلگیری انفجارهای تعاملی، مراودهای و رفتاری بعد از انزوای کرونا شد. از مهمترین و بارزترین آثار آن میتوان به حوزه آموزش و بازگشایی مدارس و دانشگاهها اشاره کرد. آثار روانی و اجتماعی مشهود و غیرمشهود پاندمی کرونا بر سالهای بعد هنوز هم جای مطالعه دارد.
۳- بحران تحریم: هر چند با روی کار آمدن دموکراتها در ایالات متحده امریکا و شکست ترامپ، فشارهای تحریم ترامپی با هدف براندازی در ایران تا حدودی تعدیل شد، اما در تبیین وضعیت جامعه و اتفاقات ۱۴۰۱، به هیچوجه نمیتوان آثار روانی، سیاسی و اقتصادی تحریم را نادیده گرفت. اتفاقا آنانی که روزگاری نه چندان دور تحریم را نعمت میپنداشتند و سهم تحریم از مسائل اقتصادی ایران را بسیار ناچیز قلمداد میکردند در ۱۴۰۱ تفهیم شدند که تحریمها جانستان، فقرگستر و نفسگیر است. تداوم پیامدهای اقتصادی تحریم در ۱۴۰۱، با برخی سیاستهای ناشیانه توام و تاثیر اقتصادی و اجتماعی آن عمیقتر شد. فرو افتادن طبقه متوسط به دهکهای پایین درآمدی، ناامیدی از یافتن شغل و کاهش نرخ مشارکت - متاسفانه برخی با درک نادرست از مفاهیم شاخصهای بازار کار، از تهدید کاهش نرخ مشارکت درک درستی ندارند- و نزدیک شدن دهکهای پایین به فقر مطلق، عدم امکان سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال با کیفیت در ۱۴۰۱ بر اقتصاد و روان جامعه تاثیرگذار بود و پایههای علتساز حوادث اتفاقات خیابان پاییزی را پدید آورد.
مطالعات نشان میدهد که آثار روانی و احساس ناامیدی از آینده بهتر بر مهاجرت، آسیبهای اجتماعی و رفتارهای سیاسی جامعه، اثر شایان ذکر و مهمی داشته است.
۴- سیاستهای فرهنگی: عدم توجه به خواستههای نسلی، تغییرات اجتماعی و ارزشها (که تنها منحصر به ایران نبوده و در سطح جهانی نیز در میان نسل جدید مطالعه شده است) و اصرار بر شیوهها و سیاستهای فرهنگی تعارضآفرین، آثار خود را بر برخی وقایع در سال ۱۴۰۱ باقی گذاشت و برخی مسائل اجتماعی و سیاسی این سال را شامل شد. در حوزه فرهنگی، تداوم سیاستهای رسانهای به خصوص صدا و سیما (که همچنان متاثر از فضای انتخاباتی بود) و محدودسازی و کاسته شدن از منابع خبری داخل و بهطور کلی هنر و ادبیات موجب آغاز کوچ مرجعیت رسانهای از داخل شد.
معتقدم موارد فوق، زمینهساز حوادث اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در سال ۱۴۰۱ بوده است. پدیدههای اجتماعی مربوط به یکسال نبوده و در آینده نزدیک و دور آثار خود را نمایان مینماید. طبیعت یک نظام هوشمند، توجه به این پدیدهها و در نظر گرفتن آن برای سیاستگذاریهای سالهای آتی است. هر سیستمی که بیتوجه به این پیامدها، سیاستگذاریهای آتی را صورت دهد یا به اصلاح سیاستها نپردازد، بدون تردید بنا بر سنت اجتماعی دچار مشکل و بحران خواهد شد. در یادداشت بعد به پدیدههای ۱۴۰۱ و آثار آن بر ۱۴۰۲ خواهم پرداخت.